خيانت و پنهان کاری همسر

سلام

من زنی ٣٠ساله و همسرم  ٢٨ساله است. يک دختر ٢ساله ام داريم

ما ٢سال دوست بوديم بعد از ٢سال قصد ازدواج داشتيم و همديگرو بسيار دوست داشتيم قبل از خواستگاری متوجه شدم ايشون با موباليشون با كسی در ارتباطه بعد از اينكه من متوجه شدم و گفتم تموم. گفت ميخواستیم دوست دختر دوستمو امتحان كنيم و از اين حرفا كه دست به خودكشی زد و كلی التماس خودش و مادرش تا باز باهم شدیم و به خواستگاری اومدن سال 90 و ما عقد كرديم و 91 ازدواج. كم و بيش چيزهای ميديدم اما با  قسم و دروغ انكار به يه نوعی ميگذشتم تا اينكه ١ماه اخير متوجه شدم با يكی از دختران فاميل خودشون كه اتفاقا ما و خانواده خودش با اين خانواده قهر هستيم همسرم كار دولتی دارن و گفتن اين خانم برای انجام كارشون اومدن و من انجام ندادم در حالی كه كارت ملی اون خانم توو كيفش بود اون خانم بسيار پولدار و كاملا بی قيد و بند هستن و عكس های بدون پوشش كامل با لباس زير حتی توی تلگرام ميزارن بعد يه كليپ از عكسای اين خانم با زمينه آهنگی عاشقنانه و گفت اين كليپو نامزد سابق خانم درست كرده ميخواست شكايت كنه ازش اين كليپو برای من فرستاد من انجام بدم و يه فيلم از دخترمون با اين موضوع كه به دخترم ميگفت بگو مهسا سلام دوستت دارم با خط خودشون گرفتن بعد به يه خط ديگه ارسال كرده بودن كه بعدا متوجه شدم خط ديگه شونه بعد از فهميدن اين مرضوع به خانوادش گفتم پدرش كلی باهاش دعوا كرد و از من طرفداری كرد و كلی قسم و آيه به جون بچم كه من ارتباط ندارم و حتی امامزاده صالح رفتيم به اون ضريح قسم كه من به تو خيانت نكردم و من بعدش بخشيدم تا اينكه بعد از دو هفته ديدم بهانه های مختلف واسه پنجشنبه مياره كه قبول نكردم تا اينكه گفت من پنجشنبه همايش دارم از يک هفته غذا نميخورد ميگفت رژيم ١٠٠٪‏ام سولار رفت و موهاشو اصلاح كرد و موهای روی سينه شو كوتاه كرد عجله خاصی داشت بهش گفتم گفت همينجوری خلاصه پنجشنبه گفتم بايد توی همايش جواب بدي گفت نميشه گفتم باشه رفت و ٢ساعت جواب نداد بعد ٢ ساعت جواب داد الكی گفتم من دم اداره ام كجای بيا بيرون گفت من رفتم توو اتوبانم گفتم چرا جواب ندادی اينهمه زنگ و اس و نديدی كه جواب سربالا داد من فهميدم باز قرار داشتن چون توی ساعتی كه بيرون بودن ٢٣٠ تومن كارت كشيده بودن در حالی كه ميگفتن  همايش بودن بعد از اين گفت كارت دست دوستم بوده اون كشيده در صورتی كه قبل از رفتنش به همايش گفت دارم شیر و كيک ميخورم و به فروشنده كارتشو داد و كشیده بود خلاصه برای تمام كاراش توجيح می آورد باز به پدرش گفتم و ايشون زد همسرمو و ناگفته نمونه پدر شوهرم بسيار خشن هستن و متعصب به خانواده و هميشه به همسرم تاكيد دارن اين موضوع رو و به من هميشه كمک ميكنن و به نوعی پشت منم و ناگفته نمونه كه همسرم ٢ ساله بخاطر مشكلات شديد كه براش بوجود اومده كار به دادگاه كشيد و احتمال زندان هم داره و خيلی از لحاظ روحی بهم ريخته است از زمانی كه دخترم به دنيا اومد اين مشكل هم بوجود اومد ما ٢سال از ترس زندان رفتن خواب نداريم هر دو توی شرايط بدی بوديم كه من بعضی اوقات ميبريدم غر ميزدم داد و دعوا ميكردم فحش ميدادم بهش بی احترامی ميكردم و اون درو  ميبست و ميرفت ميدونم از اينجا شايد شروع شد من بعد از زايمانم خيلی اذيت شدم  و كلا عصبی هستم و خيلی اين روزها رو تحمل كردم اما اين شد. الانم كلی قربون صدقم ميره من نكردم برام انگشتر خريد كلی قسم كه من نكردم بهت خيانت نميكنم اون خط ماله دوستمه در صورتی كه عكس خودش روش بود با اسم خودش من حتی به دختره پی ام فحش دادم اما جواب نداد

خواهش ميكنم كمكم كنيد عصبی تر شدم بچه مو ميزنم گريه های وحشتناک كلی باهاش حرف ميزنم كه بگه اما ميگه نكردم. الانم اون خط روشنه و ميدونم كه هنوز ارتباط دارن راستی ما از لحاظ مالی پايين هستيم همه ميگن نميتونه باهاش بمونه چون اون خانم با اون مكنت فقط همسرم ميتونه يه مزيته باشه براش شايد برای اين كاری كه با شوهرم داره باهاش بمونه