اختلاف با خواهرشوهر

سلام . من مشکلی دارم اونم خواهر شوهرمه. وای که همش چسبیده به شوهرم. متاهل هست و دو سال از شوهرم کوچیکتره. پسرشم پنج سال بزرگتر از پسر منه.  ازش بدم میاد یعنی تفکراتش در سطح خیلی پایینیه از تیپش و حرف زدنش و رفتارهاش و ..   اصلا هیچ جوره خوشم نمیاد و نمیتونم تحملش کنم. بر عکس اون همش چسبیده به ما. پسرشو ترغیب میکنه خیلی به پسر من توجه کنه و باهاش صمیمی باشه که توو دل شوهرم باشه همیشه. همش میخواد با ما بیاد مسافرت بیاد خونمون. محبتهایی میکنه که من میفهمم همش به خاطر نفع بردن خودش از زندگی ماست. وضع مالیشون بد نیست اما آدمهای بی فکری هستند و پس انداز ندارند. شوهر من پیش اونا خیلی وضعش خوبه. اینه که اینطوری میکنه که همش با ماشین ما بگرده و اینور اونور بره. یا کلا از مون سود ببره. بدم میاد انقدر زرنگ بازی میکنه. آخه انصافه توو این زندگی من سختیهای قسط و مضیقه مالی و بکشم و خانوم بیاد با پول ما حال کنه؟ همشم میگه دختر دار بشید عروس ماست و از این حرفها. از آینده میترسم که بخواد یه وصلت فامیلی بکنه باهامون. چون اصلا از فرهنگش و طرز فکرش خوشم نمیاد نمیخوام باهاش نشست و برخاست داشته باشم نه خودم و نه بچه هام. خیلی سبک سره. همش دنبال عشق و حال و ولخرجی هست. زن و شوهرم عین هم هستند. من توی اصل های روانشناسی شنیدم یه اصل مهم اینه که کسی رو که دوست نداری از زندگیت حذف کن. حالا من چیکار کنم با ایشون؟ به شوهرم نمیتونم بگم که با خواهرش قطع رابطه کنه. هر وقت که باشه رو مخمه. بهم استرس میده. اینم بگم که اونم منو دوست نداره طبعا ولی همش چسبیده به ما. چیکار کنم رابطم کم بشه باهاش؟ واقعا موضوع مهم زندگیم شده همش بهش فکر میکنم.