اختلاف و مشکلات با خواهر

سلام. نمیدونم چطور عنوان کنم. خیلی دلم گرفته. من یه خواهر بزرگتر دارم که شوهرامون با هم فامیل نزدیکن. این خواهرم رو همیشه خیلی دوست داشتم. اما دقیقا از وقتی نامزد کردم رفتاراش تغییر کرد. بحدی که یه روز اتفاقی گفتگو شو شنیدم که مدام داشت بد مو میگفت و یه چیزایی رو بهم نسبت میداد که اصلا من اینطور نیستم و روحمم خبر نداشت...اونموقعه نتونستم خودمو کنترل کنم و به روش آوردم حرفاشو اما اون زد به کولی بازی و یه کاری کرد که در نهایت منو مقصر کرد به جرم استراق سمع. درصورتیکه واسش قسم خوردم همه چیز اتفاقی بوده...کلا این وسط بجای که من ناراحت باشم اون دست پیشو گرفت....من چون آدم حساسی هستم و تحمل ندارم کسی ازم دلخور باشه اونم خواهرم باهاش آشتی کردم و کلی بهش ثابت کردم که فراموش کردم. اما اون کلا یه شخصیت خاصی داره. خیلی خودخواهه. همیشه عادتشه بشینه پشت سر همه بد بگه. حتی پدر و مادر بیچارم. منم بخاطر خواهریمون قلبا همیشه باهاش خوب بودم با اینکه همیشه سرد برخورد میکرد...سرتونو درد نیارم. حالا این خواهر من خونه خریده و پول لازم بود...میدونست ما تازگیا با بدبختی یه وام گرفتیم که کلی قسطشو باید بدیم...به منم اصلا مستقیم نگفت که پول بده. ما از هم دور زندگی میکنیم. دو هفته پیش اومدن خونم کلی عزتشون کردم. حالا از اونوقت که رفته یه تماسم نگرفته. تازه یکی دو بار من زنگ زدم جواب نداد. در صورتیکه هر روز داره به همه زنگ میزنه. تازه پیش بقیه هم غیر مستقیم مدام میگه وقتی پول لازم داشتیم خیلیا داشتن و ندادن...الان مشکل من اینه که این خواهرم هرکاری هم کنم میدونم از من بدش میاد انگار....خیلی امروز غصه خوردم...دلم میخواد مثل خودش سنگدل باشم و برام مهم نباشه اما نمیتونم...امروز خیلی گریه کردم و دلم گرفت...اون منو مثل خواهر نمیبینه. انگار هوو شم...توروخدا حرفی بزنید که بخودم بیام...رندگیمم خداروشکر خوبه و شوهر خیلی خوبی دارم..فقط غصه میخورم بابت این خواهرم...توروخدا بگید چه کنم...ببخشید طولانی شد

اطلاعات تکمیلی

سن۳۰

جنسیت  زن

شغل خانه دار

وضعیت تاهل متاهل