2794

تفاوت و اختلاف با همسرم

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 55 بازدید

سلام وقت بخیر

همسر بسیار خوب و مهربان و اهل کار و تلاشی دارم . همسرم نکات مثبت زیادی دارد که در مواقع ناراحتی یا بحث مدام این نکات مثبت را برای خودم مرور میکنم تا آرام شوم. و در همان لحظه هم تاثیر دارد و آرامم میکند اما در مورد دعواها و اختلافات و ناراحتی هایم اصلا آدم فراموشکاری نیستم و وقتی از موضوعی ناراحت شوم به هیچ وجه این ناراحتی و به قول معروف دل شکستن از ذهنم و دلم پاک نمی شود. حتی شده بعد ماه ها با پیش آمدن موضوعی مشابه ، تمام ناراحتی های ماه های قبل را که برایم حل نشده باقی مانده و همسرم از دلم در نیاورده، پیش کشیده ام. این باعث بدتر و بدتر شدن بحث های ما می شود.

اختلافاتی که داریم و معمولا به توافق نمیرسیم و حس سنگینی و ناراحتی ناشی از این اختلافات و بحث ها همیشه روی دل من هست:

اختلافات بسیار زیاد در مورد روابط زناشویی (گرمی همسر و سردمزاجی من که به نظر خودم ناشی از مشغولیات ذهنی و ناراحتی هایی است که از همسرم دارم نه ضعف جسمانی)

*احساساتی بودن من و مسخره بودن احساسات از نظر همسرم. مثلا من دوست دارم شب ها قبل خواب باهم حرف بزنیم و درد و دل کنیم،توی ماشین که هستیم صدای ضبط بلند نباشه و ما ساکت باشیم دوست دارم باهم صحبت کنیم و از همه چی حرف بزنیم، دوست دارم برای هم کادو بخریم به مناسبت های مختلف. دوست دارم وقتی مدتی از هم دوریم با پیامک به هم ابراز علاقه کنیم.

*همسرم کمی توی پول خرج کردن خسیسه. به عنوان مثال کادو خریدن کاملا کار بیهوده ای هست از نظر ایشون. هم برای من و صد البته برای دیگران.

*من اهل اجتماع و رفت و آمد و مهمونی ام و دوست های زیاد، همسرم تقریبا دوستی ندارند و به شدت فراری از جمع و مهمونی های شلوغ.

من عاشق زندگی توی شهر و وسط مردم . *همسرم عاشق عزلت گزینی و زندگی در جایی هر چه دورتر از شهر و شلوغی.

برای همین هیچوقت ایام عید، ایام تابستون، ایام تعطیلات، سیزده بدر و .... تفریح و مسافرت نمیریم و اگر هم بریم جایی میریم که هیچ کس نباشه و من اصلا اینو نمیپسندم.

*من عاشق مطالعه و علم و دانستن بیشتر هستم ، همسرم فراری از کتاب و نوشته . و حتی گاهی پیامک های من رو هم به زور میخونه . گاهی که مطلب جالبی میبینم و بهش نشون میدم به زور و اصرار من با میلی یکی دو خطش رو میخونه البته بدون توجه و فهمیدن موضوع و این بیشتر منو عصبی میکنه.

*مواقعی که همسرم بیمار است یا دردی دارد تا جایی که در توان دارم پرستاری و تیمار و دلسوزی میکنم ولی در مواقع بیماری یا درد من کمترین کمک ها از طرف همسرم به من میشود (خودش هم همیشه این را اعتراف میکند و میگوید نمیتوانم مثل تو باشم) و حتی گاهی دعوا و پرخاش هم میکند که چرا اینطور هستی و سرحال نیستی و .... در اینگونه مواقع واقعا احساس دل شکستن میکنم.

*هم من و هم همسرم عصبی و کم حوصله هستیم (البته قبلا نبودیم و طی این سالها شدیم) فرزند کوچکی داریم که این عصبی بودن و کم صبر بودن ما فرصت لذت بردن از شیرین کاری هایش را هم از ما گرفته و مدام از طرف یکی از ما توبیخ و دعوا میشود (بیشتر از طرف همسرم،در حدی که اغلب به من میگوید تو این بچه را لوسش میکنی و نمیذاری من تربیتش کنم) همسرم علنا اظهار میکند که حوصله بچه و سر و صدای آن و اذیت هایش را ندارد . هر وقت خوب و خوش اخلاق بود بیاریدش پیش من!



اطلاعات تکمیلی

سن 25 جنسیت زن وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام خدمت شما و ممنون از اينکه مشکل تان را با ما در ميان گذاشتيد،
مسائلی را که عنوان فرموده ايد، همه از يک نوع نيستند. برخی از تفاوت ها بين هر زن و شوهری، می تواند طبيعی باشد، چرا که ما اغلب ناخودآگاه در ازدواج به سراغ «مکمل» های خودمان می رويم و نمی دانيم که افراد همانند خودمان تا چه اندازه برای ما غير قابل تحمل می توانند باشند!
برخی ديگر از اين تفاوت ها، مربوط به تفاوت های جنسيتی است. بسياری از مردان و زنان، اولويت های کاملاً متفاوتی دارند. خيلی از نيازهای احساسی زنان برای مردان قابل درک نيست (مثل توقع زود پاسخ دادن به پيامک يا تلفن زدن در طول روز)، همانطور که بسياری از تفريحات، دقت ها، يا دغدغه های مردان از طرف زنان، «وقت تلف کردن» و «بيهوده» ارزيابی می شود.
يکی از هنرهای مردان و زنان در زندگی مشترک، همت به خرج دادن در جهت تحمل و احترام گذاشتن به اين تفاوت هاست، نه تلاش برای ايجاد تغيير در طرف مقابل. برای اين قبيل تفاوت ها، مطالعه کتاب های مفيدی مثل «مردان مريخی، زنان ونوسی» يا «مريخ و ونوس در اتاق خواب» را پيشنهاد می کنم.
برخی از تفاوت ها هم ناشی از اختلافات فرهنگی، مذهبی، خانوادگی است که از کودکی می تواند به جزئی از شخصيت هر يک از طرفين تبديل شده باشد. اين قبيل تفاوت ها را می توان با حوصله، خلاقيت و صرف وقت، به مرور زمان "تعديل کرد". مانند اين مورد که شما به مطالعه علاقه داريد و ايشان ندارند، يا سليقه تان در مورد موسيقی گوش کردن در ماشين با يکديگر متفاوت است. در اين بين، يادگيری مهارت های زندگی مشترک می تواند کمک زيادی بکند. پيشنهاد می کنم در اين مورد مطالعه بفرماييد، در کارگاه های مربوطه شرکت کنيد، و از مشاور متخصص کمک بگيريد.
به عنوان يک نکته مفيد کلی می توانم بگويم تا آنجا که می توانيد روی نقاط مشترک تان – هر چه هست، ولو کوچک- سرمايه گذاری کنيد. فهرستی از آنچه بين شما مشترک است و هر دو از انجام شان لذت می بريد، تهيه کنيد و به طور منظم (مثلاً هفته ای) يکی از آنها را در برنامه روزانه تان قرار بدهيد. با انجام اين تمرين، تغييرات بزرگی را در رابطه تان ملاحظه خواهيد کرد.
يکی ديگر از مهارت های مهم زندگی مشترک، مديريت اختلافات و دعواهای بين تان است، که در اين مورد، بيشترين کمک را روان شناس می تواند به شما بکند (نه کتاب يا افراد فاميل). بنابراين به مراجعه به روان شناس حتماً فکر کنيد.
در کنار همه اين تفاوت ها و اختلافات، مشارکت در امور زندگی مشترک، از قبيل خريد مايحتاج، کارهای منزل، و مخصوصاً مسائل مرتبط با بچه ها حتماً بايد بين زن و شوهر وجود داشته باشد. به نظر بنده، از تمام مواردی که عنوان فرموديد، مشارکت (يا عدم مشارکت) همسرتان در تربيت فرزندتان مهم تر به نظر می رسد. در اين مورد حتماً توصيه می کنم که به مشاور مراجعه بفرماييد و با هم مذاکره کنيد.
هماهنگ بودن پدر و مادر در تربيت کودک، نقش بسيار مهمی در تربيت آينده آن کودک دارد. اما نحوه و ميزان وقت گذاشتن هر يک از طرفين، با توجه به همه آن تفاوت هايی که ذکر شد، ممکن است با هم فرق داشته باشد.
در مجموع، رابطه شما در وضعيت هشدار يا خطر جدی نيست. اما يقيناً نيازمند توجه و اقدامات مؤثر شما خواهد بود.
ضمناً در مورد روابط جنسی هم اگر مشکلی داريد، آن را به طبيعت سرد و گرم نسبت ندهيد. اين غريزه در درون همه همه آدم ها وجود دارد. بسياری از مشکلات موجود در اين زمينه (که از جانب افراد معمولاً «تابو» و «راز» فرض می شوند)، مشکلات واقعاً ساده ای هستند که با چند جلسه مشاوره تخصصی می توانند برطرف شوند.
موفق باشيد.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha