نحوه برخورد با بی توجهی همسر

سلام و تشکراز راهنمایی های خوبتون طبق گفته شما فکر کردم و مراحل رو انجام دادم ولی متاسفانه همسرم نمیاد بریم مشاوره میگه نیازی نیست و تو هم حق نداری بری . با صحبت های بیشتر فهمیدم که اصلا هم خجالتی نیست  شخصیت شاید درون گرا باشه ولی با بعد از 7 ماه دیگه باید با من راحت باشه رودروایسی رو کنار گذاشته باشه. که همین طور هم هست. امروز فهمیدم که تغییر رفتار اون به خاطر یک مسئله در چند ماه قبل بوده و اینکه به طور ناخودآگاه کم کم باعث تغییر یهویی اون شده.  در چند ماه قبل یک نفر که با من دشمنی داشت و میخواست منو پیش شوهرم خراب کنه یه سری پیام هایی به اسم من به خواستگار قبلیم داده بود و گفته بودکه شوهرم برام اهمیتی نداره و من هنوز به فکرتو هستم این پیام هارو به شوهرم نشون دادن اولش که باور کرده بود و حتی چند روز گوشیمو ازم گرفت یک هفته قهر بودیم با هم به خاطر اینکه هم من بیخود و بی جهت تهمت روم رفته بود و هم شوهرم بدبین و بی اعتماد شده بود. بعد از چند روز درگیری و ... فهمید که من بی گناهم و پیامی به کسی ندادم اومد کلی معذرت خواهی کرد و با هم آشتی شدیم ولی هنوز تو ذهنش باقی مونده و نسبت به من بدبینه میترسه .از اون روز به بعد کم کم محبتش نسبت به من کم شد و دیگه هیچ احترامی نمیزاره بهم تا حرفی هم میشه میگه مسخره بازی در نیار و فلان...تنها دو ماه از عقد ما گذشته بود که این اتفاق افتاد در ضمن ایشون اصلا به رسم و رسوم اعتقادی نداره خیلی خسیس شده نه مناسب ها نه...  هیچوقت چیزی برام نگرفته. تو این 7 ماه حتی یه روسری ناقابل هم نگرفته برام .یکمم از مامانش میترسه. من حتی شارژ و بسته اینترنتم هم خودم گرفتم و یک بارم که بهش گفتم گفت گوشیتو بنداز دور نمیخوایی.. 

خب وقتی اجازه رفت و آمد کم باشه از طرف خانواده اونا و زنگ هم نزنه چیزی هم نگیره برام من چکار کنم؟ با اینکه فاصله خونه ما تا اوناخیلی کمه و به راحتی میشه رفت و آمد کرد. پدرش گفته 15 روزی یک بار بیشتر حق نداره بیاد و اینجا باید کار کنه.. از طرفی خانواده ما هم از این نوع رفتار بیزار هستند. و پدرم گفته اگه بخواد اینطور ادامه بدهد باید زود عروسی بگیره برید خونه خودتون تا دیگه راحت باشین ولی شوهرم میگه نه حداقل 4 سال باید عقد باشم با این اوضاع منو معطل خودش کرده واقعا نمیدومم چیکار کنم. مشاوره هم نمیاد بریم. به نظر شما تنها برم؟