سلام دوست عزیز
بهار مبارک
سلام. دوست عزیز، من شرایط مادرشوهرتون رو نمیدونم. نمیدونم چقدر به تنهایی قادر به انجام کارهاشون هستن و اگر نیاز به کمک داشته باشن، چه کسی هست که کمکشون باشه. احساس ناراحتی شما رو درک میکنم و پیشنهاد میکنم دربارهی این مساله به صورت مستقیم به همسرتون چیزی نگید و خودتون رو مقابل مادر همسرتون قرار ندید. شما جایگاه خودتون رو دارید و اینکه همسر شما در مقابل مادرشون احساس مسئولیت میکنن، نشون میده ایشون مرد قدردان و وظیفهشناسی هست. شاید به دلیل کمبود وقت نتونسته هر دو سری کار رو با هم پیش ببره و پیش شما بدقول شده و ازش ناراحت شدین.
پیشنهاد میکنم مدل درخواست کردنتون رو یک مقدار تغییر بدین. مثلا به جای اینکه بگین فرشها رو بده قالیشویی، بگین این هفته کی وقت داری فرشها رو بدی قالیشویی؟ یعنی به همسرتون یک بازهی زمانی یک هفتهای بدین تا خودش انتخاب کنه چه روزی میتونه این کار رو انجام بده. وقتی هم انجام داد، هرچند به نظرتون کار خیلی ساده و کوچیکی بود، با خوشحالی ازش تشکر کنین انگار که کار خیلی بزرگی کرده. این حرکت شاید به نظر شما کمی بیمعنا و اغراقآمیز بیاد ولی همسرتون رو خیلی خوشحال میکنه و باعث میشه دفعهی بعد که ازش کاری خواستین، بدون احساس اجبار انجام بده و از اینکه کار مفیدی کرده و بابتش با روی خوش تشویق شده، خوشحال بشه و انگیزه بگیره برای انجام کارهای بعدی و کمک کردن بیشتر به شما.
و لطفا و خواهشا مقابله به مثل نکنید. تبدیل کردن زندگی صمیمانه به میدان جنگ یکی تو یکی من مخرب رابطه شما خواهد بود. اجازه ندهید مسایلی که میتوانید با نرمش و گفتگو حل کنید تبدیل به بحران هایی شود غیرقابل حل. دلبندتان نیاز به محیطی سرشار از صمیمیت و عشق دارد برای رشد.
البته من کاملا متوجه هستم شما به همراهی همسرتان نیاز دارید و حق دارید درخواست داشته باشید اما از راهش. یادتان باشد بشینید و بتمرگ یه معنا دارد اما این کجا و آن کجا.
من اصول گوینده شنونده را برایتان خواهم گفت تا درگفتگو خود از آن استفاده کنید:
اصولی که گوینده باید توجه داشته باشد
خلاصه حرف بزنید. در شرح مطالبی که باید بگویید جانب اختصار را رعایت کنید. به جنبههای مهم بپردازید. توصیه میکنم که از «قاعده دو جمله» پیروی کنید و به عبارت دیگر، صحبت خود را به دو جمله محدود کنید. اغلب اوقات میتوان همه گفتنی ها را در دو جمله بیان کرد. با این روش از صحبت درباره مطالب خارج از برنامه که اغلب ایجاد تنش می کند، جلوگیری کنید.
صریح و موجز حرف بزنید. از صحبتهای مبهم و از کلی گویی بپرهیزید. مثلا بجای اینکه بگویید: " کاش منظمتر بودی.» بگویید «دلم میخواهد بعد از استفاده از حوله، آن را سرجای خود آویزان کنی.»
از توهین، تهمت و سرزنش بپرهیزید. در ین خصوص بهتر است از «قاعده بیتقصیر بودن» استفاده کنید. «مسئلهای است که میخواهم با تو در میان بگذارم ببین میتوانی به حل آن کمک کنی.» خود را در هیئت تعمیر کاری ببینید که میخواهد بدون هر گونه سرزنش پیچی را سفت یا شل کنید.
از زدن برچسب، مانند «شلخته»، «خود خواه»، یا «بیملاحظه» و غیره خودداری کنید. این برچسبها اغلب تعمیم مبالغهآمیز هستند و فضای صحبت را تیره میسازند. از آن بدتر، با ایجاد تکدر خاطر، فضای حاکم بر جلسه حل اختلاف را خراب میکنند.
از مطلق گویی و استفاده از کلماتی مانند «هرگز» یا «همیشه» خودداری کنید. این واژهها معمولا اشتباه هستند. بندرت همسری را پیدا میکنید که «هرگز» کارش را درست انجام ندهد و یا «همیشه» در انجام کاری کوتاهی کند. با مطلق گرایی شرایطی فراهم میآورید که شما را از رسیدن به هدف باز میدارد.
حرفتان را بزنید و از انتقاد خودداری کنید. مثلا بجای اینکه بگویید «تو هرگز به من کمک نمیکنی» بگویید «اگردر شستن ظرفها به من کمک کنی بسیار ممنون میشوم.»
ذهن خوانی نکنید. احتمال اینکه ذهن خوانی اشتباه باشد زیاد است و در نتیجه زمینه عصبانیت همسرتان را فراهم میسازید. اگر فکر میکنید که همسرتان از شما دلگیر است بهتر است بگویید: «احساس میکنم از من دلگیر هستی.» در برخورد با باورهای خود بدانید که لزوماً با واقعیتها روبرو نیستند و چه بهتر که از تحلیل روانشناسانه در باره انگیزههای همسرتان اجتناب کنید.
اصولی که شنونده باید رعایت کند
زمینههای توافق را پیدا کنید. ببینید با کدامیک از نکات مورد اشاره همسرتان موافق هستید، تا در نقش مخالف او ظاهر نشوید: «بله قبول دارم که اخیراً سرم خیلی شلوغ بوده است» «مثل اینکه معاشرتهای اجتماعی من تو را ناراحت کرده است.»
مضامین منفی صبحتهای همسرتان را ناشنیده بگیرید. بعید نیست که همسر شما در حالت دلخوری یا عصبانیت در بیان مسئله مبالغه کند. به علت عصبانیت توجه کنید و انتقادها و سرزنشها را نادیده بگیرید.
از خود سوال کنید. ممکن است گله و شکایت همسر شما برای خود او روشن باشد، اما شما از چگونگی آن آگاه نباشید. از خود بپرسید: «منظورش چیست؟ چه میخواهد بگوید؟»
مطمئن شوید که منظور همسرتان را درک کردهاید. مثلاً به او بگویید: «فکر میکنم منظور تو این است که حاضر نیستی دخالتهای مادرم را تحمل کنی.» یا «آیا منظورت این است که صورت حسابهای بانک را من پرداخت کنم؟»
اگر فکر میکنید که همسرتان منظور شما را آنطور که هست درک نکرده، در مقام توضیح برآیید. مثلاً بگویید: «خیلی دلم میخواست تو را ببینم. اما مجبور بودم کار اداره را تمام کنم.»
از گفتن «متاسفم» ترسی به دل راه ندهید. روابط زناشویی ایجاب میکند که اگر خواسته و ناخواسته اسباب تکدر خاطر همسرتان را فراهم کردهاید، در مقام پوزش برآیید و تاسف خود را به اطلاع او برسانید.
روزگارتان آرام و عاشقانه باشد🌹🌹🌹
همسر من هم همین مدلیه....اون کارهای مادرشم انجام نمیده که حداقل خودم رو بتونم قانع کنم که بنده خدا خسته هست و نمیتونه کارهای دو تا خونه رو انجام بده...همش برای انجام هر کاری امروز و فردا میکنه و من رو کلافه