سلام . خانومی ۲۳ساله هستم که یه دختر۳ساله دارم تقریبا از ۸ ماهگی دخترم به خاطر وزن زیادم بعد از بارداری و از نظرخودم بد هیکل شدن به توصیه دوستم ترامادول مصرف کردم. با مصرف ترامادول که اولش با نصف قرص ۱۰۰شروع شد. اشتهام کم شد. وزنم حسابی اومد پایین ولی مصرفم رفته بود بالا. روزی ۵ تا قرص ۱۰۰. خلاصه دیدم نمیشه همسرمم به دلیل مشغله زیاد کاری متوجه من نبود. هر روز از درون میسوختم و میساختم..یه بارم تصمیم گرفتم دیگه نخورم ولی ۵ دقیقه هم نشد تحمل کنم بعد یه سال از اینور اونور شنیدم که دکترا واسه ترک اعتیاد شربت متادون میدن. رفتم سمت متادون. از هرکی که فکر میکردم سراغ داره من جمله داداشم و دختر داییم. میگفتم یه بنده خدایی هست زنه دسترسی به هیچکس نداره فامیلم هست به شربت نیاز داره. البته دروغم نگفتم. خلاصه متادون بدترش کرد به طوری که همسرم حسابی مشکوک شد و یه شب که حال جفتمون خوب بود توو اتاق خواب بهم گفت که میدونه من شربت استفاده میکنم میگفت چند هفته هست دارم خونه رو بهم میریزم تا پیداش کنم امروز پیدا کردم..خدایی رفتار بدی از خودش نشون نداد ولی میدونستم از درون حالش داغونه. گفت کمکت میکنم حداقل به خاطر دخترمون باید بزاری کنار. اولین کاری که کردیم دخترمو از شیر گرفتم. بماند که چقدر بچم اذیت شد. دومین کار از شربت به قرص متادون رفتم. الانم روزی ۱۰میلی میخورم . ولی صبر شوهرم سر اومده میگه من بچه میخوام با وضعیت تو نمیشه باردار شد..به خدا خودمم خسته شدم ولی طاقت درد خماری رو ندارم..افسرده شدم..اینم بگم از نظر رسیدگی به همسر و بچه و خونه زندگی عالیم..وضع زندگیمم خداروشکر خوبه..فقط موندم با این بلای خانمان سوز چیکار کنم که تقریبا ۳ سال میشه منو درگیر کرده. یه بار به مرکز ترک اعتیاد مراجعه کردم جوری باهام رفتار کرد که دیگه اصلا به این جور جاها فکرم نمیکنم. کلام آخرم اینه که با مصرف متادون وزنم دو برابر شد که کمتر نشد فقط خودمو داغون کردم.
اطلاعات تکمیلی
سن۲۳جنسیتزنشغلخانه داروضعیت تاهلمتاهل
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید