2794

سلام و خسته نباشيد من دختر هستم و مشكلم حساس بودن و شكننده بودن هست به طوری كه مشكلات مخصوصا در خانواده خيلی زود اعصابم رو بهم ميزنه و نميتونم رو اهدافم تمركز كنم نكته بعدی اينكه وقتی كسی بهم حسادت ميكنه و حرفی ميزنه حرفش گوشه ذهنم مي مونه و مدام با خودم ميگم چرا فلانی آنقدر بدخواهه و ذهنم درگير ميشه يا افكار منفی مياد سراغم هر كاری ميخوام بكنم هی فكر مياد تو سرم الان وقت گذشته فايده نداره يا تو نميتونی 

اطلاعات تکمیلی

سن ٢٨
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام عزیزم. متن پیام کوتاهه و اطلاعات چندانی به من ندادی. زودرنجی و شکنندگی از کی آغاز شده؟ چه اتفاقاتی در خونه عصبیت می کنه؟ از کجا میدونی نظرات اطرافیان بر اساس حسادتشونه؟ و...

تجربه شما

login captcha

سلام مجدد.ممنون از توضیحت عزیزم.اگر بیماری پدر واقعا به تایید کارشناس رسیده قطعا زندگی با فردی که پارانوئید هست بسیار سخته و حق داری ازرده خاطر باشی.ولی نقطه مثبت اینجاست که شما بواسطه یک ازدواج صحیح و بررسی شده میتونی به بهترین شکل از این شرایط رها بشی.پس شرایط روحی خودت رو مراقبت کن.با ورزش و فعالیتهای نشاط اور، جذابیت خودت رو حفظ کن و در اولین فرصت ازدواج کن.در شرایط حاضر هم با پذیرش بیماری پدر کمتر عصبی خواهی شد.وقتی بیماری روحی پدر رو مثل هر بیماری دیگری، جدی تلقی کنی رفتارهاش برات قابل هضم تر میشه و از اون رفتارها تلقی برخورد شخصی و مغرضانه نخواهی کرد بلکه اونها رو نشانه های بیرونی اختلالش می بینی.قطعا هرچه شرایط روحی شما مساعدتر و شاداب تر باشه برداشتهات از برخوردهای دیگران و حتی عکس العملت به رفتارهای منفی اونها مثبت تر و پخته تر خواهد بود.

سلام شايد ٥ ساله شروع شده تو خونمون تبعيض بين برادرم و من گاهی و پدرم مشكل پارانوئيد داره به سختی اجازه بيرون رفتن به من ميده بعد هم به خاطر سخت گيری های بيش از حد پدرم حالت ياس و بی انگيزگی اومده سراغم هميشه جلوم يه مانع ميبينم كه پدرمه دلم ميخواست ميتونستم به اين مانع غلبه كنم 

حسادت ميشه فهميد مثلا وقتی دانشگاه ميرفتم اكثر فاميل ميشستن زير پام نرو داخل دانشگاه هم تحت نظر شديد پدرم بودم و بعد از اون مطلقا نميذاره در صورتی كه من دختر سالم و ورزشكار و دور از حاشيه هستم وقتی ليسانس گرفتم هم خيلی ها بهم تيكه مينداختن يا وقتی خيلی چيزها مثل اين كه زياده