چگونه یک نفر را جذب خود کنیم

امتحانهای دانشگاهم شروع شده انقدر اعصابم خورده ولی نمیتونم چیزی بخونم چون از طرف اون راحت نیستم اهل دختربازی نیست از این لحاظ که دلشو شکستم خنگ بازی در آوردم ناراحتم .. 

میشه راه حل بدین 

داداشم میگه بهش یه مدت پیام نده که اون بیاد دنبالت  معذرت خواهیتو کردی بسه .

ولی آخه قضیه اینه که اون اصلا اخلاقش اینجوری نیست مثل کسی نیست که من با اطمینان باهاش اینکارارو کنم .. 

بنظرتون چیکارکنم با اینکه سنش زیاد نیست ولی مثل یه مرد ۴۰ ساله رفتار میکنه جوریه که من میبینمش آنقدر میرم تو خلسه که نمیدونم چیکارکنم .. نمیخواد اصلا ازم سو استفاده کنه من نفهمیدم واقعا الان موندم چیکارکنم خیلی بمن جدی نگاه میکرد خودم خرابش کردم  .برم یک دفعه ببینمش .پیام بدم بهش که جوابمو نمیده 

سلام مرسی که جواب دادین 

ببینید ایشون خیلی درونگرا هستن ولی از همون جلسات اول من از رفتارشون میفهمیدم که علاقه دارن بعدها من بهشون گفتم که دوسشون دارم و ایشون هم گفتن خیلی زیاد طوریکه من همینجور وا رفتم. اما مشکل اینجاست که هردومون بار اوله که عاشق میشیم نمیدونم یه ترسه خاصی داره که بخاطر اون ترس بمن گفت رفتی دیگه برنگرد سرمو بوسید و.. من بخاطر اینکه دوستام خیلی سر این روابط اذیت میشدن دیگه پخته شدم یعنی میدونم طرف من واقعا قصدش چیه ونمیخوام اذیت شم. بخاطر همین واسه اینکه ببینمش چندتا پیام دادم که بذار پیامو نمیتونم فراموشت کنم و... منتاها نمیخواست اذیت شم بهم میگفت اگه با هدف یادگیری بیای مشکلی نداره و.. اما ۲ بار کنسل کرد من خیلی عصبی شدم بهشون گفتم چرا اذیتم میکنی من فراموشت کردم الان کلاسم مهمه و واسه اینکه قانش کنم که بذاره برم گفتم یه کشیده محکم میخوای ولی درشان من نیستو .. من دستمال کاغذی نبودم و.. خیلی سر این حرفم ناراحت شده جوابمو نداد فقط کلاسو گذاشت این هفته رفتم بهش گفتم انقدر دلش گرفته بود که گفت تو حق نداشتی اینارو بگی هرکی دیگه بود پشت سرشم نگاه نمیکرد و گفت از پیامات خستم از بهانه هات خستم و.. گفتم پشت همه حرفام دوستدارم بود .. نمیدونم چجوری ثابتش کنم انقدر ناراحت بود که گفت اصلا ما تیم خوبی نمیشیم باهم من نمیتونم باشمو.. چون فکر میکردم توام مثه من فکرمیکنی و.. ولی اینجوری نبود هیچی من گریم دراومد بازم حرفامون نصفه موند چون یکی از استادا اومد و من برگشتم خونه من میدونم ناراحته نمیدونم چیکارکنم چجوری درست کنم ؟

پریشب که رسیدم خونه بهش پیام دادم که راست میگی پیامام بد بود و معذرت میخوام همین دیگه تا الان هیچی نگفتم پیامم ندادم .خیلی منو امتحان کرد و نفهمیدم اینم امتحانه شاید میخوام برم ببینمش سر کارش باهاش حرف بزنم ولی سرش شولوغه خیلی درگیره کاره میترسم نذاره ببینمش یا در و باز نکنه یا یه واکنش بدی نشون بده که بیخود کردی اومدی و.. نمیدونم چجوری دلشو بدست بیارم همون موقع که داشتم باهاش حرف میزدم گفت تو ندیدی کارامو گفتم دیدم همه کاراتو دیدم گفت بعدا حرف میزنیم رفت . میترسم پیام ندم فکر کنه که فراموشش کردم .