2794

سابقه خیانت و بدبینی شوهر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 152 بازدید 1 تبادل تجربه

سلام ۱۸ ساله ازدواج کردم. در سن ۱۶ سالگی. مشکلات زیادی از جمله اعتیاد شوهرم که ترکش دادم شوهرم اوایل خوب بود ولی مشکلات و اعتیادش باعث شد خیلی بهم سرد شه. سرد که میگم یعنی بلد نبود به من محبت کنه باهاش قهر میکردم آشتیم نمیداد براش مهم نبودم انگار من در این سالها بخاطر اینکه بچه دارم میخواستم زندگیمون درست بشه ولی اون توجه نمیکرد بهم به خواسته هام توجه نمیکرد اونقدر که من بیراهه رفتم و اون متوجه شد که دارم بهش خیانت میکنم از اون روز زندگی رو به من کوفت کرده من در این سالهای زندگیم خیلی آزادی داشتم از روزی که متوجه شد من رو بیش از حد محدود کرده حق بیرون رفتن رو از من گرفته اینم بگم کارمون به طلاق هم کشید اما خانواده ها باهاش حرف زدن و منصرفش کردن چون بچه داریم اون از لحاظ روحی داغون شده بود الان یکسال و چهارماه از موقعی که فهمیده میگذره ولی رفتارهاش روز به روز با من بدتره . دو روز نرمال میشه بازهم برمیگرده مثل قبل. من خیلی داره بهم فشار میاد چون آزادی داشتم حالا من رو زندونی کرده هیچ جا حق ندارم برم دارم داغون میشم باوجود اینکه من التماسش میکنم دیگه بسه خسته ام من دیگه خطایی نمیکنم غلط کردم و این حرفها ولی بی فایده است از این جریان هم فقط یکی از داداش هام خبر داره که من بهش گفتم نمیدونم واقعا باید چیکار کنم یه بارهم پیش مشاور رفتیم البته همون اوایل که اونم فقط میگفت طبیعیه این رفتارها آخه من چقد تحمل کنم؟ خدا هم باشه تاحالا بخشیده. توروخدا بگید چیکار کنم؟ خیلی داغونم و به خودکشی همش فکر میکنم.

اطلاعات تکمیلی

سن۳۲جنسیتزنشغلخانه داروضعیت تاهلمتاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز

اشتباه همسرتون را با اشتباه پاسخ دادید

بله مشاور درست گفتن عصبانیت ایشون طبیعی است باید پذیرفت اما باید در کنار آن کمک کرد تا شناسایی کردن حس های بد خود و بعد از فروکش کردن آنها راه حلی را برای احیای رابطه پیدا کنید.

اولین مساله آیا واقعامی خواهید به این رابطه ادامه دهید چون ادامه رابطه صرفا به خاطر کودک نه تنها او را خوشبخت نمی کند باعث میشود با قرار دادن خود در نقش قربانی همیشه این فداکاری را به روی فرزند خود بیاورید به خاطر تو موندم ادامه دادم و...

مهمتر اینکه آیا محیط فعلی زندگی آرامش دارد که دلبندتان حس خوشبختی داشته باشد

دیگر اینکه هدف شما چیست؟ صرفا بدست آوردن آزادی خود یا درست شدن رابطه خود 

اگر واقعا قصد ادامه زندگی دارید 

در وهله اول جدی با همسرتون صحبت کنید 

اینکه باید مساله را حل و فصل کنیم، سکوت و فرار برای ادامه زندگی بی فایده هست

ناراحتی ها، مشکلات و فشارهای خود تون رو بدون متهم کردن ایشون بیان کنید، از اشتباه خود معذرت خواهی کنید و از ایشون هم بخواهید در مورد خودش و خواسته هایش حرف بزند 

شما باید هر روز با هم حرف بزنید ارتباط کلامی و جسمانی داشته باشید 

و حتما برای مواردی که نیاز به شخص سومی است که حرف های هر دوی شما را بشنود و کمک کند به مشاور متخصص زوج درمانگر مراجعه کنید نه یک جلسه تا وقتی که یاد بگیرید با هم بودن و عاشق بودن را.

پیشنهاد میکنم در حال حاضر اصلا از تنهایی رفتن به بیرون حرف نزنید 

وقت گذرونی دو نفره ترتیب دهید، حرف و نیازهای خود را بگویید مثلا دوست دارم بغل کنی بوسم کنی با هم تلویزیون ببینیم و ... 

همسر شما ذهن خوانی بلد نیست شایدم اصلا مهرورزی بلد نیست شما با صبوری و آرامش و عشقتون باید به ایشون بیاموزید 

صبور و منطقی باشید🌹🌹🌹

تجربه شما

login captcha

من هم خیلی تنهام و از طرف شوهر درک نمیشم خیلی وقته باهاش دو کلمه حرف حسابی نزدم اون توی دنیای خودشه و من یه جای دیگه گاهی اوقات دلم میخواد برم مثل دوران مجردیم دوست پسر پیدا کنم آخه اون موقعها خیلی خوب بود اما الان تنهایی شدید هست اما بخاطر اینکه از خیانت متنفرم و این کار رو نمیکنم اما نمیدونم چطور این خلا روحی باید پر بشه چون بچه و کلاس و اینا وقت آدم رو پر میکنه اما ذهن اینطور درست نمیشه امیدوارم خدا صبر بهم بده دنبال کسی نرم چون اگه برم دیگه تا آخر راه رو میرم 

@بهارbahar

سلام 

ایشون کاری نکرده شما چه کردید

آیا قرار تو جایی که همه آشغال میزند شما هم بریزید یا نه وظایف انسانی میگه من قوانین رعایت میکنم حتی اگر هیچ کس نکند 

دوست من شما با ایشون حرف بزنید حتی شد از درز و ترک دیوار حتی اگر ایشون مثل یخ باشد شما بغلشون کنید ازشون طلب کنید سهمیه محبت امروز منو بده حتی اگر ایشون روی کاناپه میخوابه باشت و بردار بیار بگو عمرا اگه بتونی از دستم در بری تنها بخوابی 

غرور در رابطه یک نتیجه دارد. شکست تلاش کن برای خواسته هات اگر نشد از یه متخصص کمک بگیر 

همیشه آسون ترین راه بهترین نیست 

رابطه مثل یک گیاه ظریف و حساسه قرار نیست. اگر همسرتون بی دقتی میکنه به گیاه تون آب نمیده شما تبر برداری کلا از ریشه بزنیش 

دستشو بگیر و آب یاری را یادش بده

هر روز آبپاش بیار و بهش یاداوری کن 

بعدم زمانی برای خودت داشته باش نقش مادری زیباست همسر بودن خوبه اما قبلش شما یک زنی یک وقت برای رسیدن به علایق خودت مثل نقاشی ورزش اشته باشید و همچنین چند دوست برای داشتن زمان های گرفتن انرژی