بی تفاوتی و سردی همسر در زندگی مشترک

سلام خسته نباشید. شوهرم خیلی سرد شده همش تو خودشه اصلا با من حرف نمیزنه تو دوران ترک تو این دوران اول هاش بود که با هم بحثمان شد یعنی بحث که نه من فقط گفتم خونه چیزی نیست هیچی نداریم برای خوردن اونم قاطی کرد کلا بعد چون میخواست بره بیرون من و فرستاد خونه بابام تا شب بیاد نبالم شب شد نیومد پیام دادم خودت بیا دنبالما گفت نه بمون تا فردا من شب بیرونم دیگه هرچی زنگ یا پیام دادم جواب نداد فرداش  زنگ زدم بیا دنبالم گفت نه دیگه من دارم میرم مسافرت از این مسافرت دیگه کلا با من لج کرد شبی که اومد رفت پیش خانوادش باغ دیده بود من  نیستم بهم زنگ زد کجایی پس تو چرا باغ نیستی بمون تا بیام دنبالت شب برادرشوهرم اومد دنبالم وقتی رفتم تا منو دید پا شد رفت بعد دیگه هرچقدر زنگ زدیم بهش جواب نداد رفتن دنبالش به باباش گفته بود چرا رفتی دنبال زن و بچه من. من خودم میدونم کی برم دنبالشون گفته بود تا اونجاست من نمیام خونه پدرشوهرم اومد منو باز برگردوند خونه بابام حدود یک هفته اونجا بودم یک بار فقط برادرشوهرم اومد دنبال بچه تا ببره باباش ببینه روز پدر بود که شب یه پیام داد که من خونم اگه  شرایط  قبل یادته بیا خونه منم به بابام  گفتم گفت نه باید بیاد اینجا زنگ زد بهش گفت بیاد اونم اومد هرچقدر بابام حرف زد سرش تو گوشی بود بعد خلاصه من اومدم خونه فرداش رفت دوباره مسافرت نه زنگ زدم نه  پیام. 13 بدر بیرون بود اومد بعد با خانوادش رفتیم مسافرت کلا سرد رفتار میکرد همش تحقیرم میکرد نمیدونم دیگه چی بگم من الان یه  بچه 2 ساله و یه بچه توی شکمم دارم که 13 هفتشه بچمو نمیخواد میگه من نمیخوامش باید بندازتش تا الان به خودم نگفته به مادرش گفته که به من بگه گفته خرج دکتر اینارم نمیدم هم سونو رفتم هم آزمایشگاه. پول عیدی هارو دادم تو این چند وقت فقط حرفش به مادرش اینه که چرا نمیره بچه رو بندازه تو مسافرت جلو همه برگشت گفت من اون بچه رو نمیخوام یه غلطی کردم حالا میخوام جمعش کنم من چیکار کنم با این مرد