باسلام و خسته نباشیدخدمت مشاوران عزیز سایت
من متاهل ۲۴ ساله شوهرم ۲۹ ساله هستند حدود ۶ ساله که ازدواج کردم و یک دختر ۱و نیم ساله دارم
وقتی باردار بودم حدود ۷ ماهگی تو گوشی شوهرم دیدم که با یه خانومی چت میکنه و خیلی هم صمیمی هستند خیلی خودخوری کردم که به روش نیارم ولی طاقت نیاوردم و گفتم و حسابی هم دعوا کردم ولی اصلا به روی خودش نیاورد و گفت این مال خیلی قبله و من اصلا یادم رفته بود همچین کسی رو خلاصه به روی مبارک نیاورد تا ماه آخر بارداریم تا ۴۰ روز بعد از زایمان رابطه نداشتیم شوهرم هم چون خونه ی مادرم و مادر ایشون بودم معمولا خونه تنها میموند گاهی اوقات من از اون موقع تا الان که حدود دو سال میگذره مداوم بهش شک دارم .چون گوشیش رمز داره و اصلا رمزش رو به من نمیگه و همش هم سرش توی گوشیه و اصلا نمیذاره من ببینم .و اگر یک موقع من مجبور شدم خونه مادرم بمونم و شب تنها باشن خونه حتما دوستاشون رو میاره خونمون اونا هم همه مجرد هستند من خیلی میترسم که ممکنه خانم هم باهاشون باشه ولی نمیدونم چطور بهش بفهمونم من شک دارم بهت و دوست ندارم کسی بیاد خونه .چند بار گفتم دوست ندارم دوستات رو بیاری خونه ولی هر دفعه باز هم کارش رو تکرار میکنه .این شک و دودلی اعصابم رو بهم ریخته. در ضمن شوهرم تو کادر اداری یه دبیرستان دخترانه هم کارمیکنه و از طرف همون مدرسه هم به ما یه خونه کنارش دادن ما از شهر پدر و مادرامون دوریم و معمولا ۴شنبه تا جمعه رو میریم اونجا ولی بعضی موقع ها میبینم که ۵ شنبه ها که ما اونجاییم با دوستاش اومده خونه . معذرت میخوام اگه خیلی شد. با تشکر فراوان و التماس دعا
اطلاعات تکمیلی
سن۲۴جنسیتزنشغلخانه داروضعیت تاهلمتاهلسلام دوست عزیز
شما رو تحسین میکنم که برای حل مسالهای که عنوان کردید، تصمیم گرفتید از مشاوره کمک بگیرید.
اینطور که از توضیحاتتون متوجه شدم، مساله ای که شما رو آزار میده، تردید و بیاعتمادی نسبت به همسرتون هست. گوشی همسرتون رمز داره و شما نگران روابط احتمالیای هستید که ایشون ممکن هست داشته باشند. ضمنا مطرح کردید که وقتی ایشون آخر هفتهها در منزل تنها هستند، دوستان مجردشون رو دعوت میکنند و شما این معاشرت رو دوست ندارید چون احتمال میدید شاید خانمی همراهشون باشه.
با خودتون فکر کنید از همسرتون انتظار دارید چه کارهایی رو انجام بدهند برای اینکه اعتماد شما جلب بشه. مثلا در مورد رمز گوشی میتونید در یک زمان مناسب با حفظ احترام و آرامش با همسرتون گفتگو کنید و به ایشون بگید که مثلا: وقتی زیاد با گوشی کار میکنی و وقتی رو که میتونیم با هم بگذرونیم، با گوشی میگذرونی من احساس تنهایی میکنم. اگر موافقی وقتهایی که خونه هستیم از گوشی استفاده کنیم.
سعی کنید جملات تون درخواست باشه نه تحکم و دستور
وقتی پذیرش ایجاد کنید و بنا را بر اعتماد بگذارید فضای ارتباطی شما صمیمی تر خواهد شد، یا در مورد دوستاشون، نگفتید که چقدر ازشون شناخت دارید. ببینید مجرد بودن الزاما بد یا خطرناک نیست. متاهل بودن هم ضمانتی برای بااخلاق بودن آدمها نیست. کیفیت اخلاقیات آدمها میتونه ملاک ما برای معاشرت باشه، نه صرفا وضعیت تاهلشون. و اینکه افراد متاهل هم حق دارند زمانی رو با دوستانشون بگذرونند که ممکنه مجرد باشند یا ازدواج کرده باشند.
میخوام بهتون بگم به جای صرفا متمرکز شدن روی مسالهی گوشی یا مهمونی، پیشنهاد من این هست که روی کیفیت رابطه با همسرتون متمرکز بشید. همهی آدمها نیازهایی دارند و برای تامین اون نیازها هست که ازدواج میکنند. گاهی وقتها ما بدون اینکه بدونیم یا بخواهیم، در شرایطی قرار میگیریم که شاید نیازهامون اونطور که باید و شاید، تامین نمیشند. اینجا هست که ممکنه به جای کار کردن روی کیفیت رابطه با همسرمون بخواهیم این نیازها رو مثلا در ارتباط با دوستانمون تامین کنیم.
سهم هریک از همسران در رابطهشون 100 درصد هست. سهم شما 100 درصد. سهم همسرتون هم 100 درصد. شما با نقش 100 درصدی خودتون پیش برید و سعی کنید به همسرتون بیش از پیش نزدیک بشید. با هم صحبت کنید تا دربارهی نیازها و خواستههای همدیگه بیشتر بدونید. سعی کنید پیامهاتون شفاف و از موضع "من" باشند. یعنی مثلا نگید: تو فلان جور رفتار میکنی و این اعصاب من رو خراب میکنه.
چون وقتی کسی رو متهم کنیم، طبیعتا سعی میکنه از خودش دفاع کنه و اینجوری عملا به نتیجهای نمیرسیم. بنابراین بهتره از موضع "من" پیام بدیم: من احساس میکنم که ... (احساستون رو در فلان شرایط توضیح بدید). ازت میخوام که... (درخواستتون رو واضح بگید). خیلی وقتها خواستههای ما کیفیت مبهمی دارند و مخاطبمون عملا زیاد متوجه نمیشه ما از چی ناراحتیم و دقیقا هدفمون از مکالمه چی هست و چی میخواهیم. فقط یک آدم احتمالا خشمگین یا دلخور رو میبینه که داره غرغر میکنه و معلوم هم نیست میخواد به چی برسه. پس پیامتون شفاف، محترمانه و از موضع من باشه. در کنارش، به حرفها و نیازهای همسرتون هم گوش بدید، سعی کنید درکش کنید و برای زندگی و رابطهتون مجددا برنامه بریزید. میتونید در برنامهتون لحاظ کنید که در ماه چند بار با هم به خانوادههاتون سر بزنید یا اگر آخر هفته منزل خودتون هستید، چه کار کنید که در کنار هم بهتون بیشتر خوش بگذره.
روزگار آرامی رو براتون آرزو میکنم 🌹🌹🌹
خیلی ممنون ازراهنماییتون حتما در اولین فرصت انجامش میدم
در مورد کیفیت رابطه بگم که خیلی خوبه و در بیشتر اوقات از من میپرسه که ارضا شدم یا نه در بعضی مواقع میشم از این لحاظ مشکلی نیست
در مورد دوستانش هم بگم که همه مجرد و از این دسته افرادی هستند که با زن های مختلف معاشرت دارند و من اصلا اعتمادی بهشون ندارم چون شنیدم که م ش ر و ب هم میخورن
به شدت ناراحتم ولی نمیدونم چطوری بگم که باهاشون رفت و آمد نکند
مساله گوشیش هم بهش میگم چرا تو باید رمزه گوشیه منو بدونی ولی من نه میگه خب فرق داره وقتی داره پیام میده همش گوشیشو طوری میگیره که من نتونم ببینم
سلام دوست عزیز
شما ناراحتی خود را همین طور که الان به من گفتید با ایشون مطرح کنید با زبان "من" تا ایشون احساس نکند دارید بهش دستور میدهید اگر عصبانی شد سکوت کنید و حتما بازخود دهید من آرام در مورد افکاری که ذهنم را مشغول کرده با تو حرف میزنم و خواسته ام اینه گوش کنی و کنارم باشی نه ناراحت بشی و عصبانی دفاع کنی
دیگر اینکه وقتی روی پذیرش و بهبود رابطه خود کار کنید گرما و صمیمیت به رابطه شما بازگردد موضوع رمزگوشی حل خواهد شد.
بنابراین در حال حاضر برطرف کردن کاستی های رابطه و گرما بخشیدن به زندگی تان الویت تتان باشد.