سلام
مدتی هست با شوهرم اختلاف پيدا كردم شوهرم قبلا منو خيلی دوست داشت و زياد بهم احترام ميزاشت ولی الان نه حتی چندين بار بهم گفت كه دوستم نداره . من به شدت از حرف ايشون آزرده خاطر شدم و تحمل كم محلی ايشون رو ندارم و خيلی دوستشون دارم و افسردگی باعث شد كه در تميز كردن خونه و وظايف مادريم كم کاری كنم و وقتی ایشون با من اينطوری برخورد ميكنند اصلا نميتونم به كارهام برسم و تمام اعضای بدنم شل ميشه حتی نميتونم به بچهام برسم و اينو كامل ميتونم توو چشم همسرم بخونم كه مثل قبل نيست من خيلی ميترسم كه ايشون به من خيانت كنه و شک هم دارم. لطفا راهنماييم كنيد
اطلاعات تکمیلی
سنجنسیتزنشغلوضعیت تاهلسلام دوست عزیز
تعارض و اختلاف در همه زندگی ها وجود دارد مهم این است چگونه آنها را حل کنید تا بتوانید مسیر زندگی را با تمام سختی ها با هم پشت سر بگذارید.
سکوت، پنهان کردن حرف ها باعث عمیق شدن دلخوری ها میشود.
آیا با هم گفتگو کرده اید؟
از خواسته ها و نیازهای یکدیگر آگاه هستید؟
آیا توانایی این را دارید که حتی در دلخوری ها صمیمت رابطه را حفظ کنید؟
این ها مهم ترین عواملی است که باید حتما مد نظر بگیرید، و راه حل آن گفتگو کردن است.
زوجین در اختلاف با یکدیگر 4 خطا دارند:
یکدیگر را تحقیر میکنند
با توهین و کوچک کردن طرف مقابل صحبت میکنند
به شدت و کوبنده از یکدیگر انتقاد میکنند
و به مرور به دلیل حضور این سه عامل دیوار قطوری از سکوت و فاصله بین شون شکل میگیرد
بنابراین در وهله اول سعی کنید این مخرب های ارتباطی را شناسایی کنید.
بعد از همسر خود تقاضا کنید وقتی برای گفتگو معین کند تا صحبت کنید به او بگویید حتی اگر مرا دوست نداری باید در موردش حرف بزنیم من دارم رنج میکشم از اینکه مشکلات حل نشده رها کرده ایم؛ دوستت دارم و برام مهم است روزهای آرام و عاشقانه را احیا کنیم.
اگر گفت آره باز میخوای گله کنی نق بزنی من حوصله ندارم. اطمینان دهید که قرار است گفتگو مبتنی بر توافق است نه محکوم کردن
و حتما اصول گفتگو را تمرین و رعایت نمایید:
گوینده باید:
خلاصه حرف بزنید. در شرح مطالبی که باید بگویید جانب اختصار را رعایت کنید. به جنبههای مهم بپردازید. توصیه میکنم که از «قاعده دو جمله» پیروی کنید و به عبارت دیگر، صحبت خود را به دو جمله محدود کنید. اغلب اوقات میتوان همه گفتنی ها را در دو جمله بیان کرد. با این روش از صحبت درباره مطالب خارج از برنامه که اغلب ایجاد تنش می کند، جلوگیری کنید.
صریح و موجز حرف بزنید. از صحبتهای مبهم و از کلی گویی بپرهیزید. مثلا به جای اینکه بگویید: " کاش منظمتر بودی.» بگویید «دلم میخواهد بعد از استفاده از حوله، آن را سرجای خود آویزان کنی.»
از توهین، تهمت و سرزنش بپرهیزید. در این خصوص بهتر است از «قاعده بیتقصیر بودن» استفاده کنید. «مسئلهای است که میخواهم با تو در میان بگذارم ببین میتوانی به حل آن کمک کنی.» خود را در هیئت تعمیر کاری ببینید که میخواهد بدون هر گونه سرزنش پیچی را سفت یا شل کنید.
از زدن برچسب، مانند «شلخته»، «خودخواه»، یا «بی ملاحظه» و غیره خودداری کنید. این برچسبها اغلب تعمیم مبالغهآمیز هستند و فضای صحبت را تیره میسازند. از آن بدتر، با ایجاد تکدر خاطر، فضای حاکم بر جلسه حل اختلاف را خراب میکنند.
از مطلق گویی و استفاده از کلماتی مانند «هرگز» یا «همیشه» خودداری کنید. این واژهها معمولا اشتباه هستند. به ندرت همسری را پیدا میکنید که «هرگز» کارش را درست انجام ندهد و یا «همیشه» در انجام کاری کوتاهی کند. با مطلق گرایی شرایطی فراهم میآورید که شما را از رسیدن به هدف باز میدارد.
حرفتان را بزنید و از انتقاد خودداری کنید. مثلا به جای اینکه بگویید «تو هرگز به من کمک نمیکنی» بگویید «اگردر شستن ظرفها به من کمک کنی بسیار ممنون میشوم.»
ذهن خوانی نکنید. احتمال اینکه ذهن خوانی اشتباه باشد زیاد است و در نتیجه زمینه عصبانیت همسرتان را فراهم میسازید. اگر فکر میکنید که همسرتان از شما دلگیر است بهتر است بگویید: «احساس میکنم از من دلگیر هستی.» در برخورد با باورهای خود بدانید که لزوماً با واقعیتها روبرو نیستند و چه بهتر که از تحلیل روانشناسانه درباره انگیزههای همسرتان اجتناب کنید.
اگر او حرف میزند و شنونده هستید:
زمینههای توافق را پیدا کنید. ببینید با کدامیک از نکات مورد اشاره همسرتان موافق هستید، تا در نقش مخالف او ظاهر نشوید: «بله قبول دارم که اخیراً سرم خیلی شلوغ بوده است» «مثل اینکه معاشرتهای اجتماعی من تو را ناراحت کرده است.»
مضامین منفی صبحتهای همسرتان را ناشنیده بگیرید. بعید نیست که همسر شما در حالت دلخوری یا عصبانیت در بیان مسئله مبالغه کند. به علت عصبانیت توجه کنید و انتقادها و سرزنش ها را نادیده بگیرید.
از خود سوال کنید. ممکن است گله و شکایت همسر شما برای خود او روشن باشد، اما شما از چگونگی آن آگاه نباشید. از خود بپرسید: «منظورش چیست؟ چه میخواهد بگوید؟»
مطمئن شوید که منظور همسرتان را درک کردهاید. مثلاً به او بگویید: «فکر میکنم منظور تو این است که حاضر نیستی دخالتهای مادرم را تحمل کنی.» یا «آیا منظورت این است که صورت حسابهای بانک را من پرداخت کنم؟»
اگر فکر میکنید که همسرتان منظور شما را آن طور که هست درک نکرده، در مقام توضیح برآیید. مثلاً بگویید: «خیلی دلم میخواست تو را ببینم. اما مجبور بودم کار اداره را تمام کنم.»
از گفتن «متاسفم» ترسی به دل راه ندهید. روابط زناشویی ایجاب میکند که اگر خواسته و ناخواسته اسباب تکدر خاطر همسرتان را فراهم کردهاید، در مقام پوزش برآیید و تاسف خود را به اطلاع او برسانید.
این ها کمک کننده هایی هستند برای حل اختلاف شما اما در مورد اینکه رفتار همسرتون شمارو آرزده میکند اگر این دلخوری یکی روزه باشد و بعد شما به روال عادی زندگی خود بپردازید و در کنار برای حل مشکل تلاش کنید عالی ست اما اینکه عدم توجه ایشون توانسته شما را بهم بریزد باید دلیل را در خود جستجو کنید:
بله اینکه همسرتون شما رو دوست داشته باشد حس زیبایی است و مهم اما اگر تمام وجود شما به ایشون وابسته است که با یک طرد بهم میریزید حتما باید برای قوی شدن شخصیت خود اقداماتی انجام دهید چون این وابستگی کمکی برای احیای زندگی نمیکند و فقط ضعف شمارو در حل مساله نمایان میکند:
بنابراین در کنار اینکه ناراحت هستید و در جستجوی حل مساله
حتما برنامه روزانه شخصی خود را داشته باشید مثل ورزش، کتاب خواندن ، گوش دادن موسیقی
برای همسرتون نامه ای از احساساتی بنویسید که اجازه زندگی روتین را از شما سلب کرده و آنها پاره کنید تا راهی باشد برای کم شدن فشار های عصبی
حتما یک تایم بازی لذت بخش خنده دار با دلبندتان داشته باشید کودک شوید و با او کودکانه شاد باشید بدون دغدغه های روزمره حتی شده برای ده دقیقه
گروه دوستانه ای داشته باشید گفتگو و اوقات فراغت در رها شدن ذهنتون از غبار آزردگی ها بسیار موثر خواهد بود
به همسرتان ابراز علاقه کنید اما چسبنده نباشید مثلا من که دوست دارم تو چرا سردی من عاشقتم تو رو خدا به من توجه کن چرا من قبل نیستی این قبیل ابراز محبت نشان دهید عشق شما نیست بلکه عجز را به رخ میکشد.
دوست دارم رو به زبان بیارید و در عمل نیز نشان دهید اما بدون تقاضا. مطمئن باشید آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.
روزهای زندگی تان سرشار از آرامش و عشق باشد🌹🌹🌹
پاسخ این عادتی هست که خودتون انتخاب کردید لذتی که به روش خودتون انتخاب کردید...حتما در جستجوی دلایل خسته شدن و دلزدگی به همسرتون باشید..سعی کنید موانع و مشکلات را برطرف کنید..وقتی با همسرتون درمیون بگذارید...
پاسخ سلام دوست عزیز بهتر است بجای شک زبان کفت و گو را انتخاب کنید و با ایشان صحبت کنید. گاهی مشکلات شغلی و فکرو خیال زیاد باعث کاهش میل جنسی میشود ولی توصیه میکنم با ایشان صحبت کنید و بببنید آیا مشکلی برا...
پاسخ سلام دوست عزیز بهتر است از پزشک خود درخواست کنید که با همسر شما صحبت کنند وبه همسر شما این اطمینان را بدهد که رابطه جنسی شما مشکلی برای جنین شما به وجود نمی آورد موفق باشید
پاسخ با سلاممصرف قرص های ضد بارداری، همانطوری که خودتان به آن اشاره کردید در بی میلی جنسی برخی بانوان اثر گذار است. با حذف این قرصها مدت زمانی طول می کشد تا مجدد میل جنسی شما به حالت اولیه برگردد. اما در ک...
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید