سلام خسته نباشید. من و پسرداییم جفتمون ۲۳ سالمونه فاصله جفتمون ۳ ماهه. ایشون حدوده ۲سال پیش به خواستگاری من اومدن خواستگاری که توش داماد نبود و هیشکی از من نظر نخواست پدر من به پدر ایشون گفت برن سربازی منم خودم به خواهرشون گفتم بهشون بگو برن سربازی ایشونم گفت باشه بهشون میگم در ضمن پدر من یه جورایی سربسته گفتند نه. دلیلشم به من نگفتند منم چون ایشونو دوست داشتم به خواهرشون گفتم بهش بگو بره سربازی من دوستش دارم تا شد ۲ سال از این ماجرا گذشت ایشون سربازی نرفتند منم چون ایشونو میخواستم با تلگرام بهشون پی ام دادم که من دوست دارم و دوستیمون شروع شد یه روز که با ایشون دعوام شد بهم گفت برو نمیخوامت به درد هم نمیخوریم منم تا صبح واسشون پی ام دادم که من هرکار اشتباهی کردم منو ببخش من غلط کردم از این حرفا رفتم منت کشی منی که تا حالا تو عمرم از کسی معذرت نخواستم تا چندبار ایشون یه چیزایی رو بهونه میکردند که چرا تو خونه با بلوز و شلوار میگردی چرا چادر نمیپوشی چرا عکسه پروفایلت اینه چرا این حرفو زدی تو منظور داشتی که چنین حرفی رو زدی تو با کسی دوست بودی تو منو دوست نداری و... سر کوچکترین چیزی دعوا میکردن هر بارم من مقصر شناخته میشدم چون من باعث شدم که اون ناراحت بشه سر چیزهایی ما دعوامون میشد که از نظر هر کی مسخره میومد و هر بارم من دلم طاقت نمی آورد میرفتم منت کشی که غلط کردم دیگه تکرار نمیشه. ولی اگه من ناراحت میشدم باید ایشونو درک میکردم اشکال نداره ناراحتی خاصی نیست مگه چیزی هستش که من بخوام ناراحت بشم. ولی ناراحتی ایشون ریشه دارند چند روز طول میکشه من باید منت بکشم من نباید خودمو با ایشون مقایسه کنم. ایشون حدوده ۲ هفته پیش یه مزاحم داشتند که به ایشون پی ام میداد ایشونم چون من بهشون گفته بودم بیا ببینمت گفتند نمیان با دعوا کردن و عکسی که اون دختر رو پروفایلش گذاشته بود گذاشته بودن و با هم ست کرده بودن و من بهشون گفتم تو چرا اینکارو کردی گفتن از تو ناراحت بودم اینکار رو کردم. تا دو روزه پیش که با ایشون دعوام شد و ایشونم رو پروفایلشون یه عکسی گذاشتن که تو هم برو خیالی نیست و من برای ایشون گذاشتم چرا همیشه یکی و دوست داری تنهات میزاره و میره؟ چرا همیشه من بایدحسرت بخورم میگن تو اینو واسه یکی دیگه گذاشتی تو قبلا شکسته عشقی خوردی تو قبلا دوست پسر داشتی به خداوندی خدا من تا حالا با یه پسرم حرف نزدم ولی ایشون میگن تو عاشق بودی که ۲ساله پیش به من جواب رد دادی منم هر چی میگم به خواهرت گفتم میگه اون میگه تو نگفتی
حالا ایشون دو روزه پیش به همون دختره ای که قبلا پروفایلاشونو ست کرده بودن پی ام دادن که من دوست دارم عاشقتم دیگه ام هیچ عشقی ندارم تو رو میخوام واسه ازدواج. بعد من امشب ازشون میپرسم اگه دوباره ناراحت بشی چنین کاری رو میکنی میگه آره چرا نکنم دوباره باهاش دوست میشم. به منم میگن اگه میبینی ناراحتی برو من و تو به درد هم نمیخوریم. خوب بشین فکراتو کن. به من از این حرفا میزنن. حالا منم تا میام فراموشش کنم دله لعنتیم تنگ میشه به جنون میرسم میگم نکنه کسیو دوست داشته باشه نکنه عاشق بشه منو فراموش کنه پا میشم بهش زنگ میزنم ایشونم یا جوابمو نمیده یا خیلی سرد حرف میزنه یا تو تلگرامم میگن برو به درد هم نمیخوریم. بعضی وقتها شده حدوده۴۰ تا۵۰ بار بهشون زنگ زدمجواب ندادن یا گذاشتتم تو لیسته سیاه یا بلاکم کردن وقتیم بهش میگم میگه من عصبانی بودم درک کن میگم اگه من اینکارارو کنم چیکار میکنی میگه تو خود تو با من مقایسه نکن من و تو فرق داریم بهم میگه تو لجبازی. در ضمن ایشون بچه روستا هستند من بچه شهرم میگن دخترهای داهات واسه من سروکله میشکونن اگه همین الان برم خواستگاری یکیشون با سروکله قبول میکنن. ایشون نه خونه نه ماشین داره تازه رفتن سرکار میگن میخوام ماشین بخرم بعد وقتی اومده سر کار به من میگه من فقط به خاطره تو اومدم. ولی وقتی عصبانی میشه میگه برو دنبال زندگیت با یه پسر دیگه ازدواج کن منم با یه دختره دیگه. به خدا دیگه خسته شدم منی که تو خونمون کسی نمیتونه بگه بالا چشمات ابروئه این روزی هزار بار غرورمو میشکونه اشکمو در میاره به التماس میندازتم. من از ۲ چیز میترسم اینکه برن یه زن بگیرن منو تنها بزارن و یا فراموشم کنن. الانم با اینکه تلگرامشونو بهم دادن ولی بهشون شک دارم احساس میکنم با اون دختر در تماسه دارن منو بازی میدن . به خدا دارم دیوونه میشم تو رو خدا کمکم کنین من به خاطر ایشون قید درسمو زدم که شاگرد اول بودم با معدله دیپلم ۱۹ /۰۵ قیدشو زدم از تفریحاتم گذشتم ولی ایشون هر دفعه که دعوامون میشه میگه برو نمیخوامت دوستام بهم میگن تو خوشگلی درستو بخون ادامه تحصیل بده برو دانشگاه تو میتونی موفق بشی خودتو پا سوزش نکن حتی ایشون بهم گفتن حق نداری رفیقم داشته باشی باهاشون حرف بزنی. میگه من مرده ام هرکاری بخوام میکنم من غرور دارم. من تا حالا با ایشون با بی احترامی رفتار نکردم همیشه احترامشونو داشتم. بابام همیشه میگه خانواده داییتون خودشون هرکاری کنن مشکل نیست ولی مردم مشکله واقعا راست میگفت خودشون مردمو مسخره میکنن کسی حق نداره خودشونو ناراحت کنه یا مسخره
حالا من عاجزانه کمک میخوام راهی بهم پیشنهاد بدین که بتونم با نبودشون کنار بیام چطور باهاشون رفتار کنم
اطلاعات تکمیلی
سن۲۳جنسیتزنشغلخانه داروضعیت تاهلمجردسلام دوست عزیز
عشق موهبت زیباییست و وقتی قلب آدم برای کسی می لرزد واقعا حس خوبی ست. من درک میکنم عظمت این دوست داشتن در ذهن و قلب شما چقدر است و رنجی که از آزار معشوق میکشید زیاد است.
با خود فکر کنید:
آیا من در رابطه به ایشون چقدر اشتباه کردم؟
ایشون چه کارهایی انجان داده اند؟
جز دوست داشتنی که من در خود حس میکنم رابطه با ایشون چه خوبی هایی برای من داشته ؟
چقدر آزار دیدم و چه چیزهایی از دست دادم؟
لطفا با صداقت و بدون خشم یا عشق بعنوان یه نفر سوم در یک جدولی این سود و زیان را بنویسید تا مکتوب ببینید در کجای رابطه قرار گرفته اید.
گام بعدی مشخص کردن اهداف دیگری برای زندگی خودتان است.
با خود بشینید بنویسید
اولین و مهمترین هدف زندگی شما دوست داشتن ایشون است
دیگر چه؟ درس خواندن، کار کردن، کارهای هنری انجام دادن و ..
مکتوب نوشتن برنامه ای برای آینده حداقل به خودتان نشان میدهد شما قرار است تا وقتی زنده هستید زندگی کنید و دوست داشتن فقط بخشی از توشه این مسیر است.
دوست من هر انسانی باید کسی را دوست داشته باشد نه در او حل شود، نداشتن هویت مستقل از شما آدمی چسبنده، مطیع و وابسته میسازد که هیچ نظری و حرفه جز تکیه بر دیگری ندارد
در این راستا دو سوال مهم از خود بپرسید
1- اگر دوست شما همچین داستانی برایتان تعریف کند شما به او چه خواهید گفت (نوشته ای که برای من نوشته اید را خود بخوانید و شما به عنوان مشاور راه حلی میخواستید ارایه دهید چه میگفتید)
2- پنج، یا ده سال آینده را تصور کنید کجای این رابطه خواهید بود با این رکند آیا به هدف خود از عشق خواهید رسید
با جواب صادقانه به این دو سوال می توانید تصمیم نهایی خود را برای ادامه دادن یا ندادن بگیرید.
در مورد اینکه چطور عشق را می توان فراموش کرد فقط زمان به خود بدهید
اولین گام برای یک هفته امتحانی رابطه خود را قطع کنید هر گاه وسوسه شدید با وی تماس بگیرید بنویسید چه حسی دارید و چه فکری باعث شده بخواهید با او حرف بزنید و میخواستید چه حرفایی به ایشون بگویید.
و بشناسید مراحلی که در یک قطع رابطه عاطفی انسان تجربه میکند تا بدانید اگر دچار شدید کاملا طبیعی است و باید به خود فرصت بدهید.
· انکار: باور و قبول کردن اینکه رابطه تان تمان شده است، خیلی سخت است. خیلی دردناک است که ببینید رابطه تان برای طرفتان که آنقدر دوستش داشتید و به او اعتماد داشتید، دیگر ارزش و اهمیتی ندارد.
· نا امیدی و غم: احساس تنهایی و ناراحتی کردن، گریه کردن زیاد همه کارهایی طبیعی هستند. ممکن است نیاز بسیار شدیدی به برقراری ارتباط با شریک عشقی سابقتان احساس کنید. زمان های خاص در طول روز مثل صبح ها که از خواب بیدار می شوید، خیلی سخت خواهند بود.
· ترس: تصور کردن زندگی بدون شریک عشقیتان وحشت آور خواهد بود. ممکن است واهمه داشته باشید که دیگر نتوانید عشقی برای خود بیابید و باز احساس خوشبختی کنید.
· عصبانیت: خشم و عصبانیت دربرابر شریک عشقی گذشته که این درد و رنج را برایتان فراهم کرده است یک واکنش احساسی دیگر است.
· مقصر کردن خود و احساس گناه: ممکن است به این فکر بیفتید که چه کار شما باعث برهم خوردن رابطه شده است و تلاش کنید که از شریک عشقی سابقتان فرصتی دوباره تقاضا کنید. اگر این شما بوده باشید که رابطه را خاتمه داده است، ممکن است از ناراحت و غصه دار کردن طرفتان احساس گناه کنید.
· حسادت: ممکن است از تصور بودن شریک عشقی سابقتان با شخصی جدید بترسید و احساس حسادت کنید.
· سر در گمی: بدون کسی که آنقدر دوستش داشتید، زندگی بی معنی و عجیب به نظر می آید. ممکن است از خودتان بپرسید که کی هستید و زندگیتان بدون او چه معنا و مفهومی دارد.
· آسودگی: ممکن است تاحدودی از احساسات منفی مربوط به رابطه که درنتیجه دعواها، ناامنی ها و یا خستگی ایجاد می شده، احساس فراغت و آسودگی کنید.
مساله مهم دیگر تقویت هویت مستقل شماست:
از جسمتان خوب مراقبت کنید. به طور مرتب ورزش کنید. اگر آنقدر از بر هم خوردن عشقتان غصه میخورید که تصور میکنید به جسمتان آسیب میزند، حتماً با یک مشاور صحبت کنید.
لطفا از چک کردن و لج و لجبازی در تلگرام یا هر شبکه دیگری پرهیز کنید. اگر دوست دارید با ایشون در ارتباط باشید فقط مکالمه معمول خود بدون هیچ کدام از حواشی که ممکن است باعث ناراحتی تان و خشمتان شود (حس کنجکاوی بزرگترین دشمن این شرایط است اما لطفا تلگرام ایشون را پاک کنید رابطه ای بدون اعتماد به شدت برایتان لطمه زننده است)
همانطور که غصه میخورید، حتماً خودتان را خالی کنید. خیلیها تصمیم میگیرند همه احساساتشان را جایی بنویسند. وقتی حوصلهاش را داشتید، یک تکه کاغذ بردارید و افکارتان را روی آن یادداشت کنید. با این روش وقتی توانستید به خوبی رابطه را پشت سر بگذارید، با خواندن آن نوشتهها خواهید فهمید که چقدر قوی بودهاید که توانستید آن را فراموش کنید
فقط از طریق نوشتن نیست که میتوانید خودتان را تخلیه کنید. نقاشی، طراحی، رقص، ساخت و ساز و دویدن راههای عالی دیگری برای آن هستند. هر چه که باشد، باید از ته قلبتان باشد و چیزی که از آن به دست آید، فوقالعاده خواهد بود.
حتما همدمی برای خود داشته باشید که به حرف هایتان گوش دهید و اگر نمیخواهید نصیحت بشنوید بهش بگید لطفا گوش کن میدونم دلسوزی اما من فقط میخوام که شنیده بشم.
در مهمترین موضوع حتما برای آینده خود برنامه تحصیلی و شغلی مورد علاقه تان بریزید.
در صورتی که رابطه خود را با ایشون به هم زدید از روی احساسات و لجبازی با فرد دیگری وارد رابطه نشوید. بازه زمانی شش ماه تا یک سال برای خود در نظر بگیرید.
لطفا کتاب عشق ویرانگر و مهرطلبی را بخوانید.
شاد و موفق باشید🌹🌹🌹
پاسخ سلام دوست عزیز این روزها ارتباط در فضای مجازی بین دوفرد که هیچ شناختی از همدیگر ندارند و گاه آدرسهای اشتباه به یکدیگر میدهند تا نشانی از خود برجای نگذارند سلامت روان افراد را با چالش جدی، مواجه می...
پاسخ کاربر گرامی سلام. سوال شما در حیطه فعالیتهای تخصصی کلینیک نی نی سایت نمی باشد. جهت ارتباط با کاربران دیگر، لطفا سوال خود را در بخش تبادل نظر مطرح بفرمایید. سپاس
پاسخ سلام دوست عزيز ميتونم درك كنم چقدر براتون اين موضوع ناراحت كننده است متاسفانه شما مدت كمي بعد از جدايي و حتي قبل از اينكه سوگ را طي كنيد وارد يك رابطه شديد و هر دو با توجه به اين اختلاف سني اين رابط...
رابطه عشقی و احساس ناامیدی پسر
پاسخ باسلام دوست عزيز ايشون دچار خطاي شناختي هستند واحتمالا بخاطر چندمورد ناكامي كه درزندگي شون پيش اومده براي تمام زندگي نتيجه گيري وپيش بيني منفي ميكنن .اينگونه افكار به افكار ناكارآمد معروف هستند وباعث...
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید