2794

سلام.  ما حدود دو سال با هم ازدواج کردیم و الان یک بچه داریم باور کنید من تمام وقتمو میذارم واسه شوهر و بچه یعنی کلاسهای دانشگاه رو به خاطر بچه اکثرا نمیرفتم شوهرم مدتیه سرش تو گوشی تا فهمیدم تو اینستا دنبال دخترهای خوشگل میگرده و خوب روشون زوم میشه حالا پست واسشون گذاشته یا نه نمیدونم اما حالا دیگه داره چت میکنه و یک روز گوشیشو چک کردم دیدم واقعا قصد ازدواج داره و از دختره تعریف کرده که باربی و شیک پوش و... نوشته بود هر لحظه به تو فکر میکنم . نوشته بود نفسم..... و واقعا قصدش ازدواجه تو خونه خیلی سرد برخورد میکنه و جاش از وقتی بچه دنیا اومده به بهونه اون جدا کرده من پیش بچه میخوابم و اوایل که میرفتم طرفش منو پس میزد که حوصله ندارم خوابم میاد یا قلقلکم میاد یا بدم میاد حالا هم خودش اصلا پیش قدم نمیشه همش من باید برم جلو .چیکار کنم . ازم خیلی ایراد میگیره اعتماد بنفسمو آورده پایین مسخره میکنه بعد میگه شوخی میکنم اگه دوستت نداشتم شوخی نمیکردم باهات میگه دوتا دندون جلوت بزرگه چشمات ریزه دهنت بو میده بینیت بزرگه قدت کوتاهه چاقی خنگی. آی کیوت پایینه بعضی وقتها عصبانی میشه میگه تو گاوی. واقعا اعتماد به نفس ندارم دیگه واسه نگهداری از بچه مرخصی زایمانم تموم شد دوباره شیش ماه بدون حقوق گرفتم ولی نمیدونم کار درستی کردم یا نه اینجوری بیشتر از قبل توی خونه میمونم فقط واسه بچه خوبه ولی از اون طرف اگر برم سر کار باباش مجبور میشه شیفتش رو به خاطر بچه جابه جا کنه عصر کار میشه بعد ساعت هشت میاد خونه اینجوری صبح تا شب همدیگه رو نمیبینیم بیشتر فاصله میوفته کسی هم نیست بچه رو بهش بسپاریم مهد هم نمیگذاریم موندم چیکار کنم خواهش میکنم کمکم کنید


اطلاعات تکمیلی

جنسیت زن وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور ازدواج

دوست عزیز سلام
درک می کنم که با توجه به شرایط احساس خوبی نداشته باشید. به سن خودتون و همسرتون اشاره ای نکردین؛ همچنین دلیل و مدت بروز این مشکلات.
ورود به حریم شخصی همدیگه تنها نتیجه ای که به دنبال داره بی اعتمادی و از بین بردن آرامش زندگیتون هستش. مسخره کردن و شوخی کردن دو مقوله ی کاملا جداست و اینکه این رفتار رو با شما داره به این علته که شما خودتون این اجازه رو میدید جراتمندانه رفتار کنید و اجازه ندید کسی به شما توهین کنه و خودتون هم این کارو انجام ندید. اینکه تمام وقت خود را صرف همسرتان کنید همیشه هم خوب نیست نباید نقش همسری را با مادری اشتباه گرفت. توجه بیش از حد باعت می شود همسرتان احساس وابستگی و در زندان بودن کند، بنابراین حد وسط را رعایت کنید.
در محیطی کاملا آروم و هنگامی که هر دو از نظر روحی در شرایط مناسبی هستید در مورد مشکلات با یکدیگر صحبت کنید انتظاراتی که از یکدیگر دارید بیان کنید، همدگیر را قضاوت نکنید و شنونده ی خوبی برای هم باشید. اعتماد به نفس خود را افزایش دهید و سعی کنید شیوه صحیح گفتگو کردن درمورد مشکلات و ارتباط موثر را بیاموزید.
و در انتها استفاده از مشاوره حضوری قطعا کمک موثرتری به شما و همسرتان خواهد کرد.
موفق باشید.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha