با سلام و وقت بخیر
من ۲۲سالمه و با آقایی که از آشناهای دورمون هست آشنا شدم. من پیش قدم شدم برای آشنایی. این آقا قبلا یک ازدواج ناموفق داشته که با دخالت های خانواده آقا بهم خورده و همسر سابقش یه ماشین که به اسمش بوده با مقداری پول طلاق گرفته
و خانواده آقاپسر اذیت های خیلی زیادی متحمل شدن و ایشون یک مدت دور از خانوادشون زندگی کرده. وقتی من ابراز علاقه کردم گفت من۴۰میلیون مقروض هستم و نمیتونم ازدواج کنم. گفتم وام معرفی میکنم ۷میلیون خواهرم و۱۰میلیون مامانم وام گرفت۱۰میلیون پول بهره ای گرفتیم نصف این ده میلیون رو داد به قرض هاش نصفش خرج الکی کرد و اجازه نداد من نظر بدم گفت به خودم مربوطه
این وامها رو جور کردیم دسته چکش بعد از سالها درست شد
گفتم یه چک بده به این پول بهره ای باید بعد از ۶ماه پس بدیم گفت چک ندارم خودتون چک بدین تو هم یکم پول بده چک نداد
الان ماه هاست اقساط خواهرم و مامانم عقب افتاده ولی اقساط خودش رو سر موعد میده
بخاطر عقب افتادن اقساط مشکل بزرگی برای خواهرم پیش اومد
این درحالیه که هرماه یکبار میره تهران و خرج های ریز و درشت میکنه ولی من میگم ، میگه ندارم قسط بدم. به من نمیده ولی خرج خانوادش رو میده باباش و میبره دکتر. ۷ تا برادر داره. اونا گردن نمیگیرن. اینم میگه تو حق نداری دخالت کنی میگه اونا برام ماشین خریدن منم باید جبران کنم. منم امتحانش کردم گفتم دو تا چک میدی هر کدوم۲۰۰هزار گفت ندارم. گفتم تو که به فکر جبرانی چرا خوبی خانوادت رو فقط جبران میکنی. گفت چک ندارم و نمیدم
من این همه خوبی کردم اصلا نمیبینه ولی زن سابقش اون بلاها رو سرش آورد خیلی نازش رو میکشید
خیلی بد عادت شده
خیلی پشیمونم
گفتم وام پیدا کن پول بهره ای رو تسویه کنیم گفت تو وام جور کن منم میگم از باباش که اینهمه خرجش میکنه پول بگیره عصبانی شد
گفت نه پول میدم نه چک به من ربطی نداره قبلا گفت وام جورکن بریم صیغه محرمیت بخونیم فقط مامان من در جریان باشه وام جور شد زد زیر قول و قرارهاش. گفت خودم قسط هاشو میدم ولی عقب افتاده اینم
این مشکل اقتصادی مون
از لحاظ عاطفی اصلا منو ارضا نمیکنه اصلا بهم توجه نمیکنه پیام نمیده زنگ نمیزنه بعضا سه هفته پشت سرهم جواب تلفن هم نمیده
من گذشته ی پر مشیتی داشتم از وقتی چشمم به دنیا باز شد بابام رو توو بستر بیماری دیدم خیلی تلخ بود
انتظار داشتم این آقا حمایتم کنه مثل مرد پشتم باشه ولی اینطور نشد
من از لحاظ عاطفی کم نزاشتم براش ولی اون گذاشت میگه دوستم داره میخندم
اگه پول هارو نمیدادیم بهش راه برگشتی بود ولی الان هیچ راهی نمونده درضمن خانوادش چیزی رو نمیدونن فعلا چون اجازه نمیدن تا وقتی که قرضاشون رو نداده زن بگیره
کاش بمیرم. هیچ روزنه امیدی نمونده برام. قرار بود این آقا امید من باشه الان نفسم رو گرفته
خدا خودش باید برام امن یجیبب بخونه
اطلاعات تکمیلی
سن۲۲جنسیتزنشغلوضعیت تاهلمجرد
با سلام و تشکر
همونطور که گفتین این آقا باید یه حرکتی بکنه که نمیکنه به من میگه تو وام بگیر بده به من
و اینکه گفتین من دخالت نکنم
اگه من همکاری نکنم این پول نزول میفته گردن ما چون این آقا نه چک داده نه چیزی نزول خور هم مارو میشناسه
سلام و وقتتون بخیر
بله شرایط سختیه، با توجه به مسائلی که در امور مالی برای شما پیش آمد کرده، پیدا کردن راه حل در این خصوص اولویت پیدا میکنه به حل مسائل عاطفی که با این آقا دارین، یکی از تغییر روشها که قبلا بهش اشاره کرده بودم این میتونه باشه که شما با خانواده این آقا در خصوص اقداماتی که برای کمک مالی به ایشون انجام دادین خیلی دوستانه صحبت کنید و آنها رو در جریان قرار بدید، این چالش هم میتونه شناخت بیشتری از این آقا و خانواده اش به شما بده که برای یه عمر زندگی کردن لازمه.توجه داشته باشید که این مشکلات مالی متعلق به شما نبوده ولی اصرار داشتین که پیش قدم بشین برای رفعش که علت این همه پیش قدم شدنها و وام گرفتنها و مقروض شدنها بدون داشتن ضمانتی جهت پرداخت از سمت این آقا، قابل تامل و بررسی هستش که در این ماجرا فقط شما نیستید بلکه پای مادر و خواهر شما هم گیره. بنابراین شرایط بسیار متفاوت شده و بهتره که تعامل بیشتری با خانواده ایشون به صورت دوستانه و مسالمت آمیز برای رفع این مشکل برقرار کنید. مضافا اینکه در فکر گرفتن وام جدید تحت هر شرایطی با توجه به تجربه ای که داشتید قاعدتا بهتره نباشید و شرایط رو برای خودتون سخت ترش نکنید. با امید رفع نگرانی شما ، سپاسگزارم