سلام با مادرشوهرم در یک خونه هستم، همه چیزمون مشترکه، از یک طرف مادرشوهرم اذیتم میکنه و شوهرم هیچ حمایتی نمیکنه از یک طرف هم شوهرم دنبال کار پشت میزی هست که پیدا نمیشه میگم خب فعلا موقتی هرکاری شد برو که بتونیم سوا بشیم قبول نمیکنه. میگه ناراضی هستی طلاق بگیر برو. حتی حاضر نمیشه من برم سرکار. خانواده اش با اینکه پول دارن هیچ کمک مالی نمیکنن که ما مستقل بشیم
اطلاعات تکمیلی
سن۲۷جنسیتزنشغلخانه داروضعیت تاهلمتاهل
منم دقیقا همین مشکل رو دارم با مادرشوهرم در یک خونه هستیم ولی مشترک غذا نمیخوریم هر روز خونه ماست ولی اگه ما بخوایم بریم میگه فلان چیز هست توو خونتون بیارین من پول ندارم بگیرم هروقت شوهرم رو میبینه شروع میکنه به غر زدن فکر میکنه شوهرش اونه ولی به پسرهای دیگه اش هیچ چیز نمی تونه بگه و راحت نیست باهاشون
ممنون.شوهرم تک فرزنده وابستگی شدیدی به خانواده اش بخصوص مادرش داره یعنی مادرش خیلی سیاست داره همیشه یه کارایی میکنه که نظر شوهرمو جلب کنه منو شوهرم هیچ حریم خصوصی نداریم یعنی درهمه حال مادرش کنار ماست. چند بار با زبان خوش به شوهرم گفتم دوستدارم باهم تنها باشیم ولی ناراحت میشه میگه مادرم چیکار به ما داره,بعدشم من ازحرفای شوهرم اینطور برداشت میکنم که میترسه مستقل بشه,لطفا جوابمو بدید,مرسی