2794

دخالت خانواده همسر در زندگی مشترک

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 128 بازدید

سلام. من بیست و یک سالمه و همسرم بیست و دو. ما دو سه سالی باهم دوست بودیم. مشكل من از همون اول ازدواجمون شروع شد شوهرم تک پسره و یه خواهر بزرگتر از خودش داره .مادرشوهرم همیشه مثل یه بچه پنج ساله با همسرم رفتار میكنه خیلی سعی داره لوسش كنه و همسرمو وابسته به خودش كنه.من خودم تو خانواده ای بزرگ شدم كه نه كسی بهم گیر داده و نه لوسم كرده ولی مادر شوهرم دقیقا برعكسه. و در این دو سال كه ما ازدواج كردیم خیلی از دست خانوادش عذاب كشیدم. توی هركاری دخالت میكنن تماسهای مدام و سوال پرسیدنهای بی مورد كه بهشون ربطی نداره. هرموقع هم رفتم خونش یا خودش یا خواهر شوهرم منو با رفتار و حرفاشون رنجوندن. حتی عروسیمم با میل خودشون گرفتن و همه كارهارو خودشون كردن حتی از خانواده خودمم نظر نگرفتن.مادربزرگم فوت كرد ولی مادرشوهرم نمیخواست عروسی رو عقب بندازه. خیلی مسایل هست كه تا حالا پیش اومده و من نتونستم حلشون كنم. به خانوادمم گفتم چند بار ولی اونام برای اینكه بی احترامی نشه هیچی نگفتن.فقط با همسرم صحبت كردن كه اونم هیچی به خانوادش نمیگه .ما دیگه مستقل شدیم و رفتیم سرخونه زندگیمون.خانواده هامون شهرستانن ما هم كرج هستیم.ولی هنوز كه هنوزه بهمون میگن این كارو بكن اون كارو نكن.هر كاری هم میكنیم هرجور زندگی میكنیم میگه به هیچكس چیزی نگید نمیخوایم هیچكس بفهمه.آخه با عقل جور درمیاد ؟ مردم چه بخوای چه نخوای میفهمن همه چیو.خلاصه دیگه من نمیدونم چیكاركنم.تا الانم هیچی بهشون نگفتم هیچ بی احترامی نكردم. ولی خب تا كی آخه من نمیتونم این رفتاراشونو تحمل كنم. راهی جلوی پام بذارید تا بتونم باهاشون كنار بیام. من به همسرم گفتم كه دیگه نمیخوام باهاشون در ارتباط باشم چون واقعا اعصابم ضعیف شده و مریض شدم. همسرم حرفامو كه میشنوه میگه بهم كه حق با توست. ولی چه فایده. لطفا كمكم كنید

اطلاعات تکمیلی

سن۲۱جنسیتزنشغلخانه داروضعیت تاهلمتاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست  عزيز: 

*ممنون از اينكه ما را انتخاب كرديد

قطع رابطه  با خانواده ها موجب بروز خلا عاطفی خواهد شد كه زندگی زن و شوهر را تحت تاثير قرار ميدهد .شما ميتوانيد رابطه داشته باشی اما حفظ شده و متناسب.

شايد ناآگاهی  همسرتان از نيازهای اين رابطه اختلاف را ايجاد كرده باشد .وشايد وابستگی او به خانواده اش و ناتوانی در نه گفتن به خواسته های آنها اين مشكلات   را به وجود آورده باشد.

از همسرتان انتظار نداشته باشيد كه يك شبه اين وابستگي را كنار بگذارد و اختلافات را حل كند . 

-به عنوان يک همسر بهترين كاری كه ميتوانيد انجام بدهيد ،نزديك شدن به والد همسرتان است .اگر رابطه شما با همسرتان خوب باشد اوشما را رقيب خود نمی بيند و كم كم استقلال فرزند خود را ميپذيرد.

-اگر همسرتان دريابد كه شما مورد تاييد والدش هستيد ،به شما اطمينان بيشتری پيدا ميكند .

-سعی كنيد رابطه عاطفی خود را با همسرتان بيشتر كنيد و احساس صميميت بيشتری بين خودتان بوجود آوريد تا او شما را محرم بداند و احساس نزديكی بيشتری با شما بكند.

-هنگامی كه همسرتان به طور مستقل در مورد موضوعی اظهار نظر ميكند حتما وی راتحسين و تشويق كنيد .اعتماد به نفس او را بالا ببريد.

-هيچ وقت به همسرتان پيشنهاد قطع ارتباط با خانواده اش را ندهيد فراموش نكنيد كه اين موضوع باعث موضع گيری و لجاجت بيشتر وی خواهد شد.

-با او در آرامش صحبت كنيد وتشويق كنيد كه حرفهايش را به شما بزند.

-خطای والدين همسرتان را به پای او نگذاريد ،همسرتان را وارد مشكلات نكنيد و مشكلات خانواده اش را جدای از او بدانيد.

-شكايت بيش از اندازه نكنيد،سعي كنيد نزد همسرتان از خانواده اش گله ،شكايت و بدگويی نكنيد .شكايت كردن زياد باعث تخريب شدن رابطه با همسرتان ميشود.

-تفاوت های فرهنگی را بپذيريد،

همسر شما در خانواده ايی بزرگ شده كه از ايشان انتظاراتی دارند كه شايد در خانواده شما چنين انتظاراتی از پسر نداشته باشند .

 

-در رابطه خودبا خانواده همسرتان بازنگری كنيد ،ارتباط خود را با آنها خوب و به آنها محبت كنيد .

 

                           موفق باشيد*

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha