سلام. من یه برادرشوهرم دارم که دندانپزشک هستند و کل خانواده شوهر در حال پز دادنش به ما هستن که تو کارش نمونه ست براش سر و دست میشکنن با عرضه و زرنگه سرشناسه و... جلوی ما یا پشت سر به اونها میگن شما و خانومت باید بهترین امکاناتو داشته باشین از ماشینو خونه و مسافرت و ،اصلا مراعات مارو نمیکنن که شاید ناراحت شیم از فرق گذاشتن..هی میخوان به رخ فامیل بکشنش،ولی همسر من کارمنده تا میخوایم چیزی بگیریم خیلی توو ذوقه ما میزنن که مثلا همینی که دارین بستونه یا خریدتون به درد نمیخوره اسرافه و...،پدرشوهرم به جفت پسراش خونه داده ولی خونه ای که محلش بهتر رو داده به اونا و دلیلش اینکه اون پسرش تو چشمه.یا خودشون بیشتر بهش کمک میکنن یا تشویقش میکنن برای بهتر شدن..اعتماد به نفس منو همسرم هی کم میشه. مثلا از خریدهای عروسی برای خانومش که عروس بزرگست بهترین چیزهارو خریدن بلریان و...ولی برای من هر چی ارزونتر بود انتخاب کردن ارزش نذاشتن و اصلا براشون مهم نبود یا برای بعضی فاکتورا خودشونو زدن به اون راه.منم به همسرم گفتم اینقدر فرق بین من و جاریمه از طرف خانوادته ،اونم گفت یکی بدلیل اینکه اون پسر بزرگه بوده و احتمالا ذوق داشتن اولین بوده یکی اینکه برادرم توی چشمه و پدرم براش میخواست سنگ تموم بزاره همیشه.!! احساس کوچیکی میکنم نسبت به برادرشوهرم و خانومش که اینقدر مهمن و خوشالن از این قضیه. ولی از ما پشتیبانی نمیکنن به خاطر فرق شغلی پسرها. مثلا پدر من میخواست ماشینه خارجی بخره ولی پدرشوهرم اینا همش میگفتن توو این اوضاع کی میره ماشین بخره کاره بیخودیه و...ولی به پسرشون گفتن از این ماشینا که جدید و خارجیه توام باید زیر پات باشه همه به تو نگاه میکنن و..نمیدونم چرا همه چی برا همه بده و خودنمایی و کمبوده، ولی اون پسرشون ،خانومش و خانوادش باید داشته باشه و خوبه
اطلاعات تکمیلی
سنجنسیتشغلوضعیت تاهل
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید