سلام خدمت شما و ممنون از اينکه مشکل تان را با ما در ميان گذاشتيد،
مشکل تان را کلی عنوان فرموده ايد و در اين حالت، وجود اختلاف و کشمکش در رابطه می تواند نتيجه عوامل متعددی باشد. برخی از اين عوامل عبارتند از:
1. عدم وجود فرهنگ مشترک ازدواج.
یعنی دو نفر که می خواهند با هم ازدواج کنند بايد در مورد نگرش به روابط زن و شوهر، حقوق قانونی و اجتماعی آنها، حد و مرز روابط با ديگران، مشارکت در امور منزل، کار و اشتغال، تحصيل هر يک از طرفين، و اين قبيل مسائل هم نظر باشند. مسئله کتک زدن زن توسط شوهرش، ممکن است همانند يک فرهنگ در بعضی خانواده های تکامل نيافته، جا افتاده باشد. اگر در فرهنگ زن هم این موضوع وجود داشته باشد، که مشکلی نيست! چرا که طرفين گويی هر دو از قبل به آن رضايت داده اند و انتظارش را داشته اند! اما اگر يکی از طرفين، واقعاً فاقد چنين ويژگی فرهنگی در فرهنگ ازدواج خودش باشد، بعيد است که با کسی که کتک زدن همسرش را طبيعی می داند، ازدواج کند، مگر آنکه به دليل سن کم در زمان ازدواج، اين موضوع در همان اول بررسی نشده باشد.
اگر مورد شما از اين نوع است، لازم است تا فرهنگ ازدواج مشترکی بین خودتان و همسرتان ايجاد کنيد. اين کار می تواند به کمک مذاکرات سازنده شما با ايشان، دعوت از دوستان يا اعضای فاميل که مورد قبول طرفين باشند جهت ريش سفيدی، و کمک گرفتن از مشاوران و روان شناسان انجام شود.
2. عدم وجود مهارت های حل مسئله در زندگی مشترک. بعضی افراد، با فرهنگ ازدواج تقريباً يکسان با يکديگر، ازدواج می کنند اما چون مهارت های کافی برای زندگی مشترک را ياد نگرفته اند، نمی توانند مسائل و مشکلات بين شان را به درستی حل کنند و اغلب کارشان به دلخوری، قهر، و حتی زد و خورد می رسد.
اگر مورد شما از اين نوع باشد، خوب است که در مورد مهارت های زندگی مشترک مطالعه کنيد، به کلاس های آموزشی برويد، از تجارب دوستان يا نزديکانی که قبول شان داريد و توانسته اند روابط خوبی با همسران شان داشته باشند استفاده کنيد، و از روان شناس يا مشاور حرفه ای کمک بگيريد.
3. وجود اختلالات روانی. اختلالات روانی، يعنی مشکلات يا نارسائی های روانی. از اسم آن وحشت نکنيد! مردم وقتی می خواهند به کسی توهين کنند، به او می گويند "روانی"؛ يعنی ديوانه، خل، يا کسی که نمی شود به اين راحتی ها او را درمان کرد! اما در واقعيت، اغلب ما آدم ها در برخی دوران زندگی ممکن است به اين اختلالات گرفتار شويم. بی حوصلگی، بی خوابی، عصبانی شدن زياد، دلشوره پيدا کردن زياد، می توانند نشانه های برخی از اين اختلالات باشند. اکثر اين مشکلات با روش های مختلف روان درمانی که امروزه وجود دارد، قابل برطرف شدن هستند.
اگر مسئله شما به اين مورد مربوط شود، معمولاً با کتاب خواندن يا مشورت گرفتن نمی توان کار مفيد چندانی انجام داد. در چنين شرايطی بهترين پيشنهاد، مراجعه به روان شناس متخصص است.
ببینيد مسئله تان، بيشتر به کدام بخش مربوط می شود. البته اين احتمال هم وجود دارد که يک زن و شوهر در دو يا هر سه مورد بالا مشکل داشته باشند، که البته باز هم قابل درمان و اصلاح است، به شرط آنکه طرفين به روان شناسی اعتقاد و ايمان داشته باشند و برای گرفتن کمک حرفه ای، اقدام نمايند.
در خاتمه، همانند اغلب موارد، توصيه می کنم به مشاور يا روان شناس مراجعه بفرماييد و حتی برای همسرتان اين موضوع را، شرط ادامه رابطه تان بگذاريد. اگر هم به هر دليلی ايشان همکاری نکرد، حتماًٌ خودتان اقدام کنيد.
با توجه به اينکه هم شما و هم همسرتان جوان هستيد، قطعاً لياقت لذت بردن از يک زندگی پربارتر در آينده را داريد، به شرط آنکه برای ايجادش کاری بکنيد. علاوه بر اين، دارای فرزندی هستيد که اگر برای اصلاح محيطی که در آن رشد می کند، کاری انجام ندهيد، احتمال زيادی می رود که در آينده او هم تبديل به يک «کتک زن» يا «کتک خور» حرفه ای شود!
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید