2794

بد اخلاقی و بی مسئولیتی همسر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 134 بازدید

با سلام خدمت شما کارشناس عزیز . من تقریبا در دومین سالی هستم که ازدواج کردم . راستش من اصلا هیچ علاقه ای به همسرم نداشتم و  و به زور و با ایشون ازدواج کردم . البته کلا خانواده ایشون خیلی من رو اذیت کردند و با دروغ اومدن جلو . من تک دختر خانواده بودم . قول دادن به خانواده ام که از گل نازکتر بهم نگند . ولی  همسرم چندین بار منو به طرز فجیح کتک زد . حتی توی خیابون نصف شب ولم کرد انقدر اذیتم کردند که من مریضی سختی گرفتم . شوهرم خیلی بد دهنه تا جر و بحثمون میشه فحشهای ناموسی میده . گفتم عروسی کنیم شاید درست شه اما نشد که نشد . بی احترامیش به خانواده ام بیشتر شد . در صورتی که من به خانواده اش احترام میذاشتم ولی دیگه صبرم تموم شد وقتی به خانواده ام فحش میداد من هم به خانواده اش فحش میدم . مادر من هم کشیده بودند سمت خودشون . یکی از دوستان وقتی دید مادرم همش به حرف خانواده همسرمه برام سر کتاب باز کرد و دقیقا گفت که یک نفر برای مادرت دعا مینویسه تا علیه تو باشه . در ضمن خانواده من از اون خانواده های سنتی هستند که به پول اهمیت نمیدادند . پدرم جهیزیه و خونه رو بهمون داد. همسرم حتی یه انگشتر طلا برام نخرید . الان دو سال گذشته اون رفتارها رو باز انجام میده . توی خیابون با همه درگیره توی خونه با من . سرکار میخواد بره خیلی اذیت میکنه بیدار نمیشه از خواب همیشه کمبود خواب داره به نظر خودش . انقدر باید صداش کنم تا بلند شه از خواب . ساعت ۸ باید سرکار باشه ولی ساعت ۸ و نیم بیدار میشه . ۷ ماه تموم خرج خونه بهم نمیده . بهش میگم برو نون بگیر صبحانه با هم بخوریم توجه نمیکنه ازش خیلی سرد شدم . زندگیم شده فقط دعوا و بحث . از دستش میخوام خودکشی کنم . جلوی دیگران چنان قربون صدقه میره که یبار خواستم طلاق بگیرم همه فکر کردند من مشکل دارم ... و این حرفو بهم گفته که کاری میکنم تا عمر داری نتونی دیگه زندگی کنی . من پسرعموم و میخواستم و اونم منو میخواست آنقدر اذیتم کرد که گفتم بهش ، گفتم پسرعموم گفته طلاق بگیری مادر ده تا بچه هم باشی بازم میگیرمت ... تا بفهمه اونطور که فکر میکنه نیست 

ببخشید طولانی شد ولی دیگ بریدم .

اطلاعات تکمیلی

سن۲۴جنسیتزنشغلخانه دار وضعیت تاهل 
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست خوبم

برات از خداوند طلب صبر و شکیبایی میکنم در درجه اول 

 

در درجه دوم باید خدمتتون عرض کنم بهتر هست اول حمایت خانواده خودتون رو جلب کنید و اقدام به صحبت های جدی کنید و سپس با همسرتون منطقی و با ملایمت و صمیمیت  مشکلاتتون رو مطرح کنید طوری که به بحث و درگیری ختم نشه

بهشون بفرمایید اگر اصلاحی در رفتارشون صورت نگیره مسایل رو با خانواده ها مطرح میکنید

 

اگر فایده ای نداشت صحبت کردنتون از طریق خانواده خودتون و ایشون وارد شین و مشکلات رو مطرح کنید 

قول اصلاح در حضور بزرگتر ها بگیرید  مسایل رو حتما مکتوب کنید

 

 

اما اگر با وجود تمام این اقدامات تغییری در رفتارشون پیش نیومد حتما پیش یک مشاور رید تا بتونین در این مورد تصمیم درست بگیرین.در  به عنوان یک نکته در نظر داشته باشید که هیچ زمان نه به همسرتون نه به خانوادشون و نه حتی به خانواده خودتون در باره کسانی که تمایل به ازدواج چه قبل از اشنایی با همسرتون و چه بعد از جدایی نشون دادن هیچ صحبتی نکنید.

موفق و سلامت باشید

بهترین ها رو براتون ارزو میکنم

 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

با بی مسئولیتی همسرم چطور رفتار کنم؟

پاسخ سلام عزیزم من نمیدونم منظورت به خونه جذب بشه چی هست اما به نظر میرسه تعریف همسرتون در مورد تعهد و مسئولیت متفاوت است در مورد انتظار و خواسته تون مستقیم.بدون کنایه و تیکه در زمان و مکان مناسب صحبت کنید...

بی مسئولیتی همسرم نسبت به زندگی

پاسخ سلام دوست عزیز با توجه به نوشته تان متوجه شدم کلا حس برتری و نارضایتی سدی میان شما و همسرتان شده، شاید خودتان هم متوجه نباشید که با رفتارتان ایشونرا از خود دور می کنید و خانواده اش را الویت اول زندگی...

بی مسئولیتی و رفیق بازی همسرم

پاسخ درود بر شما عزیزم می‌فهمم که این شرایط خصوصا برای یک زن باردار چقدر آزاردهنده می‌تونه باشه و شما حق داری که دلگیر باشی، بهتره آروم باشید با جنگ اعصاب هیچ چیزی پیش نمیره، در زمان مناسب و فضای مناسب مسئ...

بی مسئولیتی همسر نسبت به زندگی مشترک

پاسخ سلام دوست گرامی مشکلات شما شامل دو بخش هست یکی خود شما که دچار روزمرگی شدید و این که به نظر میاد خیلی برای خودتون و نیازهای خودتون وقت و انرژی صرف نمی کنید به هرحال اگر به همین منوال ادامه بدید و کاری...