سلام خدمت مشاور محترم و تشکر بابت وقتی که میزارید. فرودین امسال متوجه شدم شوهرم بهم خیانت کرده شرایط سختی داشتم وقتی متوجه شدم بهش گفتم من این جریان رو به هیچ کس نمیگم به شرطی که تمومش کنی حدود 20 روز از این جریان گذشت و ارتباطش ادامه داشت مجبور شدم موضوع رو به خانواده ها بگم اول به خانواده خودش گفتم اونها خواستند با زور و تهدید جریان رو تموم کنند که نشد بعد به خانواده خودم گفتم برادرم چند بار ازش خواست بیاد و صحبت کنن ولی اصلا نیومد و حدود دو ماه گذشت و این مدت من خونه مامانم بودم بعد دو ماه با واسطه گری طرفین ما رو آشتی دادند ولی به ده روز نکشید که دوباره با همون خانوم دیدمشون این دفعه رفتم برای طلاق اقدام کردم باز هم با واسطه گری بقیه منصرف شدم و مجدد به یک هفته نکشیده متوجه شدم هنوز ارتباط داره و به دروغ گفته تمومش کردم دفعه بعدی رفتم و دوباره تصمیم به جدایی گرفتم این دفعه چون قضیه جدی تر بود خودش اومد دنبالم و من منصرف شدم از جدایی چون هم همسرم رو دوست داشتم و هم بچه شیرخوار دارم و آینده اون هم برام مهمه این دفعه از طرف اون خانوم بالاخره قطع ارتباط صورت گرفت و همه چی تموم شد ولی در این کشمکش ها خیلی حرمتها بین من و همسرم شکسته شد متوجه شدم اعتیاد داره به تریاک. مشروب میخوره . رفیق باز شده و عادت کرده به علافی و سرکار هم نمیرفت مدتی تحمل کردم سعی کردم با مشاوره هایی که گرفتم تغییر بدم وضعیت رو بهش محبت میکردم و سعی داشتم روابطمون رو بهتر کنم تا این که تصمیم به فروش خونمون گرفت خونه رو فروخت و یه خونه رهن کرد و بقیه پول رو ماشین خرید چون ماشین قبلی رو هم طی همین کشمکش ها از دست داد به خاطر رفیق بازی هاش بالاخره من که این مدت حسابی افسرده شده بودم از این که یک تنه سعی در جمع کردن زندگیم داشتم خسته شده بودم. روابطه مون خیلی سرد شده بود شوهرم از روزی که ماشین خرید دوباره رفت سمت رفیق هاش ، بیکاری و علافیش هم سرجاش بود در صورتی که قول داده بود بزاره کنار حالا در کنار تمام این مشکلاتی که گفتم دوباره با یه خانوم دیگه دوست شده البته این دفعه برخلاف سری قبل من اصلا به روش نیاوردم که از چیزی اطلاع دارم حالا از وقتی با این خانوم دوست شده اخلاقهاش بد و بدتر شده به خودم و خانواده ام توهین میکنه دوبار دست روم بلند کرده تا حرف میزنم میگه کسی جلو تو نگرفته و برو شرایطم خیلی بده متاسفانه خونه مامانمم آنقدر آرامش ندارم موندم سرگردون نه خونه خودم جایی دارم نه خونه مامانم ازتون درخواست دارم اگر راهی به نظرتون میرسه که بتونم زندگیم رو نجات بدم بهم بگید البته دیگه شوهرم رو دوست ندارم ولی به خاطر بچه و هم شرایط خونه مامانم راضی به جدایی نیستم ولی اگر راهی وجود نداره بهم قوت قلب بدید تا بتونم با همه سختی هاش برای جدایی اقدام کنم شرمنده طولانی شد من سعی کردم خیلی خلاصه بنویسم
اطلاعات تکمیلی
سن25جنسیتزنشغلخانه داروضعیت تاهل متاهلپاسخ سلام برای دریافت بیمه بیکاری حداکثر تا یک ماه بعد از بیکاری فرصت دارید تا اقدام کنید. در صورتی که عذر موجهی مانند بیماری داشته باشید این زمان تا 3 ماه نیز قابل تمدید است.
پاسخ سلام دوست عزیز ممنون از اینکه ما را انتخاب کردید . دوست عزیز اینکه همسر شما بیکار است خیلی سخت است و من به عنوان یک زن شما را کاملا درک می کنم که چقدر سخت است که بخواهید برای همه توضیح بدهید یا اینکه ...
پاسخ با سلام ميتوان درك كرد در اين وضعيت اقتصادي از دست دادن شغل و نبودن درامد چقدر مشكل افرين است.اينكه همسرتان تمام مدت دنبال كار بوده است يك امتياز بزرگي است كه نشان ميدهد ايشان فردي متعهد و تلاشگر است...
پاسخ سلام وقت بخیر همین اول مشخص هست ارتباط شما با همسرتون مشکل داره ببنید تو سوال نحوه لقب دادن به همسرتون رو! اول باید پیدا کنید که همسرتون رو چطور ترغیب کنید نه با تحقیر .اگر رابطه خودتون رو اصلاح کنید ...
من با شما دقیقا هم دردم ، زن بازی شوهر از اعتیاد به مواد مخدر هم بدتره. من موضوع روابط نامشروع همسرم رو بعد از یه مدت به امید اینکه بالاخره سرش یه روز به سنگ خواهد خورد و با این دید که هر جا برن این مرد نهایت خونه اول و آخرشون ، زن و بچه اشونه تحمل کردم تا اینکه متوجه شدم دچار بیماری جنسی و مقاربتی شدن ، و در نهایت تصمیم گرفتم از زندگی با اون آدم فاصله بگیرم .باید یه فکر اساسی کنی برای خودت من ۱۰ سال به امید درست شدن تلاش و صبوری کردم متاسفانه تلاشم بی حاصل بود .
از پاسخ تون خیلی ممنونم متشکر از وقتی که گذاشتین