سلام . قضیه یکم پیچیده است.من به واسطه ی یکی از اعضای فامیلمون به صورت سنتی ازدواج کردم.ولی این معرفمون خیلی در زندگی من دخالت کرد و بین منو همسرم اکثرا سر اونا بحثمون میشد.بعدا هم فهمیدیم در کمال ناباوری نیتشون از این معرفی ثواب نبوده کاملا،برای هدف مادیات اینکارو کردن و چون به هدف مادیشون نرسیدن داشتن بین منو همسرم کاملا با دورویی و دروغ اختلاف مینداختن😳! خلاصه برای حفظ زندگی و آرامشمون فاصله گرفتیم ازشون، ولی این زن و شوهر معرف،دست از سر زندگیه ما برنمیدارن انگار حسادت دارن و دو رو بازی در میارن. به خانواده خواهرشوهرم نزدیک شدن بر خلاف علاقشون (چون خودم میدونم از خواهرشوهرم خوششون نمیاد) محبتهای سیاستی میکنن و زیرآب زندگی منو میزنن و خواهرشوهرمم طرفداره اونا شده و یه جوری داره شکل اونا میشه و داره آدم حسودی میشه و بداخلاق و پرتوقع نسبت به ما.کلا میخوان بین من و خانواده شوهرم اختلاف بندازن و بگن ما خوبیم عروستون بده..خیلی کارا میکنن! از طرفی من مادرشوهرمو دوست دارم مهربونه ولی ساده دله،فکر میکنه اونا( یعنی معرفمون)خیلی آدمای خوبین که هوای دخترشو بی منطق دارن و ما... چیکارکنم با این آدمها؟ واقعا کلافم.هرچی میخوام بیخیال باشم هی چوب لای چرخ من میکنن و از هر فرصتی استفاده میکنن برای اذیتم.ببخشید طولانی شد ولی به کمکتون احتیاج دارم چون دارم اذیت میشم.
اطلاعات تکمیلی
سنجنسیتشغلوضعیت تاهل
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید