2794

باسلام و خسته نباشید. من 25 سالمه و 9 ساله ازدواج کردم اونم برای فرار از محیط وحشتناک ناآروم خانواده با پسری که هیچ شناختی ازش نداشتم .  یه دختر 6ساله دارم. توو این 9سال واقعا تحمل کردم  اخلاق وحشتناک شوهرمو. والا نمیدونم چی بگم  یکی دوتا نیست مشکلم. شوهرم خیلی سرد و بی احساس و بددهنه. بطوریکه هرروز به من و خانوادم توهین میکنه . اوایل از خودم دفاع میکردم  کتکم میزد  آنقدر کتکم زد پیش خانوادش و غریبه و حتی خانوادم  که دیگه سنگ شده جسمم. توو خونه نه حق گرفتن گوشی دارم تو دستم نه حق نگاه کردن تلویزیون. تا برم سمتشون غر میزنه و دعوا ایجاد میکنه. از نظر مالی وضعش خوبه اما خرج نمیکنه همش حسرت به دلم میزاره. توو خونه زندونیم.  ماهی یه بار  میرم بیرون  که اونم آرایشگاهه که خودش عین زندانی ها منو حمل میکنه. بارها کتکم زده و از خونه بیرونم کرده  منم میرفتم و بخاطر بچم برمیگشتم. دخترم استرسی شده  از بس بحث داریم توو خونه. حتی خیانتم کرده بهم. 

والا موندم  دیگه خسته شدم و نمیکشم . چیکار کنم ؟ دارم نابود میشم . جسمم به کنار ، روحم  دیگه توانشو نداره.  

اطلاعات تکمیلی

سن25جنسیتزنشغلوضعیت تاهلمتاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

دوست خوبم سلام.
بابت شرایطی که در آن هستید متاسفم.
متاسفانه دختران بسیاری وجود دارند که به خاطر شرایط بد خانواده تن به ازدواج در سنین پایین و بدون شناخت کافی می دهند.
آیا می دانید علت رفتارهای همسرتان چیست. آیا ازابتدای ازدواج اینطور برخورد میکردند. بد دل و شکاک هستند. در چه شرایطی شما رو کتک می زنند. ازشما چه توقعاتی دارند .در چه شرایطی از شما راضی خواهند بود. آیا مشکل در کنترل تکانه های پرخاشگری خود دارند
در مورد شخصیت و صفات اخلاقی همسرتان احتیاج به بررسی های بیشتری است تا بتوان به همسرتان کمک کرد.
و اما شما برای کمک به خودتان باید مهارت های بیشتری بیاموزید. روی اعتماد به نفس خودتان کار کنید.مهارت جراتمندی. مهارت ارتباط زناشویی را یاد بگیرید تا بتوانید به همسرتان هم آموزش دهید .
مسئله خیلی مهم در روابط زوجین این است  باید در مورد مشکلات و اختلافاتشان صحبت کنند. الان باید بررسی شود همسر شما از چه چیزی ناراحت است که این چنین واکنش نشان می دهد. تا به حال  شده  با همسر خود دوستانه صحبت کنید و به حرفهاش گوش کنید . به همسرتان بگویید ازدواج یک رابطه ای کاملا دوطرفه است. باید هر دونفر در مورد خواسته ها و نیازهای هم صحبت کنند و به آن احترام بگذارید. باید بتوانید اعتماد همسرتان را نسبت به خودتان بدست بیاورید
اگر همسرتان همکاری نمی کنند پیشنهاد میکنم برای کمک به یک روانشناس مراجعه کنید تا بتوانند مشکل را بررسی کرد .اگر همسر شما شک و سوظن داشته باشند ممکن نیاز باشه برای مدت کوتاهی دارو مصرف کنند .
در مورد فرزندتان باید بگوییم شما و همسرتان یک محیط کاملا ناامن برای او درست کردید که دارد در آن محیط آسیب می بیند. محیطی که  مادر و پدرش با هم رابطه ای خوبی ندارند. نمی توانند مشکلات خود را حل کنند یک نفر سلطه گری می کند نفر بعدی سلطه پذیر است قطعا کودکتان را دچار استرس های پنهانی خواهد کرد.
بنابراین هم برای نجات رابطه ای خودتان وهم فرزندتان به روانشناس به طور حضوری مراجعه کنید. و در صورت لزوم برای درمان اقدام کنید.

پیروز باشید

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha