ضعف جنسی همسر و تهدید مادر شوهر

سلام من به دلیل اختلافات با نا مادری مجبور شدم از خانواده جدا بشم و ناچار به شغل پرستاری مشغول شدم که درجای که مشغول کار بودم بهم تجاوز شد به خاطر مسائل حیثیتی نشد شکایت کنم بعد اون ترمیم کردم تا جای دیگه ای پرستار یه پیر زن شدم دختر این پیر زن روابط خوبی با من داشت بهم علاقمند شد گفت میخوام برای پسرم ازت خواستگاری کنم ولی پسرم باهات صحبت داره من بهش گفتم چنین جریانی برام اتفاق افتاده من نمیتونم ازدواج کنم اونم با حرف منو قانع کرد گفت تو پاکی اون جریان رو فراموش کن پسرم هم چیزی نباید بدونه بعد با پسرش صحبت کردم به من گفت من کارم توی خونست تلفنی از خونه بیرون نمیرم با خانواده شما هم رفت و آمد نمیکنم خودت باید بری منم چون با خانوادم ارتباط نداشتم قبول کردم مادرش هم بهم گفت پسرم فقط قرص خواب برای بیخوابیش مصرف میکنه همین تا اینکه ازدواج کردیم و متا سفانه متوجه بیماری که نمیدونم چی هست از طرف شوهرم رو به رو شدم مثلا اینکه بارها به من میگه عقب مانده خودتی میگم چرا مگه چطور شده میگه داری زیر لب به من فحش میدی یک دقیقه سر خوشه یک دقیقه بعد حالش عوض میشه و متاسفانه از نظر جنسی هم ضعیغه که پنج ماه ازدواج کردیم کلا سه بار رابطه اونم نه درست درمون بیشتر نداشتیم که هر وقت ازش میخوام برای مداوا همکاری کنه اصلا قبول نمیکنه  میگه من مشکلی ندارم تا  وقتی هم به خانوادش اعتراض میکنم به من میگن خودت قبول کردی ما بهت گفتیم در صورتی که چیزهای که من الان میبینم و نگفتن مقدار پس اندازی هم که داشتم برای خرید جهاز به شوهرم دادم که به حساب سپرده خودش گذاشته و من الان با مادر شوهر زندگی میکنم هر روزی کار کنم براش عزیزم اگه یک ساعت مریض باشم نتونم کار کنم با خم و تخم و تیکه متلک مواجهم خواهش میکنم کمکم کنید لازم به ذکر است هر گاه اعتراضی بابت مشکلاتم دارم به مادرشوهرم مرا تهدید به شکایت برای باکره نبودن میکنن در صورتی که خود ایشان مانع شدن که من از همسرم پنهان کنم