سلام به شما
خیلی متاسف شدم از اینکه دوران سختی رو تجربه کردید و همانطور که خودتون اشاره کردید بنا به رسم و سنت بوده اما در عین حال موضوع خوشحال کننده ای هم وجود داره در مطالبتون، اینکه بالاخره خودتون زندگیتون رو انتخاب کردید و موثر واقع شدید. هرچند که برای مبارزه راه های کارآمدتری وجود داره و خودکشی و آسیب به خود نه خداپسند هست و نه با هدف مبارزه سازگاری داره، شما میجنگید که شرایط را برای خودتون بهتر کنید و از خودتون محافظت کنید که خب با اقدام به خودکشی بسیار منافات داره.
به نظر میاد با اینکه ازدواج مجدد داشتید و اینبار انتخاب خودتون بوده باز احساس تنهایی میکنید. این تنهایی حاصل چیست؟
یک حس درونی و مدت دار؟ یا به علت عدم رابطه مناسب با همسرتون؟ آیا روابط زناشوییتان از کیفیت لازم برخوردار هست؟
در مطالبتون اشاره کردید به فرزندی که 4 ساله ندیدینش، در این خصوص چه اقدامی انجام دادید؟ آیا این عدم دیدار ناشی از مخالفت همسر دوم شما هست و یا پدر فرزندتون مخالف این دیدار هست و یا خودتون ترجیحتون اینگونه هست؟
در صورت پاسخ شما به سوالات من بهتر میتونم همفکری با شما داشته باشم☺
با سلام
نه شوهر من حرفی نداره ولی پدر پسرم خیلی آدم بدجنسی و اینکه رضایت طلاق فقط با این شرط بود
زندگی الانم شوهرم خیلی دوست دارم اما اونم قبلا ازدواج داشته و الان مشکل مالی داره ولی حس میکنم توجهش نسبت به من کم شده
با سلام و تشکر از پاسخگوییتون پس مشکل شما طبق اظهارات خودتون تنها کم توجهی همسرتون هست. با توجه به رضایتی که تا به حال از همسرتون داشتید به نظر میرسد که ایشون تحت تاثیر فشار و مشکلات مالی هستن و خوبه که در چنین شرایطی شما توجه و محبتتون رو بیشتر کنید و با ایشون در خصوص مسائلشون گفتگو و همفکری کنید. به این شکل نقش موثرتری خواهید داشت و قوام روابطتون بیشتر خواهد شد.همچنین احساس رضایتمندی بیشتری را از خود تجربه خواهید کرد. پیشنهاد دیگر این که خیلی خوب است که شما برای خودتون یک دل مشغولی داشته باشید مثل مطالعه مطالب مورد علاقه تون یا آموختن مهارتی که دوست دارید و چنانچه مهارتی رو بلد هستید به دیگران آموزش دهید. انجام یک رشته ورزشی هم خیلی کمک کننده هست حتی یک پیاده روی روزانه. اینها اقداماتی هستند که شما رو از نظر روحی و جسمی قوی تر میکنند و بانشاط بیشتری همسرتان را همراهی خواهید کرد. با تشکر از توجه شما🌹