سلام. هربار ميرم خونه مادرشوهرم ،برادرشوهرم یه متلكی ميندازه ديگه اعصاب برام نمونده هر بار ميرم با گريه بر ميگردم .الانم من و مادر شوهرم داشتيم حرف ميزديم اومد هی خيره شد بهش یه سری تكون داد گفت هرچی بارت كنن كمته مادر شوهرمم پیچوند حرفشو خواهر شوهرم اومد دزدکی بازوشو فشار داد مادر شوهرم با خواهر شوهرم خیلی منو دوست دارن منم خیلی احترام براشون قائلم نمیدونم برادرشوهرم چی از جونم میخواد الانم دارم گریه میکنم .خونه بابام و فامیلا ازم دورن نمیتونم برم حالم خیلی بده هميشه سعی داره خودشو خوب نشون بده ما رو بد كنه ....
اطلاعات تکمیلی
سن٢٦جنسیتزنشغلخونه دارموضعیت تاهلمتاهلسلام دوست عزیز
ممنونم از اینکه ما رو انتخاب کردید
همسرتون با برادرشان رابطه خوبی دارند؟ چرا برادر همسرتان با شما مشکل دارد؟ اتقاقی افتاده؟
دوست عزیز درک می کنم که این مساله شما را ناراحت کرده اما درک نمی کنم که چرا نمی توانید حرفتان را به برادر همسرتان بزنید و از او بابت رفتارش توضیحی بخواهید؟
همسرتان چرا به برادرشان صحبت نمی کنند مبنی بر اینکه چرا همسر من را ناراحت می کنی
به هر حال مواردی پوشیده است در صحبت های شما که توصیح کامل نداده اید
اما بهترین راه حل گفت و گو است گفت و گویی که بتواند مشکلات را از بین ببرد نه مشکلی اضافه بکند.
موفق باشید
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید