اقدام نکردن برای خواستگاری

سلام وقتتون بخیر. حدود یک سال قبل یکی از اقوام ما که احساس میکردم من رو دوست داره از من خواستگاری کردند البته مادرشون و کاملا غیر رسمی. منم از خیلی سال قبل احساس میکردم که اون آقا به من علاقه دارند و خودمم چون تصور خوبی ازش داشتم بدم ازش نمیومد وقتی هم که مطرح کردند مطمئن شدم که قضیه جدیه، خود اون آقا و اعضای خانواده شون هم طوری رفتار میکردند و حرف میزدند که انگار قصدی دارند و مدام از این که کی درسم تموم میشه می پرسیدند اما بعد از اون باری که گفتند میخوان برای خواستگاری بیان ( البته زمانش رو نگفتند) یک سال میگذره اما فقط حرف از عروسی من و شوهر کردن من میزنند اما اقدامی نمیکنند در صورتی که میدونند من دارم برای کنکور مقطع بعدی آماده میشم و قصد ادامه تحصیل دارم و هیچ وقت هم نه من نه خانوادم نگفتیم بعد درس میخوام ازدواج کنم و یا فعلا قصد شو ندارم! اون آقا هم غیرمستقیم سعی میکنه به من توجه نشون بده طوری که اقوام دیگه هم متوجه شدند. خیلی هم ادعای علاقه داشتن به من داره اما برام جالبه که هیچ اقدامی نمیکنند در صورتی که میدونند من خواستگار هم زیاد دارم اما راه نمیدم. توی این یک سال مدام خانواده ش سعی میکنند منو با زبون نگه دارند طوری که اکثر روزها مادرشون توی تلگرام به من پیام میدن و اگر من ندم انگار بهشون برمیخوره یا اگر مهمانی بگیرند و من نتونم برم ناراحت میشند ! هر بار هم که ما رو میبینند فقط حرف ازدواج و عروسی منو میزنند اما حرف این که چرا اقدام نمیکنند رو اصلا نمیزنند. از طرفی هم از کسی شنیدم که اون آقا مشغول خوشگذرانی هستند البته منبع هم چندان قابل اعتماد نیست اما از رفتارهاشون چنین برداشتی دارم که دارند منو بازی میدن تا برای خودشون نگه دارند چون اون آقا هم هیچ مشکل مالی نداره یا دانشگاه یا سربازی و... که بگم سرش شلوغه و یا امکانش رو نداره. حدس میزنم دارند با من بازی میکنند تا خوش گذرونی های پسرشون تموم بشه بعد بیان جلو چون مذهبی هم هستند دنبال دختر بی قید و بند هم نمیرند اما انگار پسرشون رو نمیتونند برای ازدواج (فعلا) راضی کنند. از طرفی یک سال هم هست که احساس میکنم منم از اون آقا خوشم اومده و الان که میبینم همه ی این رفتارها تظاهره و اصلا علاقه ی جدی در بین نیست احساس میکنم با احساسم بازی شده و به شعورم توهین کردند و خیلی افسرده و ناراحتم😥