سلام. من ۲۱ سالم هست و تقریبا ۶-۷ سالی هست که با یه آقایی دوست هستم که ۶ سال از من بزرگتر هستش و قصد ازدواج داریم. از همون اول دوستیمون خانواده من در جریان بودند و الان یه ۶ ماهی هست که خانواده ایشونم در جریان قرار گرفتند و مادرشون اومده با مادرم صحبت کرده که بعد از عید بیان خواستگاری. همه چیز خیلی خوب و عالی پیش رفته و خانواده من این آقارو قبول دارند. ولی من مشکلم اینجاست که نمیدونم این آقارو دوستش دارم یا بهش عادت کردم؟ خیلی میترسم که ازدواج کنیم و بعدش متوجه شم دوستش ندارم و اینها همش عادت بوده! سر در گمم. مثلا من هیچ وقت به ایشون خیانت نکردم هیچ وقت دلم نخواسته که با یه پسر دیگه دوست بشم یا شیطنتی ازم سر بزنه یا یکی دیگه رو ببینم بگم وای کاش من با این دوست بودم یا اینکه دلم رو بزنه دلم نمیاد ناراحتش بکنم دوست دارم همیشه خوش حال باشه سعی میکنم شرایطتش رو درک کنم اگر خواسته ای ازم داشته باشه یا قبول میکنم یا سعی میکنم مجابش کنم که خواستش عملی نیست هیچ وقت با خودم نگفتم که جهنم میخوای ناراحت بشی بشو من کار خودمو میکنم! یا اگر دعوامون بشه من خیلی بهم میریزم سعی میکنم سریع دعوامون رو تموم بکنم و آشتی بکنیم حتی اگه باعث بشه خودم پیش قدم بشم! ولی چیزی که این حس رو میاره توی وجودم که نکنه دوستش نداشته باشم و عادت باشه اینکه مثلا اوایل دوستیمون من با هر زنگ و اسمسش یه دلشوره ای میگرفتم که دیدنی بود اصلا دستهام یخ میکرد انقدر کیف میکردم. ولی خب الان این مدلی نیست همه چیز عادی پیش میره! و اینکه شده مثلا ۳ ماه از هم دور باشیم و زنگ زدنمونم به حداقل برسه ولی بازم حسم بهش مثل قبل بوده ازش دور نشدم سرد نشدم!
امیدوارم توضیحاتم کامل باشه و بتونید راهنماییم بکنید.
اطلاعات تکمیلی
سن۲۱جنسیتزنشغلدانشجووضعیت تاهل مجرد
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید