2794

سلام مشکل بزرگی با پسرم دارم لطفا راهنماییم کنید. پسر بزرگم 22سالشه پسر دومم 17ساله. دومی آروم و حرف شنو ولی اولی مغرور و لجباز. اصلا حرف منو  گوش نمیده. منو اصلا قبول نداره. میگه خودم بهتر بلدم. هرچیزی رو در آخرش ضربه میخوره. از پدرش میترسه که کمی حرف گوش میده ولی باباش بخاطر اینکه ناراحت نشه و چیزی در دلش نمونه از کوچیکی همه چیز خریده براش و چیزی کم نزاشته . الان سربازه، ماشین براش خریده، مرتب دوستاش رو چه دختر و چه پسر میبره بیرون. ساعتها بیرونه و وقتی زنگ میزنیم بیا خونه ، چند ساعت بعد میاد. مشکل من اینه که چیکار کنم که به حرف من گوش کنه؟ این همه من برعکس باباش با پسرم راحتم یعنی درد و دل یا مشکلی داره یا پولی بخواد، چیزی از من قایم نمیکنه ولی از باباش قایم میکنه. همه چیز رو به من میگه ولی فقط حرفهای منو قبول نداره. فکر میکنه خودش بیشتر از من بلده.  خیلی باهاش حرف میزنم میگه تو خیلی روو اعصابی و بحث میکنی. میگم با فلانی بیرون نرو خوب نیست، پسر خوبی نیست. میگه چه هیزمی به تو فروخته چی دیدی ازش؟ آخه میدونم سیگارین ولی از اینکه پسرم سیگار میکشه خبر ندارم ولی میدونم نمیکشه. راهی هست؟ به خوبی و فدات بشم و ... حرف میزنم ولی فایده نداره. بخدا خسته شدم 2بار یقه به یقه شده با من. آخه من 18سال بزرگتر از پسرم  و قدم و زورم در برابرش کمه 😔ممنون میشم راهنماییم کنید. راستی خداروشکر به فکر آیندش هست. لیسانس گرفته. فقط خیلی اهل گشت و گذاره و تفریح دوست داره 

اطلاعات تکمیلی

سن39جنسیتزنشغلوضعیت تاهلمتاهل
پاسخ مشاور

مشاور ترک اعتیاد و نوجوان

 سلام ممنونم كه ما رو انتخاب كردين
دوست عزيز اين كه ما بخوايم بچه هامون رو با برچسب های حرف گوش كن و آروم و لجباز از هم جدا كنيم و بهشون نمره خوب يا بد بديم درست نيست. بچه های ما محكوم نيستن كه طبق خواسته های ما زندگی كنن؛ پس نمی تونيد بگيد كه پسربزرگ شما خوب نيست.
شما به يه نكته خوب اشاره كردين،اينكه با پسرتون دوست هستين، اين يه نكته قوت تو زندگی شما هست كه حداقل می دونيد پسرتون در چه شرايطي هست. ولی بايد اين وسط يه تعادلی بين دوستی و مادر بودنتون نگه داريد و افراط نكنيد.
مجموعه يک سری مسائل دليل بروز اين رفتارهای لجبازانه هست : ١-يک سری خصيصه های ترتيب وجود داره مثلاً بچه اول خونه اغلب خودرای هستن و اين حس رو دارن كه بهتر از همه مي فهمن.
٢-از طرف ديگه بر ميگرده به اين كه شما تو تربيت بچه هاتون اقتدار داشتين يانه. وقتی شما و يا همسرتون خيلی راحت امكانات در اختيار پسرتون قرار ميدين مشكل ساز خواهد شد.
٣-سطح تحصيلات شما هم تو اينكه پسرتون فکر ميكنه بيشتر از شما ميدونه موثر هست.
٤- نگرانی های افراط گونه والدين از اينكه (وای بچم راه اشتباهی رو انتخاب كرده و سرش به سنگ خواهد خورد) شما با اين همه اين همه اصرار در مورد اينكه (نرو،نيان،اون دوستات بدهستن  باهاشون رفت و آمد نكن،چرا فلانی رو سوار ماشين كردی... ) اولاً دارين خودتون رو تو چشم پسرتون بی ارزش ميكنيد چون پسرتون هی داره ميگه من ٢٢ سالمه اين هادارند با من مثل بچه رفتار ميكنند؛ از طرف ديگه حس می كنه دارید وارد حريم خصوصی اون ميشيد، وحتي با لجبازيش داره قدرتش رو به شما نشون ميده و بهتون ميگه من بزرگ شدم و حرف حرفه خودمه.
راه حل هاتون ميتونه شامل موارد زير باشه:
 • بيش از حد بهش توجه نكنيد و سريع هر چي مي خواد براش تهيه نكنيد(بهش پول اضافی ندين، مدل ماشينش رو بالا نبرين و...)
 •  در كنار دوستی با پسرتون بهشون مفهوم اقتدار و ارزش مادر رو نشون بدين( فقط با قربون صدقه رفتن مشكل حل نمي شه)
 • به خواسته ها و به حريم شخصی  پسرتون احترام بگذاريد ( مدام پی گير كارهاش نباشيد،مدام سوال جواب نكنيدش و... ). فقط بهش بگيد كه اگر داری فلان كارو انجام ميدی عواقبش پای خودته.مثلاً اگه با يه دختري گرفتنت خودت بايد حلش كني
 •  در كل مطابق فرمايشات شما من مشكل خاص رفتاری و اجتماعی تو رفتار پسرتون نمی بينم و شخصيت سالمی دارن ، پس با كنترل های افراطی تحریکشون  نكنيد تا اين مرحله بحرانی حل بشه.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha