دورویی و روراست نبودن همسر

سلام مشاور عزیزخسته نباشید. ممنون برای پاسختون. ببخشید من اینقدر عصبانی بودم موقع پرسیدن سوالم اصلا واضح نگفتم...نامزدم یه جاهایی میپیچونه کامل متوجه میشم ولی به روش نمیارم و بارها و بارها بهش گفتم چقدر به خاطر صداقتی که داره خداروشکر میکنم و بهش افتخار میکنم چون ازش دروغ به اون صورت نشنیدم یه جاهایی زیاده گویی میکنه ولی آخرش اعتراف میکنه مثلاً قرار بود سرویس برای عقد بگیریم ولی مادرش رفت یه سرویس ارزون گرفت و گفت فقط برن حلقه بگیرند...وضع خوبی دارند ولی نمیخوان خیلی براشون خرج بردارم نامزدم هنوز سرویس نگرفته گفت اجرتش کم باشه شاید بعدا من بخوام خونه بگیرم پول کم بیارم... واقعا خیلی زوره...برای عروس بزرگشون همه چی گرفتن سر تا پاشو طلا گرفتن بعدم گفت نه اون همه طلاهاشو برای خونه گذاشت در حالی که بهش گفتم مادرت گفت طلاهاشو نفروخته سریع حرفشو برگردوند یه جواب خیلی غیر منطقی داد که آره فروخته ولی پشت سرش مادرم همشونو باز خریده...خب من متوجه شدم داره الکی میگی بعدا هم بهش گفتم و گفت اونو الکی گفتم... عروسشون هم میگه همشو فروختم... البته اینم بگم عروس فوق العاده زرنگی دارن همیشه از همه چی ناله میکنه با وجود وضع خوب شوهرش لباسهای ارزون به درد نخور میپوشه... به حرف مادر نامزدم هم مطمئن نیستم بارها و بارها دروغ گفته و زرنگی کرد و پیچونده ...دو سالم هست نامزدیم بدون محرمیت... فقط در حد رفت و آمد های خانوادگی و صحبت با هم هستیم...هنوز عقد هم نکردیم این جورین....قرار بود برای مهریه خونه به نامم بزنند.. خونه خریدن و توی خانواده ام فقط من میدونم نامزدمم گفت فعلا به خانواده ات نگو چون رهنه و به غرور من برمیخوره چون باید پول رهنشو بدم من میدونم پولشو داره...مشکوک نیستن واقعا؟؟ خیلی آدمهای پرسیاستین ولی ما مثل کف دست روراست بودیم باهاشون. لطفاً راهنمایی کنید