سلام خدمت شما و ممنون از اينکه مشکل تان را با ما در ميان گذاشتيد،
من اطلاعات زيادی از زندگی مشترک شما و همسرتان در اختيار ندارم. خيلی چيزها ممکن است منشأ مشکلاتی که به آنها اشاره کرده ايد، باشد. از طرف ديگر، حتی ممکن است مشکل خاصی هم وجود نداشته باشد!
اما آنچه می توان نتيجه گرفت اين است که ظاهراً حساسيت شما روی عدم توجه همسرتان زياد است. در واقع، احتمال دارد همسر شما به هر دليلی احساس شکست يا سرخوردگی داشته باشد. در مورد بعضی آقايان، حتی تشخيص اينکه حال شان بد است، برای خودشان راحت نيست، چه رسد به آنکه بخواهند درباره اش با شخص ديگری صحبت کنند!
در اين ميان، شما چرا بايد نگران باشيد که "نکند همسرم به من خيانت کند!" يا "چرا او مثل سابق مرا دوست ندارد؟" رابطه شما هم مثل هر زن و شوهر ديگری نياز به مراقبت، سرويس و روغنکاری دارد که می توانيد از همسرتان بخواهيد تا هر چند وقت يکبار به مشاوری که مورد قبول هر دوتايتان باشد، رجوع کنيد.
اينکه برخی مهارت های زندگی مشترک را بياموزيد، قطعاً کمک تان خواهد کرد. مثلاً اينکه بتوانيد فرصت هايی فراهم آوريد تا اوقات بيشتری را با هم بگذرانيد. به جای آنکه دائم از او بخواهيد که چنين و چنان کند، مستقيماً خودتان برنامه هايی بريزيد که به تفريحات مورد علاقه تان بپردازيد (سينما، سفر های کم هزينه، خريد، پارک، رستوران، ...)
اما در کنار توجه به زندگی مشترک، پيشنهاد می کنم در مورد مقوله عزت نفس، مطالعه بفرماييد. برخورداری از يک زندگی مشترک غنی و سرشار، مستلزم اين است که هر يک از طرفين به تنهايی نيز زندگی «غنی» و «سرشاری» داشته باشند. از خودتان بپرسيد که زندگی فردی تان چقدر سرشار است؟ چقدر رؤياها و اهداف بلند خودتان را می شناسيد؟ زندگی مشترک، شما را از آن اهداف دور کرده يا نزديک کرده؟ به اين سؤال ها عميقاً فکر کنيد!
هدف از زندگی، برآوردن همين آمال و آرزوهای ماست. ما ازدواج نمی کنيم که از صبح تا شب چشم مان را به در خانه بدوزيم تا بلکه همسرمان وارد شود و به ما بگويد "دوستت دارم!" يا برايمان شاخه ای گل بياورد. زندگی خيلی باشکوه تر از اينهاست. آرزوها و اهداف ما می توانند خيلی بزرگ تر از اينها باشند.
همسر ما می تواند بزرگترين يار و همراه ما در زندگی باشد، نه اينکه خودش تبديل شود به هدف زندگی ما!
به غنای زندگی تان بيشتر فکر کنيد و بها بدهيد.
موفق باشيد.
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید