سلام خسته نباشید ....
من یه مشکل خیلی بزرگ دارم خیلی مرگ عزیزام منو میترسونه همیشه بهش فکر میکنم که اگه خدایی نکردم یا وقت چیزیشون بشه من باید چیکار کنم و چطور تحمل کنم ...
بیشتر وقتها هم شبها از فکر و خیال و گریه خوابم نمیبره خیلی براشون دعا میکنم که سلامت باشن ولی اصلا دلم آروم نمیشه ....خیلی اذیت میشم ..نمیدونم باید چیکار کنم ! آیا من افسرده شدم؟ اگه شدم باید چیکار کنم ؟واقعا برام سخت و عذاب آوره هر کاری هم میکنم که حواسم پرت بشه و بهش فکر نکنم نمیشم .راستش فعلا موقعیت اینو ندارم که برم پیش روانشناس گفتم از شما بپرسم ممنون میشم راهنماییم کنید و منو از این گرفتاری بزرگ رها کنید ...
اطلاعات تکمیلی
سن۲۳جنسیتزنشغلخانه داروضعیت تاهلسلام دوست گرامی
مرگ حقیقتی است که مانند تولد وجود دارد و هیچ کدام از این دو حادثه مهم در کنترل و اختیار بشر نیست. با این حال در فاصله بین تولد و مرگ بسیاری از امور در کنترل ما است که بهتر است برآنها تمرکز داشته باشیم فکر کردن به مرگ نه تنها بد نیست بلکه به ان توصیه هم شده لکن شما به مقوله مرگ فکر نمیکنید بلکه دغدغه آن را دارید واین دو باهم فرق میکند ( اگر فکر مرگ و نگرانی حاصل از آن به شکل تکراری، همیشگی، چسبنده و خارج از کنترل ذهنتان را درگیر میکند و نمیتوانید این افکار را مدیریت کنید، به طوری که در انجام کارهای روزمره مثل خواب، خوراک، تمرکز در مطالعه و... خلل ایجاد کرده است، شما با «دغدغه» مرگ روبه رو هستید )
يكي از دلايلی كه ترس از مرگ والدين يا اقوام به سراغ انسان می آيد گسسته شدن روابط عاطفی و از دست دادن حمايت های آن هاست که می تواند استرس و ترس را به جان انسان بیاندازد.چند راهکار است که می توانید با استفاده کردن از آنها به افکار خود پایان دهید:
1- عدم پاسخ دهی: مهمترين و كلی ترين راه درمان ، بی توجهی به پيام های آن و عدم پاسخ دهی عملی به آن است. اين وضعيت در صورتی ادامه مي يابد و تشديد می شود كه به نداهای درونی آن كه مبتنی بر تكرار فكر يا قضاوت غير منطقی و افراطی نسبت به امور است، پاسخ دهيد. برای مقابله با اين حالت بهترين راه بی اعتنايی به ترس است. اگر مدتی اين روش عملی شود، به طور قطع از شدت آن كاسته خواهد شد.
2- تقابل به ضد: . موفق ترين راه برای مبارزه با ترس بی اعتنائی به آن و عملی در جهت عكس آن انجام دادن است .برای مثال وقتی فكر مرگ عزيزان به ذهنتان خطور كرد بگوييد آن ها هنوز زنده اند و به اين زودی نمی ميرند.
3- فرمان ايست: در منابع علمی جديد، برای متوقف كردن افكار و خاطرات، علاوه بر درمانهای دارويی از روشهای خاصی استفاده می شود كه مهمترين آنها روش توقيف فكر نام دارد، بدين ترتيب است كه از فرد خواسته می شود كه به طور عمد افكار خود را آزاد بگذارد و در اين بين ناگهان با صدای بلند و بيزار كننده، فرياد می زند : ايست. به نظر می رسد اين عمل جريان فكر را متوقف مي كند.اگر احساس می نماييد ترس بر شما غلبه نموده است اين روش برای آن لحظه بسيار موثر است.
4-سعي كنيد براي ترس های خود جوابهاى آسان و كوتاه عرضه كنيد. مثلا در مورد ترس از مردن عزيزان بپرسيد «آن ها كی می ميرند؟» بعد به خود بگوييد «هيچ كس جز خدا نمى داند كه چه موقع كسى مى ميرد، ولى بيشتر ما زمان خيلى زيادى زندگى مى كنيم. من مطمئنم كه تا وقتى كه خيلى پير بشوند، زندگى مى كنند.»
خیلی ممنون که پاسخ دادید انشالله بتونم این فک هارو از خودم دور کنم