2794

من مجرد و ۲۷ ساله ام. شاغلم . حقوق به اندازه قانون کار میگیرم. درسته درآمدم کمه اما واسه خودم کافیه. از مردها بدم میاد چون فکر میکنم همشون روحیه ی ریاست طلبی دارند و میخوان زن ها رو تحت کنترل خودشون در بیارند .به شدت از این که یه نفر بخواد کنترلم کنه متنفرم. همین الان تا حدودی پدر و مادرم کنترلم میکنند مثلا هرجا میخوام برم باید بگم کجا میرم و مسافرت تنهایی نمیذارند برم اما چون پدر و مادر من بهشون حق میدم و برام قابل تحمله اما به شوهر آیندم نمیتونم این حق رو بدم که تو این مسائل کنترلم کنه. از آشپزی و خونه داری بدم میاد فقط کار بیرون و تفریح رو دوست دارم. از آینده نگرانم به خاطر همین دلم نمیخواد یه روز مادر بشم. دوست ندارم باعث بشم یکی پاشو تو این دنیا بذاره چون این دنیا رو جای امن و مهربونی نمیدونم. خیلی حساس و زود رنجم. حوصله حرفهای خاله زنگی که احتمال داره بین همه عروس ها با خانواده شوهرشون پیش بیاد رو ندارم. به نظرم مردهای ایرانی نمیتونند مستقل از خانواده خودشون زندگی کنند. خواهر و برادر دارم الان یکی شون ازدواج کرده دوتاشون مجردند. به نظرم تنها آدم قابل اعتماد دنیا مادرمه . فکر نمیکنم به جز اون کسی منو واقعی و از ته دل و بدون چشم داشت دوست داشته باشه. آخه مگه میشه یهو یکی بیاد تو زندگی آدم و بودن چشم داشت منو دوست داشته باشه. خودمم نسبت به هیچ کدوم از خواستگارهام همچین حسی ندارم. خلاصه این که الان تنها آقا بالا سرم بابامه که برام قابل تحمله و دیگه آقا بالا سر نمیخوام . حداقلش اینه که ازم توقع ندارند براشون آشپزی و خونه داری کنم. یه مسئله دیگه که دارم اینه که از رابطه جنسی خیلی چندشم میشه و خیلی وقتها مخصوصا موقع پریودی حتی دوست ندارم با آقایون مثلا برادرم یا پدرم صحبت کنم .  فقط وقتی میبینم دوستهای متاهلم با شوهرهاشون میرن مسافرت و خوش میگذرونند منم با خودم میگم کاش یه شوهر و همراه که یه زن رو واقعا درک کنه تو زندگیم بود. میدونم اونا هم تو زندگی مشکل دارند اما فقط گاهی اوقات که تنهایی آزارم میده بهشون غبطه میخورم. به خودم میگم پدر و مادر و خواهر برادر که همیشه پیش آدم نیستند نگران میشم. تنها چیزی که منو میترسونه تنها موندن در آینده است به نظرتون درسته که فقط به خاطر ترس از تنهایی ازدواج کنم؟


اطلاعات تکمیلی

سن ۲۷ شغل کارمند
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز

اینکه بخواهید ازدواج کنید یا خیر کاملا یک تصمیم شخصی است و حق انتخاب با شماست.

هر انتخابی هم مزایا و معایب خاص خودش را دارد. که البته بالا اشاره ای به برخی موارد کرده اید.

اما ترس از داشتن آقا بالا سر یک باور نامعقول در ذهنتان است که از یک خاطره و دیدن تجربه دیگران برایتان به وجود آمده (رابطه شما با پدر، رابطه پدر و مادر و دیدن زندگی خواهر/برادر).

متاسفانه  ابراز نارضایتی بیش از حد افراد متاهل که بجای حل نعارضات خود فقط ابراز نارضایتی میکنند ترس از ازدواج در افراد مجرد بسیار زیاد شده اما با بررسی دلایل و پذیرش احساسات خود میتوانید با فراق بال بیشتر و تکیه بر منطق حود تصمیم بگیرید که آیا مجرد ماندن خواسته قلبی خود است یا یک فرار؟

برای آرامش ذهنی خود و کم کردن احساس ناخوشایندتان در مورد این مساله:


کمتر صحبت کنید

بسیاری از کسانی که بیش از حد تفکر می کنند، به ویژه خانم ها در هنگام استرس و نگرانی، نمی توانند جلوی صحبت کردن خود را بگیرند. در مواقع نادری ممکن است که صبحت کردن در مورد نگرانی ها به شما کمک کند ولی در بیشتر اوقات باعث بدتر شدن اوضاع و شرایط می شود به ویژه اگر شنونده هم کسی باشد که بیش از حد فکر می کند، در نتیجه شما تمامی وقت خود را به تجزیه و تحلیل و شکافتن جزییات هر مشکل منفی زندگی خود خواهید کرد. احتمالا در پایان صحبت نیز در اثر مرور افکار منفی بیش از حد، غمگین تر از قبل خواهید شد.

این نوع همکاری در نشخوار فکری که در آن هر دو نفر در مورد زندگی هایشان صحبت می کنند، می تواند هر دو را به عمق بیشتری از منفی گرایی و استرس بکشاند. پژوهش ها نشان داده است که این نوع نشخوار فکری، در میان خانم ها باعث افزایش هورمون استرس (کورتیزول) می شود.

اگر واقعا احساس نیاز به بیان مسائل خود دارید، می توانید آنها را بنویسید و به وسیلۀ ذهن آگاه خود آنها را تجزیه و تحلیل و در نتیجه روشن نمایید. در بیشتر مواقع، هنگامی که آنها را می خوانید، متوجه می شوید که بیشتر نگرانی ها و افکار منفی شما بی مورد است. این نوع ژورنالیک آزاد می تواند بسیار سودمند باشد.


تمرین تمرکز حواس

یکی از بزرگ ترین و بهترین راه های مبارزه با تفکر بیش از حد، توانایی زندگی کردن در زمان حال است. احساس گناه در شکست های گذشته و نگرانی در مورد موضوعات آینده می تواند انرژی و اوقات شما را تحلیل برد ولی به وسیلۀ توجه به اکنون، شما به عشقی که شایستگی آن را برای خود دارید خواهید رسید. لائو تزو می گوید: “اگر شما افسرده هستید در گذشته زندگی می کنید. اگر شما مضطرب هستید، در آینده زندگی می کنید ولی اگر آرامش دارید، در زمان حال بسر می برید.” حال پرسش این است که چگونه می توانیم در زمان حال حاضر زندگی کنیم؟

با توجه به استراتژی هایی که در بالاتر برای داشتن یک ذهن آرام ذکر شد، شما می توانید با تمرکز حواس یا شکلی از مدیتیشن که بدون قضاوت و تفکرست، مشاهده گر زمان حالتان باشید. اگر در این حالت افکار مزاحم و نگران کننده به ذهن شما هجوم آورد، آن را نادیده بگیرید و اجازه دهید که با احترام تمام و بدون هیچ گونه تقلایی از ذهنتان عبور کند. انرژی افکارتان را آزاد سازید و فضای درونی آرام برای خود ایجاد کنید. برای دست یابی به نتایج سودمند؛ بهترین کاری که می توانید انجام دهید، یادگیری تکنیک های مراقبۀ فکری مانند مدیتیشن متعالی است ولی اگر انجام این کار برایتان مشکل است با متخصصانی که به شیوه های شناخت درمانی آشنایی دارند، مشورت کنید.


روزگارتان آرام و لذت بخش🌹🌹🌹

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha