سلام
اول از همه یه توضیح کلی راجع به زندگیم بدم
منو همسرم 1/5 ساله که زندگی مشترک داریم و توو این مدت تنها دلیل که باعث بروز اختلاف و بحث شده، ارتباطم با خانواده همسرمه
دوران عقد همسرم عقیده داشت که ارتباط زیاد با دو خانواده رو نمیپسنده و منم همینطور بودم ولی بعد از 6 ماه از زندگی کم کم تحت تاثیر حرف های خواهر بزرگ همسرم، که دایم بهش گفته به مامان اینا سر بزن و برس، اون ها فقط تو رو دارن و بهت احتیاج دارن، خیلی تحت تاثیر قرار دادش و الان یه جوری شده که هر روز بهشون زنگ میزنه و به منم اصرار میکنه که به خواهرشوهر و مادرشوهر و پدرشوهر و خلاصه همه شون زنگ بزن
من یکبار مفصل باهاش صحبت کردم و گفتم که تو صحبت ها اینطوری قرارمون نبود و حالا چیز دیگه میخوای و اینکه روابط حدی داره و منم هیچوقت نخواستم که با خانواده خودم بیشتر از هفته ای یکبار رفت و آمد کنیم
در مقابل خانواده همسرم هرروز به یه بهانه جدید ما رو میخوان و یه جورایی درگیر میکنن
یکبار به بهانه پیدا کردن خونه جدید، مبل خریدن، گوشی خریدن و مسافرت های دو روزه، گفتن که مارو ببرید بیرون و همسرم از روی محبت نه نگفته و اون ها هم بی انصافی می کنن
میدونم که با حرف نمیتونم همسرم رو متقاعد کنم که خانواده ش خوبی خودشون رو بیشتر از ما میخوان، ازتون میخوام بهم راه کار اساسی بدین که چه روشی پیش بگیرم تا در دراز مدت جواب بگیریم؟
ضمن اینکه ما به غیر از این مساله، مشکل دیگه ای نداریم و خیلی زیاد در کنار هم خوشبختیم و همدیگه رو درک میکنیم
اطلاعات تکمیلی
سن28جنسیتزنشغلکارمندوضعیت تاهلمتاهل
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید