تصمیم گیری برای ازدواج

با عرض سلام و احترام 

من و آقایی که الان 21 سالشونه ، توو دانشگاه باهم آشنا شده بودیم و به مدت دوسال و خرده ای ارتباط داشتیم و فوق العاده به هم علاقمندیم. بخاطر اینکه برای خواستگاری مانعی نداشته باشه بعد از گذروندن مقطع کاردانی، به خدمت سربازی رفتن ایشون ، بنده هم مشغول دوره کارشناسی شدم، تابستان امسال من خواستگاری داشتم که بدلیل نسبت فامیلی این خواستگار و رودروایستی خانوادم، باعث شد اون آقا که بهشون علاقمندم اقدام به خواستگاری کردن. ایشون 6 ماه از خدمتش مونده بود منم تازه دوره کارشناسی رو تموم کرده بودم. منتها خانوادش رفتار عجیبی توو خواستگاری داشتن، اصلا خوب صحبت نکردن و نشون نیاوردن با اینکه صحبت به مهریه هم کشید، اون آقا هم من باب خجالت که خودشون گفتن توو جمع و جلسات خواستگاری دارن، حرفی نزدن، که پدرم نپسندید این اعمالشون رو،  و هربار قبل از اومدنشون از جانب مادرم سرکوفت میشنیدم ، خلاصه که مشاجرات لفظی هم بین پدرم و اون آقا صورت گرفت. الان همش سه ماه از نامزدی ناموفق من با اون آقا گذشته و با این همه هنوز بهش علاقمندم. ایشونم با اینکه سیمکارتم رو به درخواست پدرم عوض کردم، از طریق دوستانم جویای احوال من هستن.. آخرین بار هم ازم خواستن که منتظرشون بمونم. ولی خواستگار دارم..هرچقدر به خانوادم اصرار کردم که فعلا زوده و در شرایطی نیستم که برای ازدواج با فرد دیگه تصمیم بگیرم قبول نکردن و میگن که خودم سر موضوع رو باز کردم و باید به یکی از خواستگارها جواب بدیم. واقعا گیج و سردرگمم... نمیدونم باید چکار کنم؟ تنها راهی که با ازدواجم با اون آقا موافقن رو میگن میریم محضر و جهیزیه رو میدیم و خداحافظ. مسئولیتش با خودت. درصورتی که یه دختر اگر از جانب خانوادش حمایت نشه در نهایت شکست میخوره اینو مطمئنم، برای همین اصراری نکردم دیگه.

از علاقه اون آقام به خودم مطمئنم ولی چون خام و بی تجربه هستن اتفاقاتی افتاد که نبایست و اینکه سطح فرهنگ خانواده هامون متفاوت هستش...

پدرم در حال حاضر در حال آشنایی و صحبت با خانواده خوستگار جدیدن. من چیکار باید بکنم؟ واقعا کلافه شدم...