سلام دکتر عزیزم کمکم کنید . سه ساله ازدواج کردم. من ۲۵ سالمه و همسرم ۳۰، ایشون یه برادر زاده ی دختر دارند که تقریبا همسن منه. همسرم هر وقت میبینتش نه خیلیم از مدتش گذشته باشه، همسرم به شدته زیاد بغلش میکنه میفشارتش و هی میبوستش ولش نمیکنه در یه حد زیاد ، هی راه میره بغلش میکنه ،داره بشقاب ها رو جمع میکنه همسرم هی قلقلکش میده بغلش میکنه. موقع خداحافظی ولش نمیکنه. این قدری که اون رو میبوسه منو توی خونه نمیبوسه. اوایل ازدواج حتی برادرزادش به من گفت منو عموم کافه میرفتیم گردشهامون دوتایی بوده هر جا میخواستم منو میبرده دیگه میخواستیم باهم تو یه خونه زندگی کنیم! حتی به رابطه من و همسرم اوایل نامزدی حسادت میکرد که چرا اونو همراه خودمون جایی نمیبریم. اوایل به همسرم تذکر دادم درسته برادرزادته دوستش داری ولی دلیل بر این نیست همش توی بغلت باشه و بیش از حد بچلونیش به قول خودمون،چون بچه هم نیستش و بالغه. من تا حالا اطرافم همچین رابطه ای رو ندیدم با اینکه با دایی و عموم خوبم ولی... حتی وقتی آرایش میکنه تو عروسی ها هی بهش وایی دایی چقدر خوشگل شدی ولی به من نمیگفت یا رنگ مو جدید میزاره . گفتم منم دوست دارم وقتی آرایش میکنم بهم بگی ولی کاملا تصنعی رفتار میکنه. دکتر من ناراحت میشم از این قضیه . به همسرم کمی تذکر دادم رابطشونو ولی بد برخورد کرد که مشکل از توست که کمبود محبت از طرف عمو و داییت داری همینی که هست، اگر بین منو از برادرزادم دور کنی منم رابطه تو خواهرتو و مادرتو... بهم میزنم. منم گفتم من میگم باهاش خوب باشه ولی تماس بسیار زیاده فیزیکی در این حد و دوست دارم. خودمم با عموم خوبم ولی در این حد نه .ولی قبول نکرد، الانم خیلی ناراحتم و اصلا دوست ندارم باهاش صحبت کنم چون بهم گفت عقده ای.. چیکار کنم میرم توی خودم به نظرتون باز بهش بگم؟ تازه این خانوم اصلا طرز پوشش جلوی همسرم مناسب نیست همش نیم تنه و شلوارک یا تاپ شلوارکه جذب تنشه لباس زیرش اکثرا پیداست . یه بار نامزد بودیم با همسرم توی اتاق بودیم در زد اومد توو دراز کشید رو همسرم و گردنش رو میبوسید که نره. باورم نمیشد وای حالم داشت بد میشد. یه بار دیگه هم رفتیم با همسرم تئاتر و از عکسامون فهمید، بعد همسرمو زیاد تحویل نگرفت وقتی دیدش، همسرمم بهش گفت عزیزم بیا ببینم چی شده، خیلی راحت جواب داد اون موقع که میری تئاتر من عزیزت نیستم الان یادت افتاده .شبیه زوج میمونند. با خواهرم در میون گذاشتم اونم گفت این رفتارها عادی نیست به همسرت بگو. گفتم ولی چه فایده چند ماه بعد یادش میره. با هیچکس دیگه ای اینطوری نیست فقط با ایشون اینجوری هست.
اطلاعات تکمیلی
سنجنسیتشغلوضعیت تاهلسلام دوست عزیز
یکی از مهمترین اصول ارتباطی مرزها هستند گاهی آنقدر این مرزها در هم تنیده می شوند که افراد حریم شخصی برای هم قایل نیستند.
بنابراین شما رو درک میکنم که چقدر در این موقعیت تحت فشار و ناراحت هستید اما به خاطر داشته باشید با زور و تهدید و تمسخر نمیتوانید کاری از پیش ببرید مگر اینکه اول رابطه خود را قوی کنید و همسرتان بداند حرف های شما در مقام دوست و همراهش بیان میشود نه دشمن خانواده.
یک سوال برادر شوهرتان یا جاری تان چه نظری در مورد صمیمیت برادر زاده - عمو دارند؟
آیا این خانم همیشه این پوشش را دارند؟ و با همه افراد صمیمیت شان بیش از حد است؟
دانستن این موضوع به شما کمک میکند تا راحت تر بپذیرید شخصیت ایشون با این نوع رفتار شکل گرفته
اما در مورد همسر خود
اولین و مهمترین نکته به هیچ وجه نسبت به این رابطه خشم خود را بروز ندهید
انتقاد نکنید
و در کل رفتارهایی که نشان دهد حسودی کرده اید و بیشتر همسرتان را حساس کند نشان ندهید.
با همسرتان رابطه صمیمی خود را تقویت کنید (نادید انگاری صمیمیت آنها) و رفتار طبیعی خود
راهکارهای زیر به این صمیمیت کمک میکند:
هرگز از چیزهایی که ندارید، بیش از حد شکایت نکنید
مردم دو دستهاند: دسته اول همیشه شکایت میکنند (حتی از چیزهای نسبتا خوبی که دارند) و دسته دوم کسانی هستند که از کوچکترین و جزئیترین چیزها نیز استفاده میکنند تا خوشحالتر و خوشبختتر باشند. شما باید سعی کنید جزء دسته دوم باشید. مسلما کسی که نگرشاش به زندگی اینگونه باشد، میتواند همیشه همسرش را شیفته خود نگاه دارد.
به او بگویید که او بهترین زن یا مرد در تمام دنیاست
همسر شما ممکن است خیلی ثروتمند، تحصیلکرده و موفق نباشد، اما یک ویژگی مهم دارد و آن اینکه توانسته شما را مشتاق خودش کند. او تمام تلاشش را میکند که در هر حالتی شما را حمایت نماید. اگر همسرتان با شکست و عدم موفقیت در کاری روبهرو شد و دچار ناراحتی و افسردگی گردید، به او بگویید که شما بیش از آنچه توقعش را داشتهاید، دریافت کردهاید و برای تمام تلاشهایش ارزش قائلید. این کار باعث خوشحالی او خواهد شد.
تعریف کردن از همسر خود را فراموش نکنید
گاهی اوقات همسرتان آنچنان درگیر زندگی میشود که از ظاهر خود غافل شده و کمتر از قبل به آراستگی خود اهمیت میدهد؛ زیرا با تمام مسوولیتهایی که بر عهده دارد، فرصت پرداختن به ظاهر خود را نمییابد. اگر در چنین مواقعی از ظاهر او ایراد نگیرید و در عوض از او بیشتر از قبل تعریف کنید و به او بفهمانید که با گذشت زمان و بالا رفتن سن و سال زیباتر و جذابتر شده است، باعث خوشحالی بسیار زیاد او خواهید شد و این خوشحالی به شما نیز سرایت خواهد کرد.
به او اجازه دهید تا لذت بیشتری از زندگی ببرد
همه ما انسانها نیاز داریم که روابط دوستانهمان را با دوستان قدیمی خود حفظ کنیم. اگر همسرتان اوقاتی را با دوستانش سپری کرد، به او سخت نگیرید. هر کسی نیاز دارد ساعاتی را فقط به خودش بپردازد. اگر تمام ذهن و انرژی خود را صرف مشغلههای زندگی کنیم، لذتی از زندگی نخواهیم برد. داشتن کمی تنوع و تفریح به ما انرژی بیشتری برای انجام مسوولیت و مقابله با مشکلات میدهد.
هرگز از گفتن دوستت دارم به همسرتان خسته نشوید
همسر شما بیشتر اوقاتش را صرف مهیا کردن امکانات لازم برای آسایش خانوادهاش میکند. و در مقابل انتظار عشق و محبت از جانب شما دارد. هرگز از گفتن دوستت دارم به او غافل نشوید و او را از شنیدن این جمله بسیار ساده محروم نکنید.
به خودتان توجه کنید
مراقبت از جسم و سلامتی خود، مراقبت از پوست و مو و زیباییتان را فراموش نکنید. با این کار علاقه او کمرنگ نخواهد شد؛ برعکس توجهش به شما بیشتر شده و اینکار او را خوشحالتر و راضیتر میکند.
بردبار و صبور باشید
وقتی به تنهایی حرکت میکنید، هر کجا بخواهید قدم میگذارید؛ ولی هنگامی که با کس دیگری هستید، قدمهای شما باید با او هماهنگ باشد. در طول مسیر، تجربه کسب خواهید کرد و میآموزید که چگونه با یکدیگر حرکت کنید. ازدواج یعنی ایجاد هماهنگی جسمی و روحی بین زن و شوهر. برای موفق شدن و رسیدن به این هماهنگی باید صبور و بردبار باشید. برای حل و فصل بسیاری از مسائل و مشکلات نیاز به زمان است.
به تفاوتهای یکدیگر احترام بگذارید
تفاوتهای افراد باعث جذب آنان به یکدیگر میشود. با افزایش درک و آگاهی میتوان به تفاوتها احترام گذاشت. وقتی که زوجها تفاوتهای یکدیگر را بپذیرند و سعی در تغییر یکدیگر نداشته باشند، شباهتها و همانندیهای بسیاری را نیز در یکدیگر پیدا میکنند. گرچه هر کدام از ما منحصر به فرد هستیم، ولی در بیشتر جنبهها به هم شباهت داریم. شریک زندگی شما ترکیبی از تفاوتها و تشابهات مکمل است. زن و شوهرهایی که واقعا به هم عشق میورزند، مفهوم این ترکیب را بسیار خوب میدانند. بسیاری از زن و شوهرها دوست دارند همسرشان را تغییر دهند و خصوصیات و رفتار او را همانند ایدهآل خود بسازند. انسان با تغییر اساسی رفتار و باورهایش صرفا برای ایجاد یک رابطه خوب با طرف مقابلش به تعادل نمیرسد و بالاخره این عدم تعادل در مواردی خود را نشان میدهد و در زندگی زناشویی تاثیر خود را خواهد گذاشت.
از وابستگی به همسر خود و کنترل او بپرهیزید
گاهی ما خود را بیش از حد گرفتار و یا نگران مشکل دیگران میکنیم و در مورد آنها دچار وسواس میشویم. درگیر شدن بیش از حد با مسائل دیگران میتواند ما و اطرافیانمان را آشفته کند. اگر تمام نیروی خود را صرف مردم و حل مشکلات آنها کنید، برای حل مشکلات خود وقتی نخواهید داشت. اما وابستگی انواع مختلفی دارد. وابستگی شما به همسرتان باعث میشود تا بخواهید زندگی را تحت تسلط خود درآورید. و به این ترتیب زندگی را از روال طبیعی خارج میکنید. وقتی میخواهید بر همسرتان مسلط شوید، در واقع خود را تحت سلطه او در میآورید و با این کار افکار و احساسات و آزادی عمل خود را فدای رفتارتان میکنید و ارادهتان را هم از دست میدهید. به این ترتیب خودتان بیشتر تحت تسلط در میآیید. هر چه بیشتر همسرتان را کنترل کنید، او بیشتر اصرار میکند کاری را که دوست دارد انجام دهد. طبیعی است که او در برابر تلاشهای شما برای تغییر و تحت کنترل در آوردن ایستادگی کند. مشکل افراد وابسته این است که خود را دست کم میگیرند و به خود توجهی ندارند. آنها نسبت به خود احساس خوبی نداشته و خود را دوست ندارند؛ به همین علت به خود فرصت نمیدهند که به خود و اهدافشان برسند، زیرا فکر میکنند استحقاق آنها را ندارند.
از مقایسه کردن یکدیگر بپرهیزید
مطلقا همسرتان را با دیگران مقایسه نکنید. اگر در صدد بهبود اوضاع خود هستید، همسرتان را تشویق کنید و به او دلگرمی بدهید. انتقاد، دشمن صمیمیت است. به جای مقایسه کردن و انتقاد از او، از هر کار کوچکش تشکر و قدردانی کنید تا او نیز به شما عشق بورزد. تواناییهای همسر خود را تایید کنید و به او بگویید که شایستهترین همسر دنیاست.
مثبت باشید تا رابطهتان انرژی بیشتری بگیرد
برای چیزهای خوب زندگیتان شکرگزار باشید. هر روز نقاط مثبت و ویژگیهای خوب همسرتان را به خودتان یادآوری کنید و به خاطر بیاورید که اولین بار چه ویژگی همسرتان شما را به او جذب کرد. به ویژگیهای مثبت خود نیز فکر کرده و سعی کنید آنها را تقویت کنید. اگر واقعا درصدد بهبود شرایط زندگی زناشویی خودتان هستید، بهترین کار شناسایی عوامل مخرب در زندگی است. گاهی اوقات این عوامل آنقدر دور از ذهن نیستند، ولی کمتر به آنها توجه میشود. عدم گفتگو در اثر کمبود وقت و یا بیتوجهی زن و مرد نسبت به هم، از عوامل مخرب زندگی است. گاهی اوقات گفتوگو صورت میگیرد، ولی هیچ یک از طرفین به حرفهای یکدیگر گوش نمیدهند.
برنامه نداشتن برای آینده
وقتی که خانوادهای تشکیل میشود، به آن معنا نیست که زندگی بدون در نظر گرفتن آینده فقط سپری شود. زن و شوهر باید به اتفاق آینده را بسازند و در مورد آن و برنامههایی که برای آینده در نظر دارند، با هم حرف بزنند. بیبرنامه بودن و عدم آیندهنگری باعث میشود که بعد از گذشت مدتی شور و شوق زندگی از بین برود.
شک و بدگمانیهای افراطی
از سین جیم کردن و حساسیت نشان دادن در مورد همسرتان بپرهیزید. زندگی مشترک بر پایه اعتماد بنا شده است. شک و بدگمانیهای بیش از اندازه، همسرتان را به ستوه میآورد و ممکن است او را به همان سمتی که میترسید سوق دهد.
بیتوجهی به ظاهر
بعد از ازدواج هیچگاه از ظاهر خود غافل نشوید. از ژولیدگی و نامرتب بودن و گاه عدم رعایت مسائل بهداشتی پرهیز کنید. با رسیدگی به ظاهر خود به همسرتان نشان دهید که او چقدر برایتان مهم است و همیشه میخواهید در کنارش خوب و زیبا باشید.
خود را غرق کار نکنید
هیچگاه خود را آنقدر غرق کار و وقت گذراندن با دوستان و اطرافیان تان نکنید که از خانواده خود غافل شوید. کار کردن زیاد و دیرتر به خانه برگشتن باعث ایجاد سردی در روابط زناشویی میشود
با افزایش صمیمیت بابت گفتگو در مورد دلخوری ها، اختلاف سلیقه ها و خواسته ها باز میشود حال با رعایت نکات مهم گوینده شنونده خواسته خود را در قالب یک درخواست نه دستور به همسرتان بگویید(درخواست به طرف اجازه میدهد قدرت رد داشته باشد اما دستور و تحکم فرد را تحت فشار میگذارد تا به میل ما رفتار کند و این موضوع باعث دعوا و دلخوری میگردد).
اصولی که گوینده باید توجه داشته باشد
خلاصه حرف بزنید. در شرح مطالبی که باید بگویید جانب اختصار را رعایت کنید. به جنبههای مهم بپردازید. توصیه میکنم که از «قاعده دو جمله» پیروی کنید و به عبارت دیگر، صحبت خود را به دو جمله محدود کنید. اغلب اوقات میتوان همه گفتنی ها را در دو جمله بیان کرد. با این روش از صحبت درباره مطالب خارج از برنامه که اغلب ایجاد تنش می کند، جلوگیری کنید.
صریح و موجز حرف بزنید. از صحبتهای مبهم و از کلی گویی بپرهیزید. مثلا بجای اینکه بگویید: " کاش منظمتر بودی.» بگویید «دلم میخواهد بعد از استفاده از حوله، آن را سرجای خود آویزان کنی.»
از توهین، تهمت و سرزنش بپرهیزید. در ین خصوص بهتر است از «قاعده بیتقصیر بودن» استفاده کنید. «مسئلهای است که میخواهم با تو در میان بگذارم ببین میتوانی به حل آن کمک کنی.» خود را در هیئت تعمیر کاری ببینید که میخواهد بدون هر گونه سرزنش پیچی را سفت یا شل کنید.
از زدن برچسب، مانند «شلخته»، «خود خواه»، یا «بیملاحظه» و غیره خودداری کنید. این برچسبها اغلب تعمیم مبالغهآمیز هستند و فضای صحبت را تیره میسازند. از آن بدتر، با ایجاد تکدر خاطر، فضای حاکم بر جلسه حل اختلاف را خراب میکنند.
از مطلق گویی و استفاده از کلماتی مانند «هرگز» یا «همیشه» خودداری کنید. این واژهها معمولا اشتباه هستند. بندرت همسری را پیدا میکنید که «هرگز» کارش را درست انجام ندهد و یا «همیشه» در انجام کاری کوتاهی کند. با مطلق گرایی شرایطی فراهم میآورید که شما را از رسیدن به هدف باز میدارد.
حرفتان را بزنید و از انتقاد خودداری کنید. مثلا بجای اینکه بگویید «تو هرگز به من کمک نمیکنی» بگویید «اگردر شستن ظرفها به من کمک کنی بسیار ممنون میشوم.»
ذهن خوانی نکنید. احتمال اینکه ذهن خوانی اشتباه باشد زیاد است و در نتیجه زمینه عصبانیت همسرتان را فراهم میسازید. اگر فکر میکنید که همسرتان از شما دلگیر است بهتر است بگویید: «احساس میکنم از من دلگیر هستی.» در برخورد با باورهای خود بدانید که لزوماً با واقعیتها روبرو نیستند و چه بهتر که از تحلیل روانشناسانه در باره انگیزههای همسرتان اجتناب کنید.
اصولی که شنونده باید رعایت کند
زمینههای توافق را پیدا کنید. ببینید با کدامیک از نکات مورد اشاره همسرتان موافق هستید، تا در نقش مخالف او ظاهر نشوید: «بله قبول دارم که اخیراً سرم خیلی شلوغ بوده است» «مثل اینکه معاشرتهای اجتماعی من تو را ناراحت کرده است.»
مضامین منفی صبحتهای همسرتان را ناشنیده بگیرید. بعید نیست که همسر شما در حالت دلخوری یا عصبانیت در بیان مسئله مبالغه کند. به علت عصبانیت توجه کنید و انتقادها و سرزنشها را نادیده بگیرید.
از خود سوال کنید. ممکن است گله و شکایت همسر شما برای خود او روشن باشد، اما شما از چگونگی آن آگاه نباشید. از خود بپرسید: «منظورش چیست؟ چه میخواهد بگوید؟»
مطمئن شوید که منظور همسرتان را درک کردهاید. مثلاً به او بگویید: «فکر میکنم منظور تو این است که حاضر نیستی دخالتهای مادرم را تحمل کنی.» یا «آیا منظورت این است که صورت حسابهای بانک را من پرداخت کنم؟»
اگر فکر میکنید که همسرتان منظور شما را آنطور که هست درک نکرده، در مقام توضیح برآیید. مثلاً بگویید: «خیلی دلم میخواست تو را ببینم. اما مجبور بودم کار اداره را تمام کنم.»
از گفتن «متاسفم» ترسی به دل راه ندهید. روابط زناشویی ایجاب میکند که اگر خواسته و ناخواسته اسباب تکدر خاطر همسرتان را فراهم کردهاید، در مقام پوزش برآیید و تاسف خود را به اطلاع او برسانید.
امیدوارم با تمرین این مهارت ها بتوانید زندگی عاشقانه و آرامی داشته باشید🌹🌹🌹
صمیمیت زیاد همسرم با برادرزاده اش
پاسخ سلام دوست عزیزبنابراین ایشون در همسر شما پدر و تکیه گاه خود را میبیند.همان طور که گفتم اگر صمیمیت رابطه تان طوری است که میتوان با همسرتان صحبت کرد حتما در گفتگو خود مطرح کنید که من میدونم چقدر ایشون ب...
پاسخ با سلام دوست عزيز شما بايد كاملا به ويژگی ها وخصوصيات همسرتون آگاه باشيد بطور مثال ممكنه ايشون فرد درونگرایی باشه وبالطبع خيلی گرايش به برقراری ارتباط نداشته باشه ،كم حرف باشه ، منزوی باشه ، از خلوت خ...
راهکارهای افزایش صمیمیت کودک با پدرش
پاسخ با عرض سلام و وقت به خیر: دوست عزیز با توجه به عرایض شما، ظاهرا ارتباط فرزندتان با پدرش دچار آسیب شده.این آسیب به هر دلیل که باشد باید دنبال اصلاح آن بود. بسیار مهم است که همواره به خاطر داشته باشید ...
پاسخ سلام دوست عزیز اگر قصد دارید این سوال را با کاربران مطرح کنید که باید در تبادل نظر سوالتان را بپرسید این بخش برای ارتباط شما با کارشناسان است لکن اگر نظر کارشناسی رو در این مورد میخواید بدونید بهتره ...
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید