سلام خسته نباشید اینجا چند باری ازتون مشاوره گرفتم جواباتون خیلی قانع کننده بود. پس از یه سال تحمل اینکه درست میشه بالاخره نشد. اوایل فقط فحشای بی مورد و محدودیتها و بی احترامی هاشو تحمل میکردم به امید روزی که درست میشه ... نمیگم روزهای خوب اصلا نداشتیم ولی توو این یه سال فقط یه ماه نهایتا... اگر اونی بودم که میخواست خوش بودیم همش دستور میداد امر و نهی میکرد ولی اگه فقط یه ذره اعتراض داشتم زندگیم همین بود. با حمایت خانوادش فحشاشو کنار گذاشت تقریبا اوایل دست هم روم بلند کرده بود . ولی یه چیزش میره یه چیز دیگش پیدا میشه .یه ماهی بود هی میگفت باید از همه چی ازم اجازه بگیری و هرچی گفتم بگی چشم آخرم اون چیزی که من میخوام میشه تصمیمو من میگیرم امروز گفتم میشه دیگه زور نگی که شروع کرد تو رو مادرت کوک میکنه! بیچاره مادرم بخاطر من پیر و افسرده تر شده کلا بدبینه از اول این بود. خانم دکتر دیگه خسته شدم از زور گفتناش من میخواستم یه زندگیه آرومی داشته باشم تا میومدم حرفامو بگم میگفت غر زدی مگه من چی گفتم کل حرفهام مونده. همش نازشو کشیدم اون نقش یه ارباب و برام بازی میکرد منم کلفت. که امروزم گفت طلاق بگیریم بهتره! خودش منو از همه محدود کرده از وقتی ازدواج کردم یه بار حق نداشتم دوستامو ببینم الان خودش میگه میرم با فلانی میگردم میگم اون تاثیرش روت بده میگه تو حق نداری به من تعیین تکلیف کنی! پس چطور خودش به همه چیه من میرسه؟من حتی حق ندارم به عنوان زنش بهش بگم مثلا فلانی و دوست ندارم... خانم دکتر تورو خدا بگین که تصمیمم اشتباه نیست بگین که یه سال یه عمره تو سعی خودتو کردی....البته تصمیمو خودش گرفت ولی من دیگه کوتاه نیومدم میگم بریم مشاور یا روان شناس میگه مریض تویی
اطلاعات تکمیلی
سن22جنسیت زنشغلسلام دوست عزیز
حفظ گیاه زندگی مشترک کار سختیه و نیاز به صبر دارد
اینکه من تایید کنم طلاق کار درستی هست یا خیر کاری از پیش نمیبرید مهم این است که شما با در نظر گرفتن شرایط، سود و زیان تصمیم خود انتخاب کنید
فقط قبل آن چند موضوع را در نظر بگیرید :
آیا در زندگی سهم خود را کامل انجام داده اید یعنی حتی در شرایط بد و عصبانیت هم تونستید برخورد آروم داشته باشید، قهر نکنید، غیر مستقیم تلافی نکنید سهم خود را انجام بده یعنی من حتی در موقعیت بد درست رفتار میکنم مثلا در خیابانی که همه آشغال میریزند، به راحتی به هم توهین میکنند، شما تسلیم موقعیت نیستید یا جبران نمیکنید بلکه مثل یک بزرگسال بالغ برخورد میکنید آشغال نمیریزید، توهین دیگری را با عصبانیت یا لجبازی جواب نمیدهید این موضوع در زندگی مشترک هم وجود دارد با توجه به توصیف هاتون شما سهم خودتون و بالغانه انجام ندادید یا تسلیم همسر خود بوده اید یا مثل خودش سعی کردید تعیین تکلیف کنید. ایشون سنگ پرت میکند شما هم گلدون.
برای داشتن زندگی آرام باید برای همسر خود آینه انعکاس روحش باشید حس کند درک شده و آرامش خود را در کنار شما ببینید اگر اشتباه کرد شما غر نمیزنید توبیخ نمیکنید طرد نمیکنید گاهی همسران کودکان عصبانی هستند که فقط نیاز به نوازش دارند
اگر در اینکه سهم خود را انجام داده اید اطمینان دارید
نکته بعدی این است که چقدر برای طلاق آماده هستید
میتوانید مستقل باشید، آیا شرایط بازگشت به زندگی مجردی را دارید و در کل بررسی شرایط و برنامه ریزی برای آینده خود
در آخر توصیه میکنم اگر احساس میکنید برای یاری در راه تصمیم گیری خود میخواهید به مشاور مراجعه کنید حتی اگر همسر شما نمیخواهد، شما آغازگر باشید و تنهایی مراجعه کنید
روزهای آرام برایتان آرزو دارم
برای تصمیم گیری بهتر صبور باشید 🌹🌹🌹
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید