2794

سلام،لحظه هاتون بخیر.

من و همسرم از تیرماه امسال ازدواج کردیم. همسرم یک پسر هشت ساله داره که آخر هفته ها میره پیش مادرش.توی چند ماه اخیر کم کم رابطه مون جوری پیش رفته که احساس میکنم دیگه خودم نیستم.از بس که سر هر چیزی معذرت خواهی کردم.همسرم اهل قهر کردن بودن جوری که به قول خودشون تا من تاوان اشتباهی که کردم رو پس نمیدادم منو نمیبخشیدن.سه چهار روز زندگیم جهنم میشد.الحمدلله الان دیگ قهر نمیکنن.اما این اواخر سر هر چیزی حتی اگه باور قلبی م این بود که اشتباهی نکردم معذرت خواستم.حتی بابت معذرت خواستنمم معذرت خواستم. مثلا ما با دوست ایشون که بیست ساله با هم دوستن رفت و آمد کردیم .دوستشون متاهله.تولد پسر همسرم بود و ما خونه ی دوست همسرم جشن گرفتیم که اونا هم فرزند دارن. همسرم به خاطر وضع مالی دوستشون در این زمان گفتن فقط کیک باشه کادو ندیم. اما اوایل تولد همسرم رفتن و کادو گرفتن و دادن.بقیه موندیم بدون کادو. پسر همسرمم تمام مدت ما رو خجالت داد و کادو کادو کرد. من توی آشپزخانه به همسر دوست همسرم عرض کردم که سحر جان ناراحت نشی ، زن داداشش هم بود به ایشون هم گفتم ، عرض کردم ناراحت نشین ، منم هدیه نگرفتم اصلا قرار بر هدیه دادن نبود فقط کیک بود.گفتن اشکال نداره بچه ست دیگه . گفتم معذرت میخوام.

بعد از جشن تولدم که آروم به همسرم گفتم بهتر بود شما هم هدیه نمیگرفتی چون خودت گفتی هدیه نگیریم اینجوری من خیلی خجالت کشیدم مخصوصا که پسرمون هم همش گفت ، همسرم گفتن نه اصلا ، پسرمم هیچ اشتباهی نکرد.گفتم باشه . سحر خانم حرف منو عینا منتقل کرد به همسرشون ایشونم منتقل کرد به همسرم‌. منم با سحر خانم تماس گرفتم گفتم عزیزم حرفای من پیش شما امانت بود درست نبود اینجوری منتقل شه که همسر من فکر دیگه ای کنند.خلاصه دوست همسرم ناراحت شدن که من چرا تماس گرفتم.همسرمم گفتن که فلانی ازت ناراحت شده البته اصلا اهمیتی نداره. منم عذاب وجدان گرفتم که نکنه دوستیشون به خاطر من مکدر شده باشه. وقتی که دیروز با همسرم و دوستشون بیرون بودیم من از دوستشون معذرت خواستم و گفتم اگر ناراحت شدین معذرت میخوام. وقتی گفتم همسرم رفته بودن دستشون رو بشورن. سر همین که جلوی ایشون نگفتم و حتما قصدی داشتم و معذرت خواهی کردم همسرم دعوا راه انداخت و منم باز معذرت خواستم.

این یه نمونه ش بود ، من مشکلی با معذرت خواستن ندارم ، اگر مقصر باشم.اما احساس میکنم دیگه خودم نیستم ، انگار همه کارام و رفتارام اشتباهه . این خیلی حس بدی بهم میده....دیشب که با همسرم صحبت کردم گفتن ما با هم مشکلی نداریم هر وقت پای یه نفر سوم میاد وسط با هم بحث داریم . شما هم معذرت خواستی من بخشیدم،یه تذکر دادم ، دفعه دیگه بد برخورد میکنم.میتونستم همونجا داد و بیداد راه بندازم آبروت رو ببرم اما لطف کردم و نکردم.گفتم مردم برای من مهم نیستن که آبروم جلوشون بره یا نه این رفتار هم درست نیست باشه من اشتباه کردم متوجه هستم که شما ناراحت شدی.

امروزم برخوردشون الحمدلله خوب و خوشاینده اما من حس خوبی ندارم .حالم زیاد خوشایند نیست.نمیدونم چیکار کنم که اینقدر اشتباه نکنم ، اصلا نمیدونم دیگه چی درسته چی اشتباه

اطلاعات تکمیلی

سن۲۷جنسیتزنشغلوضعیت تاهلمتاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام 
الگوی ارتباطی شما  مانند خروسی است که مدام به لاک پشت نوک میزند وهر چقدر این خروس بیشتر نوک می زند لاک پشت بیشتر در لاک خود فرو می رود

دوست عزیز موردی که من از متن شما متوجه شدم این است که شما به دلیل معذرت خواستن های پی در پی که انجام دادید حال روحی خوبی ندارید.
به نظر میرسه شما به دلیل قهر کردن های همسرتون در گذشته و برای اینکه مجدد تکرار نشود دست به این انتخاب می زنید.
دوست خوبم احساس گناه . سکوت کردن. عذرخواهی کردن مشکلی را حل نمی کند. موقت چاره ساز است اما برای طولانی مدت شما را فرسوده و رابطه زناشویی تان را مختل می کند.
متاسفانه همسرتون در این مسیر بسیار دخیل هستند. شاید خودشان هم ندادند چه اتفاقی در حال وقوع است. اما باید این آگاهی بهشون داده شود.
در زمان تعارض های زوجین سه اتفاق رخ میدهد. باهم دعوا و کشمکش کنید.اجتناب و قهر کنید. مذاکره و حل مسئله کنید.... که بهترین روش گفتگو در مورد مشکل و توافق بین دو نفراست که در این بین باید به هر دوطرف توجه شود. معذرت خواهی صرف به نوعی صورت مسئله را پاک کردن است.
شما مانند کودکی نشستید ببینید کی رفتارهمسرتان خوشایند است و حال شما خوب شود.
که نوع صفات و ویژگی شخصیتی همسرتان که به نوعی کنترل گری و سلطه گری شون است منجر به این شده شما سلطه پذیر شوید.

در یک فضایی دوستانه با همسرتان صحبت کنید. ابتدا در مورد ویژگی های مثبتی که دارند قدردانی کنید. و بعد در مورد احساسات و انتظارات تون  به عنوان یک همسر بگویید. ( من نیاز به احترام دارم. نیاز به امنیت روانی. و..) بگویید که این که مدام از شما انتقاد می کنند چه احساسی دارید. انتقاد های مداوم منفی در زندگی شما رو هر ورز دورتر از هم می کند.
زمانی شما میتوانید یک همسر و یک مادر خوب باشید که هویت خودتان را به عنوان یک زن داشته باشید
به همسرتان بگویید در زندگی زناشویی بهتر است هر کدوم مون سهم خود را ایفا کنیم هر کدوم از ما چه مسئولیتهای در قبال رفتارها و زندگی مون داریم  چقدر تو میپذیری که مثلا رفتارت برای روز تولد درست نبوده. چقدر من میپذیرم که نباید دخالت میکردم وعوض یک نفر دیگر عذرخواهی کنم. وقتی هرکدوم تون دراین مسیر باهم پیش بروید و سهم تون رو بپذیرید یک نفر همیشه طلبکار و نفر بعدی بدهکار نمی شود.
تمرین کنید فقط  و فقط در مورد رفتارهای که خودتان فکر می کنید که مقصر هستید عذرخواهی کنید
شما نیاز داریم مهارت جرات ورزی و افزایش اعتماد به نفس را بیاموزید. و از صندلی قربانی که همیشه تسلیم میشود خارج شوید.

و همچنین  خودتان را در موقعیتهای قرار ندهید که مجبور به این رفتار شوید.. برفرض مثال شما وظیفه ای نداشتید اشتباه همسرتان را جبران کنید. شما وظیفه نداشتید از دوست همسرتون معذرت بخواهید وبابت تلفن تون توضیح دهید اون هم  بدون حضور همسرتون.
در مورد مسائلی که براتون پیش میاید جراتمند عمل کنید خودتان به کسی توهین و بی احترامی نکنید اجازه هم ندهید کسی این کارو با شما انجام دهد. اگر این رفتار را نکنید همسر شما هرگز متوجه مسئولیت خود در زندگی نخواهد شد.
اما باید گام به گام پیش روید. دوستانه وارد شوید نه از روی تلافی کردن.
 کتاب تئوری انتخاب از دکتر علی صاحبی. ده گام برای افزایش عزت نفس. را مطالعه فرمایید
توصیه می کنم حتما به طور حضوری از یک زوج درمانگر کمک حرفه ایی بگیرید

پایدار باشید


 

تجربه شما

login captcha

اول از همه به نظرم از خودت مغذرت خواهی کن که آدمی هستی که فکر میکنی نباید اشتباه کنی همه آدمها فرت و فرت اشتباه میکنند....و نظر بعدم هم این بود شماها چرا موضوع به اون سادگی رو سخت و پیچیده کردید .....هیچ‌کدومتون مقصر نیستید ...توی تولد جو گرفتتش رفته کادو خریده شما هم هم باید مدیریت میکردید وقتی دیدی اوضاع اونطور هست وعده کادو میدادی و فرداش براش میخریدی یا یه پول کادو میدادی ....دوستی اگه اینقدر شل هست که با حرف شما به هم بریزه بزار بریزه مردا دوستی هاشون رو به این راحتی از بین نمیبرند ...بعدم سحر هم اشتباه نکرد که به همسرش گفت چون شما بهش نگفته بودی این حرف رو به کسی نزن .....کلا یا خیلی با ادب هستی یا اینکه زیااادی میترسی که رابطه با شوهرت به هم بخوره . عادی رفتار کن ...

@بهارbahar

بسیار کم اشتباه میکردم در گذشته ، اهل اشتباه کردن های زیاد نیستم ، واقعا هم در مورد این موضوع فکر نمیکردم اشتباه کرده باشم . اما گاهی وقت ها به خاطر بعضی تناقضات رفتاری مردونه همسرم نمیدونم بالاخره چه خبره ....

من وعده کادو دادم ، سحر ول کن نبود گفت فلان چیز با فلان رنگ رو بگیر ، خودش زودتر از من صبح اول وقت رفت گرفت آورد خونه داد ، مثلا اگه من بودم با یه روز تاخیر میدادم که طرف مقابل که نزدیک تره به پسر هست کادوش رو داده باشه ، ولی زیاد روی مسئله نموندن و ازش عبور کردم . به خودم گفتم و یعنی قصد خاصی نداشته .شده چند مورد در مورد کاری همسرم باهام مشورت کردن نظرم رو خواستن حتی گفتن نظر من خیلی براشون مهمه بعد دقیقا کاری خلاف نظر من انجام دادن کاملا در جهت مخالف . یه بار گفتم عزیزدلم آخه شما نظر منو میپرسی توجه نمیکنی گفت به وقتش توجه میکنم گفتم کی ؟ دیگه اون موضوع گذشته .

به سحر گفتم که حرفامون بین خودمون بمونه ، من هیچ کدوم از حرفاش در مورد زندگی خصوصی ش رو به هیچکس نگفتم .از بی ادبی خوشم نمیاد ، واسه همین وقتی میبینم تنش باعث توهین میشه سکوت میکنم . همسرم وقتی ناراحت میشم کاملا تند میشند . دوست ندارم آرامش مون بهم بخوره . مثلا این چند روزه که صحبت کردیم گفت هیچ اشکالی نداره که بحث و دعوا کنیم ، منم تحقیق کردم دیدم آره کاملا عادیه . بعد صحبت کردیم برای دعوامون قانون گذاشتیم.اما خط قرمز های همسرم به شدت مهمه ، یعنی اگر من بی اجازه حتی دم در برم خط قرمز رد کردم و جهنم میشه .

@وینیا

سلام مجدد.

 نمیدونم توضیحاتی که دادید در جواب صحبتهای دوستمون بود یا در جواب صحبتهای بنده.

اما به طور کلی این که اون خانم چرا چنین رفتاری کردند برای ما اهمیتی ندارد. هرکسی مسئول رفتارهای خود است. شما می تونید انتخاب کنید چه رفتاری باهاشون داشته باشید یا ادامه بدید رابطه تون رو یا خیر.

اما اینکه شما میبینیت توهینی ممکن به وجود بیاد سکوت می کنید خیلی خوب است یعنی شما شرایط بحرانی را در نظر میگیرید. اما سکوت موقت خوب است برای همان موقعه ایی که تنش به وجود آمده اما نه برای راه حل دائمی. شما بعد از آروم شدن هردوتون باید در مورد موضوعات به وجود آمده صحبت کنید.

بله دعوا کردن اشکالی ندارد. اینکه ندانیم چطور این دعوا را حل کنیم اشکال دارد.

خیلی خوبه که در مورد انتظارات و خط قرمزهای هم صحبت کردید.

در مورد نظر دادن...شما می تونید به جای نظر دادن و پرسیدن.... توافق کنید برای هرموردی که به زندگی مشترکتان مربوط می شود با هم مشورت کنید و با مشورت و توافق دونفره تون برای اون کار تصمیم بگیرید. نه اینکه مشورت کنید و یک نفر حرف آخر را بزند (این در صورتی است که اون موضوع  شخصی باشد).

پرسش ها و پاسخ های مشابه

مقصر دانستن همسر برای داشتن بیماری و استرس و راه های برخورد با آن

پاسخ سلام به سن خودتان وهمسرتان واینکه چند سال هست ازدواج کرده اید اشاره نکردید از مضمون صحبت ها اینطور بنظر میرسه که باهم بحث زیاد دارید به عنوان مثال درد کتف را به دعوای چند روز پیش نسبت داده اند آیا شم...

مقصر دانستن دیگران

پاسخ سلام دوست عزیز اگر دربقیه امور زندگیتون مشکلی باهم ندارید و فقط این موضوع باعث رنجش شما شده است میتوان گفت مشکل همسر شما بیشتر باخودشان است یعنی طاقت شکست راندارند نمیخواهند اشتباه خودرا بپذیرند و به ...

همسرم من را مقصر می داند

پاسخ سلام عزیزم ، این موضوع بیشتر به عدم مسولیت پذیری همسرشما اشاره میکنه که با آموزش در زمینه خیلی راحت مشکلتون حل میشه وقتی کسی به ما پیشنهادی میده اون فرد فقط پیشنهاد دهنده هست این ماییم که انتخاب میک...

مقصر دانستن همسرم

پاسخ سلام دوست گرامی بنده قبلا سوال شمارا پاسخ داده ام نمیدانم که پاسخ را دیده اید یا خیر ایکاش به سوالاتی که پرسیده بودم‌پاسخ میدادید من پاسخ را مجدد برایتان مینویسم اگر دربقیه امور زندگیتون مشکلی باهم ند...