سلام دوست عزیز
بهار مبارک
ببینید دوست عزیز ما گاهی چیزهایی رو در فکرمون به هم ربط میدیم که در دنیای واقعی عملا ربط منطقی به همدیگه ندارن. شاید شنیده باشین که میگن هروقت ماشینم رو بشویم، بارون میباره. یا آخر خنده، گریهست یا اگر عطسه کنی، باید کاری که قصد انجامش رو داری متوقف کنی وگرنه عاقبت خوبی نداره. این فکرها حس بدی در ما ایجاد میکنن و از ترس اینکه دوباره ماشینمون کثیف بشه یا خندهمون به گریه ختم بشه یا کارمون خراب بشه، رفتارمون رو تغییر میدیم. ماشینمون رو تمیز نمیکنیم، خنده و شادی نمیکنیم و خیلی وقتا کارمون رو بهتعویق میندازیم در حالی که عملا هیچ نیازی به این کارها نیست. در مورد صحبتهای شما هم، این مساله رو یادآور میشم که در زندگی، غم و شادی کنار هم هستن. گاهی اتفاقهای خوب پیش میان گاهی اتفاقهای بد. و اینها اگر واقعا ارتباطی با احساس ما داشته باشن، میتونه به این شکل باشه که ما با افکار سالم و خوب، احساس خوب خواهیم داشت و با احساس خوب، رفتار خوب و شادی خواهیم داشت و اتفاقهای شادی رو میتونیم ایجاد کنیم. یا برعکس،با افکار منفی، حس بدی پیدا میکنیم و رفتاری نشون میدیم که باعث ایجاد اتفاقهای ناخوشایند میشن. ازتون میخوام از این به بعد هروقت فکر بد و منفی به ذهنتون رسید، یک فکر خوب و شاد رو جایگزینش کنید و منتظر اتفاقی خوب هم باشید. یادتون باشه افکار منفی و احساس بد زندگی شما رو زیباتر نمیکنن. در صورتی که قبلا این تمرین رو با جدیت انجام دادین ولی قادر به کنترل ذهنتون نبودین، با یک روانپزشک مجرب مشورت کنید ولی من فکر میکنم منفیبافی فقط یک عادت ساده هست که میتونین با کمی تلاش از دستش خلاص بشید.
شاد باشید🌹🌹🌹
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید