سلام خانم دکتر نعیمه معصومی سپاس فراوان بابت راهنمایی و جواب دادن به مسئله من و پسرم که 22 سالشه.خیلی حرفاتون قشنگ و اصولی بود ولی جاهایی از حرفاتون نتونستم بفهمم که گفتید باید رفتار پدرش تغییر کنه مثلا چجوری بشه یعنی با داشتن دوست دختر پیمان پسرمون مخالفت نکنه؟؟ میدونید گفتم اینکه همسرم بامن قهر میکنه بخاطر کارای پسرم اینه که میگه تو اجازه نمیدی دعواش کنم یا چیزی بهش لگن البته قبلا اینجوری بودم ولی الان که میبینم کارهای پیمان اشتباست با دعواهای پدرش مخالفت نمیکنم مثلا وقتی پدرش خونه نیست دوست دخترشو میاره خونه و فقط من خبر دارم چون از من ترسی نداره جراتشو داره هرقدر هم بهش مبگم اینکارو نکن نصیحتش میکنم مخالفت میکنم کارساز نیست به قول شما باید محکم باشم جرات حرف زدن داشته باشم..شده که بهش گفتم البته با صدای بلند وبعدش دعوامون شده که گریه میکنم بعدش...حس میکنم به من احترام نمیزاره....جدیدا که پدرش با پیمان چند روزی هست قهر کرده به خاطر رفتارش که شب دختر آورده بود حرف نمیزنن باهم البته با پسرم فقط..مشکل اصلی پدرش با پیمان اینه که پیمان حرفشو گوش نمیکنه با دوستاش زنگ میزنن که بیا بریم بیرون با ماشین که پدرش ناراحت میشه میگه چرا باید بری دور برای بچهای مردم مگه تو رانندشون هستی بنزین مفته مگه..یا دوست دختر البته الان چون باباش قهره جرات دختر رو نداره فعلا تا آشتی بکنن شاید دوباره همون آش و...فعلا که سربازه منم هرچی میگم کار نیمه وقت پیدا کنه باباش اجازه نمیداد ولی من مصر بودم کار کنه بهتره خود پسمان مخالف نبود...خوب حالا با این تفاسیر راهی هست که پیمان دختری نیاره منم میدونم کار همه پسرا این شده حتی متاهلها ولی چیکار کنیم که به خانه و خانواده و عقایدمون لطمه نخوره؟تشکر
اطلاعات تکمیلی
سن39جنسیتزنشغلوضعیت تاهلمتاهليک جمله خيلی زيبا وجود داره كه اون رو بايد با آب طلا نوشت، حضرت علی می فرمايند "فرزند زمان خويش باش". شايد قبول كردن برخی اصول و يا كنار گذاشتن برخی اصول ديگه برای والدين كار مشكلی باشه چون يک عمر با اين عقايد كه فكر ميكنن درست هست زندگی كردن، ولی اگه والدين بخوان به اين شدت تند رو باشن و عقايدشون رو تعديل نكنن، بچه هاشون رو از دست خواهند داد؛ چون كه توی اين شرايط شكاف نسلی و فكری به وجود مي آيد. شما چه موافقت بكنيد و چه مخالفت پسر شما دوست دختر خواهد داشت. پس مخالفت همسرتون عملاً بی مفهومه. پسرشما که طرز فكر شما رو قبول نداره و نمی تونه دركش كنه. هر قدر بخواين جلوی پسرتون جبهه بگيرين و شدت به خرج بدين اون بيشتر لج خواهد كرد،او قبول نميكنه كه با اصول و اعتقادات والدينش زندگی كنه. اين قضيه موضوعی نيست كه بخواد با يه سيلی دم گوش زدن حل بشه. زمانی كه داريم به قضيه ای رو بررسی می كنيم، بايد با منطق تمام جوانب اون رو بسنجيم نه با تعصب. بر فرض مثال از فردا پسرتون دوستش رو خونه نياورد و بيرون با هم بودن، اگه مشكلی براشون پيش بياد... به اين مسائل هم فكر كنيد و تصميم بگيرين.
شما توی سنی كه بايد سخت گيری ميكردين برعكس سهل گيری كردين و شخصيت پسرتون رو خودرإی به بار آوردين، جاهايی كه بايد دعواش ميكردين؛ نكردين، جايی كه نبايد براش ماشين می خردين خودشم به اين راحتی؛ براش ماشين خريدين. اگه همسر شما اعتقادات سفت و سخت دارن اصلاً نبايد برای پسرتان ماشين می خريدن. برای اينا نمیشه كاري كرد گذشته و تموم شده، ولی می تونيد، به صورت مشروط با پسرتون صحبت كنيد؛ به طور مثال اگه به اين كارش ادامه بده ماشين رو ازش مي گيرين، و.... .
برای تعديل اين شرايط بهتره اينكه شما و همسرتون تو يک جناح باشين و حرف همديگرو تأييد كنيد، اگه جايی نياز به سكوت هست؛اگه جايی نياز به دعوا و يا بحث هست هر دوتون هم راستا عمل كنيد. فقط اين به خاطر داشته باشين كه پسرتون در سنی نيست كه دعواش كنيد؛ اگه روش تو روتون باز بشه ديگه نمی شه اين قضيه رو به اين راحتی ها حلش كرد.
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید