سلام مشاور محترم
به خدا مردم از بس با چندین مشاور توی این سایت و اون سایت دردم رو فرستادم و کسی درمونش نکرد تو رو خدا شما کمکم کنید
من یه خانم 26 سالم وقتی 14 سالم بود عقد کردم ولی همش زیر باد لگد و کتک بودم همیشه من رو خار و خفیف میکرد تا اینکه به شش ماه نکشید به بابام گفت که من رو نمیخواد و باهام تفاهم نداره و میخواد طلاقم بده، بعد از سه سال وقتی کلی منو انگشت نمای شهر کرد طلاقم داد، بدون هیچ علتی از من، الان 12 سال از اون ماجرا میگذره من ازدواج کردم یه بچه دارم ولی باز همه ی اون حرفها اون ماجرا توی ذهنمه، اصلا از یادم نمیره، احساس تَرد شدن میکنم احساس میکنم هیچکس دوستم نداره سری از کوره در میرم عصبانی میشم فریاد میزنم خود زنی میکنم.... توی خلوت خودم ساعتها گریه میکنم ساعتها با گذشتم دعوا میکنم با همه ی کسانی که باعث شدن من نوجوانیم یه دختر بی توجه باشم، از همه ی اینها بدتر اینه که حالا که ازدواج کردمم خونه ی اون نامرد چسبیده به حیاط خونه ی من، روزانه باید چشمم به خودش و خونواده ی لعنتیش بیفته و گذشتم یادم بیاد و لعنتش کنم. آخه بدشانسی خونمونم نمیشه عوض کرد یا فروخت چون شوهرم راضی به اینکار نمیشه چون ما تو یه روستای کوچیک زندگی میکنیم جایی رو نداریم که بریم.حتی نمیتونم ببخشمش اصلا دلم اینقدر ازش متنفره که به این چیزها فکرم نمیکنه، و نمیخوامم که ببخشمش چون واقعا اینکار اون باعث شد من همه ی موقعیت های خوب کاری درسی و حتی ازدواجم رو از دست بدم. فقط از شما میخوام مغز من روی ذهنم و هیپنوتیزم کنید که کلا از ذهنم همه ی خاطراتش پاک بشه. تو رو خدا یکی بدادم برسه یکی کمک کنه یه روانشناس تو روستای ما نیست اصلا یه مطب روانپزشکی نیست که مشکل منو حل کنه چندین ساله دارم این مشکلم رو با خودم حمل میکنم که روز به روز داره سنگین تر میشه، بیماری جسمی نیست که با قرص و دارو خوب بشه، یه مشکل ذهنیه که از نوجوانی رو دوشمه حالا که 26 سالمه هم همراهمه، که از من یه دختر دل نازک و ضعیف و به درد نخور ساخته، که شده یه نقطه ضعف جلو شوهر و خانواده ی شوهر آخه کی از یه زنی که اشکش دم مشکشه خوشش میاد،آخه کی از یه مادری که نتونه در برابر مشکلات کنار بیاد خوشش میاد، آخه منی که به محبت همه نیاز دارم میتونم به کی کمک کنم. میتونم دخترم رو بزرگ کنم منی که همیشه باید یه نقطه ضعف جلو بقیه داشته باشم که اونا به عمد دربارش صحبت کنند. خواهش میکنم شما دیگه حرفمو نشنیده نگیرید لطفا راهنماییم کنید...
اطلاعات تکمیلی
سنجنسیتزنشغلوضعیت تاهل متاهلسلام دوست عزیز
درد و سختی زیادی و تحمل کردید. متوجه هستم در چه شرایط سختی قرار دارید.
من سعی خواهم کرد تا جایی که ممکن است راهکاری برای شما بیان کنم
اما دوست خوبم روح و روان ادم اندازه جسم چه بسا بیشتر مهم و تاثیر گذار است و وقتی انقدر درد شما عمیق شده حتما نیاز به یک مشاور حضوری دارید
مثل این است که خدایی ناکرده پای شما بشکند و استخوان بیرون بزند ممکن اسن با راهنمایی های نوشتاری کمی از درد آن بکاهید اما درمان قطعی هرگز اتفاق نمی افتد و آن استخوان بیرون زده آزارتان خواهد داد.
بنابراین حتی اگر حضوری نمیتوانید به مشاور یا روانشناس مراجعه کنید حتما یک روانشناس تلفنی که بتوانید هفتگی با ایشون تماس داشته باشید پیدا کنید. چرا که ممکن است برای کنترل این حجم از درد و خشم نیاز به خوردن یک دوره دارو نیز باشد.
در وهله اول:
دور زدن ممنوع: ایستادن بعد از شكستن بسیار سخت است ولی این دقیقا كاری است كه باید انجام دهید و با تمام درد و رنجی كه دارید به زندگی ادامه دهید. هیچ راه میانبری وجود ندارد كه قسمتی از مانع را در خود نداشته باشد، پس دنبال راه فرار از شكستتان نباشید. اگر بخواهیم مسایلی كه از درون ما را تكهتكه میكنند دور بزنیم در مسیری دایرهوار گرفتار خواهیم شد كه راه به جایی نمیبرد. با تمام درد و غمی كه داریم باید از وسط راه پر مانع و تیغ بگذریم. یك واقعیت ساده وجود دارد؛ برای گذر كردن باید ناراحتی و سختی كشید. در این صورت بعد از گذشتن از این مسیر به فردی قویتر تبدیل خواهیم شد و سختیهایی كه كشیدهایم ما را آبدیده خواهند كرد
نقاط قوت خود را بنویسید: یكی از تكنیكهای خارجشدن از احساس شكست، لیستكردن نقاط قوت است. اینكه با سختیها كنار آمدهاید و هنوز ایستادگی میكنید، اینكه با وجود افسردگی شدید و افكار منفی تا حد خودكشی كه گاهی ذهنتان را پر میكند هنوز زنده هستید از نقاط قوت شماست. اینكه حتی باوجود درد و رنج لب به سیگار نزدهاید، به دیگران ضربه نزدهاید، به سمت دروغ و دغل نرفتهاید از قدرت شماست. پس این موارد را بنویسید و به خودتان گوشزد كنید
خرس سفید: اگر تلاش میكنید به خاطراتتان فكر نكنید و میخواهید دور خود حصار بكشید تا مانع ورود آنها شوید و با خودتان مدام تكرار میكنید: نباید به او فكر كنم، نباید درباره او خیالبافی كنم، نباید لحظههای با هم بودنمان را به یاد بیاورم مطمئن باشید اوضاع را بد و بدتر خواهید كرد. در یك مطالعه مشهور و روانشناسی كه در سال 1980 صورت گرفت از افراد خواسته شد در مورد همهچیز فكر كنند ولی حق ندارند درباره خرس سفید فكر كنند. حدس میزنید همه آنها درباره چه چیزی فكر كردند؟ خرس سفید! پس نجنگید و نه خود را به سمت خاطرات هل بدهید و نه به زور بخواهید یك شبه یا یك ماهه همهچیز را فراموش كنید
كمك كنید:احساساتتان را جمعآوری، بستهبندی و سعی كنید برای استفاده از آنها راهی پیدا كنید، اما بهترین راه، كمك كردن به یك شخص دیگر است، بهخصوص اگر آن شخص دچار دردی شبیه شما باشد. این كار شما را از دردها و رنجهایتان دور خواهد كرد و برای لحظاتی خود را فراموش خواهید كرد و این یعنی معجزه! حتی میتوانید جذب بنگاههای خیریه شوید بهخصوص جاهایی كه از بچهها حمایت میكنند.
خنده و گریه: همانطور كه خنده در خیلی از مراحل بهبودبخش است، گریه هم میتواند شفادهنده باشد. آیا فكر میكنید بعد از یك گریه خوب، اتفاقی حالتان بهتر میشود؟ نخیر، كلی دلایل فیزیولوژیك وجود دارد كه قدرت شفابخش بودن اشك را ثابت میكند. برخی از آنها توسط ویلیام فری، كسی كه برای 15 سال رییس تیم تحقیقاتی مطالعه روی اشك بوده، به ثبت رسیده است. در میان یافتههای آنها به اشكهای عاطفی [در مقابل اشكهایی كه برای جراحتهای فیزیكی ریخته میشود] اشاره میشود كه با خود مواد سمی خاصی را دفع میكنند و استرس غم و اندوه را كاهش میدهند پس جلوی اشك خود را نگیرید.
لیست خوبها و بدها: باید مشخص كنید كدام فعالیتها حال شما را خوب میكنند و كدامشان باعث طغیان احساسات بد میشوند و برای اینكه دقیقا بفهمید باید آنها را امتحان كنید و بعد در لیست فعالیتهایی كه باید انجام دهید یا فعالیتهایی كه نباید انجام دهید، قرار دهید ولی كارهایی مثل چك كردن صفحه شخصی در اینترنت، سایت و دیدن روابط جدید یا كارهایی كه قرار است انجام دهید قطعا جزو فعالیتهایی نیست كه شما را خوشحال كند. پس از همین لحظه و بدون آنكه تجربه كنید آن را در لیست كارهای ممنوعه قرار دهید و اما در لیست خوبها احتمالا میتوانید حذف كردن تمام پیامكها، ایمیلها و پیامهای صوتی او را قرار دهید. فروختن هدیههای گرانقیمتی كه او برایتان خریده است مثل جواهرات را هم در لیستتان بگنجانید. پولش را صرف یك سفر عالی كنید!
ورزش كنید: با دویدن، شنا، نرمش، پیادهروی یا كیكبوكسینگ غم و اندوه را به معنای واقعی از خود بیرون بریزید. ورزش فعالیت سروتونین را افزایش میدهد و مغز را مجبور میكند برای رشد و بازسازی سلولهای عصبی، موادشیمیایی ترشح كند. به علاوه شما با هماهنگكردن ذهن و بدنتان كنترل اوضاع را به دست میگیرید. هنوز كم است؟ او را در صورت حریفتان تصور كنید و حسابی با مشت و لگد از خجالتش دربیایید. حال بهتر نشد؟
دنیای جدیدی بسازید: دوستان مشترك و فعالیتهای مشترك نمیگذارد به طول كامل از او جدا شوید پس دنیایی از دوستان جدید و فعالیتهای جدید برای خود بسازید.
امید داشته باشید: میگویند: «حسی قویتر از ترس وجود دارد و آن بخشش است.» اما برای اینكه بتوان بخشید باید از گذشته گذر كرد و برای گذر كردن از گذشته، باید امید داشت به روزهای بهتری كه در راه است و به وجود داشتن جاها و موقعیتهای بهتر. امید به اینكه این درد و پوچ بودن كه در میان فعالیتهایتان گردنتان را میگیرد، همیشه با شما نخواهد ماند. امید، یعنی ایمان داشتن به اینكه روزی غمهایتان بخار میشوند و تا همیشه لبخندهایتان زوركی و بیرنگ نخواهد بود.
اما برای کاهش اندوه و خشمتان :
خود را بپذیرید
نخستین گام برای حل مشکل، قبول آن است. اگر احساس می کنید که نمی توانید ذهن خود را نسبت به افکار بیش از اندازه کنترل کنید و این موضوع در کاهش شادی، تصمیم گیری، انجام کارها و یا تشکیل روابط عاطفی شما تاثیر گذار است پس بپذیرید که مشکل دارید. اگر هر زمانی که اتفاق بدی می افتد و خود را در دام افسردگی و منفی گرایی می بینید، شما مشکل دارید. انکار مشکل و سرِ خود را درون برف پنهان کردن منجر به وضعیت بدتر شما خواهد شد. اگر در این مورد شک دارید و مطمئن نیستید، از دوستان وعزیزان خود صادقانه بخواهید که به شما واقعیت را بگویند زیرا آنها گاهی شما را بهتر از خودتان مشاهده می کنند.
مقابله با افکار منفی از طریق افزایش اعتماد به نفس
برخی از ما استاد منفی جلوه دادن اتفاقات مثبت هستیم! بخشی از این کار به خاطر کمبود اعتماد به نفسمان است. ما حس می کنیم که شایستگی چیزی را نداریم در نتیجه مثلا وقتی یکی از اطرافیان یا همکاران از ما تعریف می کند سریعا در مقابل تعریفش گارد می گیریم و تصور می کنیم مشغول چاپلوسی است و یا قصد دارد به طور غیرمستقیم برخی از نقایص ما را به رخمان بکشد. از طرفی تعدادی از افراد با این تصور که «من دوست داشتنی نیستم»، بسیاری از رفتارهای همسرشان را به گونه دیگری تعبیر و تفسیر می کنند. این دسته از افراد حتی رفت و آمد همسر با خانواده پدری اش را این گونه تفسیر می کنند: او نسبت به من «بی اعتنا و بی تفاوت» است.
دنبال عیب و ایراد نباشید
در مسیرتان انتظار دست انداز هم داشته باشید و آن ها را بپذیرید. افکار منفی، بدگویی و عیبجویی از خود را از ذهنتان بیرون کنید. در مورد مسائل و اتفاقات گذشته فکر نکنید، فقط از آن ها تجربه بگیرید و به راهتان ادامه بدهید. تغییر دیدگاهتان در مورد دنیا به شما اجازه می دهد تا در مشکلات و گرفتاری ها دنبال شانس باشید.
مقابله با افکار منفی با تنفس بیشتر
اگر مغز ما به این اتصال تارعنکبوتی در مورد حوادث بد مشغول شد، امواج افکار منفی شروع به بارش می کنند ولی چگونه می توان این الگو را شکست؟
اولین و ساده ترین کاری که انسان در این مواقع می تواند انجام دهد، کنترل تنفس است. تنفس به شما آرامش می بخشد و شما را به زمان حال و طبیعت پیرامونتان مرتبط می سازد. این موضوع بسیار ساده به نظر می رسد ولی هنگامی که ذهن ما شروع به تفکر منفی می کند، ما به نوعی جنون کشیده می شویم که کنترل آن نیز مشکل است ولی باید بدانیم که در این هنگام ما به آرامش ذهنی و بدنی نیازمندیم.
خود را با شرایط وفق دهید
زمان هایی را که در گذشته منفی بینی به سراغتان آمده را به یاد آورید و به خود یاد آور شوید که چگونه آن را پشت سر گذاشته اید. حتی برای یک فرد مبتلا به منفی بینی یا کسی که دچار افسردگی است هم امید همیشه وجود دارد. سعی کنید اعتماد به نفستان را بالا ببرید و با این کار، رفتارهایتان جنبه ی مثبت بیشتری خواهند گرفت.
کمتر صحبت کنید
بسیاری از کسانی که بیش از حد تفکر می کنند، به ویژه خانم ها در هنگام استرس و نگرانی، نمی توانند جلوی صحبت کردن خود را بگیرند. در مواقع نادری ممکن است که صبحت کردن در مورد نگرانی ها به شما کمک کند ولی در بیشتر اوقات باعث بدتر شدن اوضاع و شرایط می شود به ویژه اگر شنونده هم کسی باشد که بیش از حد فکر می کند، در نتیجه شما تمامی وقت خود را به تجزیه و تحلیل و شکافتن جزییات هر مشکل منفی زندگی خود خواهید کرد. احتمالا در پایان صحبت نیز در اثر مرور افکار منفی بیش از حد، غمگین تر از قبل خواهید شد.
این نوع همکاری در نشخوار فکری که در آن هر دو نفر در مورد زندگی هایشان صحبت می کنند، می تواند هر دو را به عمق بیشتری از منفی گرایی و استرس بکشاند. پژوهش ها نشان داده است که این نوع نشخوار فکری، در میان خانم ها باعث افزایش هورمون استرس (کورتیزول) می شود.
اگر واقعا احساس نیاز به بیان مسائل خود دارید، می توانید آنها را بنویسید و به وسیلۀ ذهن آگاه خود آنها را تجزیه و تحلیل و در نتیجه روشن نمایید. در بیشتر مواقع، هنگامی که آنها را می خوانید، متوجه می شوید که بیشتر نگرانی ها و افکار منفی شما بی مورد است. این نوع ژورنالیک آزاد می تواند بسیار سودمند باشد.
تمرین تمرکز حواس
یکی از بزرگ ترین و بهترین راه های مبارزه با تفکر بیش از حد، توانایی زندگی کردن در زمان حال است. احساس گناه در شکست های گذشته و نگرانی در مورد موضوعات آینده می تواند انرژی و اوقات شما را تحلیل برد ولی به وسیلۀ توجه به اکنون، شما به عشقی که شایستگی آن را برای خود دارید خواهید رسید. لائو تزو می گوید: “اگر شما افسرده هستید در گذشته زندگی می کنید. اگر شما مضطرب هستید، درآینده زندگی می کنید ولی اگر آرامش دارید، در زمان حال بسر می برید.” حال پرسش این است که چگونه می توانیم در زمان حال حاضر زندگی کنیم؟
با توجه به استراتژی هایی که در بالاتر برای داشتن یک ذهن آرام ذکر شد، شما می توانید با تمرکز حواس یا شکلی از مدیتیشن که بدون قضاوت و تفکرست، مشاهده گر زمان حالتان باشید. اگر در این حالت افکار مزاحم و نگران کننده به ذهن شما هجوم آورد، آن را نادیده بگیرید و اجازه دهید که با احترام تمام و بدون هیچ گونه تقلایی از ذهنتان عبور کند. انرژی افکارتان را آزاد سازید درونی آرام برای خود ایجاد کنید
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید