سلام، چند وقته شوهرم به من بی تفاوت شده ، مثلا چند روزه مریضم اصلا نمیگه بریم دکتر،یا چند روزه ازش خواهش میکنم ریشاش رو بزنه اما گوش نمیده، اما، یهو امروز صبح زود، کلی وقت میره حموم و ریش میزنه، نمیدونم کسی فکرش رو مشغول کرده که به من بی اهمیت شده، تازگیها همش بهم فحش میده بعد میگه تو غر میزنی، نمیدونم چیکار کنم کلا اعصابم بهم ریخته، از یه طرف شوهرم، از یه طرف چون من طبقه بالا مادرشوهرم میشینم و، یه دختر 6 ماهه دارم رفت و آمد هر روز مادرشوهرم، از یه طرفم از چهارشنبه تا جمعه بچه های خواهرشوهرم، چون میان خونه مادرشوهرم مدام میان بالا، خسته شدم دلم میخواد خودم باشم، نمیدونم چیکار کنم با شوهرم،تموم مناسبتها با کلی ذوق براش کادو میخرم اما اون اینجوری نیست، دلم میخواست یکی باهاش حرف بزنه اما کسی رو ندارم که شوهرم ناراحت نشه از حرفهاش، وقتی میبینم شوهر دوستام چه ذوقی برای سالگرد ازدواج دارن و شوهر من نداره، به شوهرم شک میکنم، من باید چیکارکنم، هرچی هم با شوهرم آروم حرف میزنم فقط داد میزنه، چیکارکنم؟
اطلاعات تکمیلی
سن23جنسیتزنشغلخانه داروضعیت تاهل متاهلسلام دوست عزیز
من کاملا شرایط شما رو درک میکنم، وقتی از یک شرایط زندگی متفاوت وارد یک زندگی دیگر میشوید تفاوت ها گاهی بسیار برای آدم بزرگ میشوند
بعد از بارداری حساسیت ها نیز بیشتر میشود
برای اینکه بتوانید کمی از ناراحتی ها و دغدغه های زندگی تون کم کنید
حتما با همسر خود صحبت کنید نه در مقام متهم کردن ایشون یا حتی غر زدن فقط از خستگی ها و فشارهای این روزها براشون حرف بزنید چه قدر به تنهایی با ایشون نیاز دارید، اینکه برای تسلط به اوضاع جدید و تطبیق با تغییر ورود عضو کوچک نیازمند زمان بیشتری هستید که به خود اختصاص دهید.
مثلا میتوانید با اعضای دورتر شروع کنید: کودکان خواهر شوهر
مثال: عزیزم آخر هفته ها زمان تنهایی ماست برای ارتباط بیشتر تا بتونیم فارغ از همه چیز دوتایی وقت بگذرونیم و حرف بزنیم و به کارهای دوتایی مورد علاقه مون بپردازیم چقدر خوب میشه به بچه ها بگیم بین ساعت سه تا چهار بیان یک ساعت با ما باشن، هم میبینمشون هم با هم وقت گذرانی اختصاصی خواهیم داشت
البته نکته مهم، توجه به میزان وابستگی همسرتان به خانواده اش می باشد
اگر همسرتان مستقل هستند و رابطه عمیق زناشویی میان شما وجود دارد میتوانید با گفتگو برای این رفت و آمدها برنامه ریزی کنید و بدون دلخوری آن را اجرا نمایید
اما اگر میزان وابستگی همسرتان به خانواده خود بسیار زیاد است اول باید با ایجاد رابطه درست، عمیق و صمیمی ایشان را توجه کنید شخص اول زندگی ایشون هستید همان طور که ایشون شخص اول زندگی شما می باشند و بعد رفت و آمد خود را تنظیم نمایید
در کل این موضوع به توافق شما با همسرتان بستگی دارد، که راه آن گفتگو صمیمی می باشد بدون حاشیه، بدون مقاومت و دفاع و توهین و تحقیر
برای مثال، اگر هردوی شما افراد برونگرا یا درونگرایی هستید به راحتی می توانید در مورد تعداد و زمان رفت وآمدها به تفاهم برسید.مشکل زمانی است که یکی از زوج ها درونگرا و دیگری برونگراست که در این مورد هم با شناخت شخصیت و علایق طرف مقابل به جای قضاوت و تحمیل نظرمان می توانیم به نظر مشترکی دست پیدا کنیم.پس در این مورد خود دو نفر تصمیم می گیرند،در مقابل به جای قضاوت و تحمیل نظرمان می توانیم به نظر مشترکی دست پیدا کنیم.پس در این مورد هر دو نفر تصمیم گیرنده هستید و در این زمینه گفتگوبه صورت درست بسیار کمک کننده خواهد بود
دو نکته را در رابطه خود رعایت کنید:
دست از تغییر همسر خود بردارید. انتظار خود را به صفر برسانید با خود نگویید او یه قدم بردارد تا من هم یک قدم بردارم(مثل بازی گرد شکستم) من میفهمم که انتظار شما برای نوازش و درک شدن طبیعی ست اما در حال حاضر او به هزار و یک دلیل این کارو نمی کند.اگر انتظار داری روری روزگاری همسرت تغییر کنه هرگز این اتفاق نمی افتد پس تو سهم خودت را انجام بده(سهم تو از رابطه 100% است نه 50%) حتی اگر او کم میگذارد شما نباید این کارو انجام بدی که در یک دور لج و لجبازی بیفتید. بنابراین وظیفه خودت را انجام بده: چیکار کنی؟ انسان خوبی باش(یعنی پذیرش)
دوم: اما وظیفه شماست چیست؟ سلام کن، به استقبالش برو، براش میوه بیار، باهاش صحبت کن حتی اگر مانند حس دیوار بهت داد فقط حرف بزن مهم است حرف بزنید البته گله و شکایت و غر فقط از روزمره از شکاف دیوار😉. نکته مهم تو چیزی ازش نخوای مثلا اه چرا سردی چرا پیام دادم سکوت کردی هیچی انتظاری ((**چهل روز روزه بی انتظاری بگیر)) با خود بگو من این کارهارو برای خودم انجام میدم نه برای شوهرم. با خود بگو من یک انسانم که نیاز دارم به دیگرلن محبت کنم (در کنار محبت دیدن). با دیدن سردی رفتار همسرت خودت مثل ایشون نشو.سعی کن اون رو به راه بیاری نه که تو بشی مثل ایشون. زرنگ و هوشیار باش.محبت کنحداقل 50% نیازت رو جواب داده باشی. شروع کن به رفتارهای صمیمانه حرف های خوب زدن، خوابیدن با هم اصلا و ابدا رختخواب تون رو جدا نکنید و یادتون باشه برای خاطر خودت بغلش کن /می خواد بره بیرون بدرقه کن بگو حق منو بده(مثلا بوس یا بغل کردن).
این کارها نباید موقت باشد.
نکته دیگر وقت گفتگو هفتگی برای خودتون داشته باشید تا در مورد مشکلات، خواسته ها و نیازها گفتگو کنید البنه بدون متهم کردن همسرتون
دادن پیام من
جمله با من شروع شود
احساس خود را بیان کنید
تاثیر رفتار بر شما
انتظاری که دارید
من احساس ناراحتی میکنم چون حس میکنم نیاز من مورد توجه بودن براورده نمیشه دوست داشتم گاهی برام گل بخری حتی یک شاخه یا حتی لبخند بزنی دید لبخندت بهم انرژی میده. تو عزیزترین زندگی منی و ابراز محبتت باعث داشتن حس خوب میشه در من .
اگر با ایحاد رابطه صمیمانه دوری کمتر شد تلاش خود را ادامه دهید در غیر این صورت برای بررسی عمیق تر به یک زوج درمانگر مراجعه کنید.
در این راستا میتوانید کتاب بهسازی رابطه جان گاتمن را مطالعه فرمایید. و داشتن رابطه صمیمی و گفتگو صحیح میتوانید کتاب هفت اصل ازدواج موفق و ارتباط بدون خشونت را مطالعه کنید
زندگی تان سرشار از عشق و صمیمیت
پاسخ سلام امیدوارم که خوب باشید در پاسخ به سوال شما به چند نکته لازم است اشاره کنم اول اینکه معمولاً انسان ها در بزرگسالی تغییر نمی کنند مگر اینکه خودشان بخواهند دوم اینکه تجربه ما با ارزش ترین چیزی است که...
پاسخ سلام و وقت بخیر، پیشاپیش تولد نوزادتون رو تبریک میگم. شما در آستانه ی ورود به فصل جدیدی از زندگیتون هستید که احساسهای جدیدی رو تجربه خواهید کرد و مهم ترین حس این دوره حس مادر شدن هست. از مسائل موجود د...
پاسخ سلام ، من خیلی دلم میخواد بهتون کتاب معرفی کنم ولی با این اطلاعات من نمیدونم مشکل شما چیه که بهتون کتاب مرتبط معرفی کنم به نظر میاد شما در این نیمه از زندگی دچار ترسها و حسرت زمان گذشته شدید اینکه می...
پاسخ سلام این سوألی که مطرح می کنی و میگی چرا در حق من اینکارو کرد؟ جواب این سوأل چه کمکی بهت می کنه؟ آیا این سوألها باعث شده اضطرابت بیاد پایین؟ بنظر میرسد شما فرد مضطربی هستید و آدم های مضطرب سبک رفتار ق...
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید