2794

سختگیری و بداخلاقی همسرم

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 180 بازدید

با سلام و احترام خانمی 29ساله و همسرم 31ساله. خودم فوق لیسانس مدیریت و همسرم لیسانس زیست شناسی دو دختر 3ساله و 4 ماهه دارم شغل همسرم ساخت کابینت و کار با چوب ،که به صورت سفارشی کار قبول می کنه و در فضای پارکینگ منزل کار می کنه.

1. فوق العاده مذهبی و سخت گیر هستش و اجازه نمیده تنها بیرون برم یا حتی برم سر کار

2.اکثر ایام سال بیکار هستند و روزها تا ظهر خواب هستند و شب ها تا نیمه شب مشغول بازی با موبایل  ( اهل شبکه های اجتماعی نیست و اجازه نمیده من هم به شبکه های اجتماعی وصل بشم).وقتی میریم مهمونی با بچه های نوجوون هم صحبت میشه و با گوشی موبایل کنار بچه ها بازی می کنه وقتی بهش می گم این کار کسر شان هست میگه پیامبر هم با بچه ها هم بازی می شدند.

3. با من و دخترم بد اخلاقی می کنه و با کوچکترین اشتباهی میگه : احمق، نادون ، بی عقل که این حرفا دخترم رو خیلی ناراحت می کنه

4. با اینکه در خونه هستند اما هیچ کمکی در کارهای خونه نمی کنه (خونه تکونی ، بازکردن پرده های خونه و نصب پرده ،جابه جایی مبل ها و تغییر دکوراسیون، حتی کارهای شخصی خودش رو هم انجام نمی ده مثل جمع کردن رختخواب و  از این قبیل کارها)و این که دیدش نسبت به جنس زن خیلی بده و معتقده که در خونه تمام کارها رو باید زن ها انجام بدند.

5. در روابط اجتماعی خیلی ضعیف هست ولی فوق العاده اعتماد به نفس داره و همه رو پایین تر از خودش می دونه به حدی که با فامیل یا دوستان ارتباط خیلی کمی داریم به طوری که من هر 2 ماه و اون هم فقط 3 روز می تونم با خودش برم قم خونوادم رو ببینم.

(در روابط زناشویی هیچ مشکلی نداریم و راضی هست.)

6.اگه خودش صلاح بدونه ما رو میبره پارک یاخرید یا مهمونی ولی اگه من  ازش بخوام اجازه نمیده

در واقع هر ایرادی که می گیرم سریع از دریچه دین و دینداری به قضیه می پردازه به طوری که دیگه از دین داری اش خسته شدم.( برای مثال موقع مهمونی رفتن استخاره می گیره و اگه بد بیاد نمیریم مهمونی )

دیگه خسته شدم از صبح تا شب تو خونه با بچه ها تنها هستیم و هیچ تفریحی نداریم اونقدر از خونه بیرون نمی ریم که نسبت به محیط بیرون ترس و استرس دارم . لطفا راهنمایی کنید که چه برخوردی داشته باشم که این مشکلات حل بشه

اطلاعات تکمیلی

سن29جنسیتزنشغلخانه داروضعیت تاهلمتاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام
دوست عزیز آیا همین قدر که نسبت به خصوصیات و ویژگی های اخلاقی همسرتان آگاهی دارید نسبت به خصوصیات خودتان هم شناخت لازم را دارید. شناخت شما از همسرتان مسئله  بدی نیست به شرطی که بتوانید ایشون رو به صورت کامل ببینید یعنی هم نقاط قوت وهم نقاط ضعف.
به احتمال زیاد شما ازابتدا میدونستید که دارید با شخص مذهبی ازدواج می کنید و باید در مورد آزادی های خود صحبت می کردید. که البته لزوما افراد مذهبی نگرش های مثل همسر شما ندارند که اتفاقا مومن واقعی کسی است که بتواند به حقوق انسانی دیگران به خصوص خانواده و فرزندان خود احترام بگذارد.
و در توضیحات شما بیشتر ردپایی از خصوصیات همسرتون مبنی بر اهمیت ندادن به نیازهای شماست.
و باید به همسرتون این آگاهی داده بشه که افکار غیرمنطقی شون نیاز به اصلاح دارد. افکار منطقی در مورد استخاره گرفتن. تفکراتشون در مورد زنان. توهین کردن در صورت دیدن اشتباهات دیگران. محدودیت های بی مورد و...همه  این موارد از تفکرات غلط میاید که ما در دوران کودکی و در طول دوره ای بزرگسالی آموزش دیدیم.
برای تغییر روابط موجود به غیر از همسرتان نیاز است خودتان هم تغییراتی کنید. ببینید شما در برابر رفتارهای همسرتان چه واکنش های انجام می دهید... بازخورد شما می تواند رفتاری رو در همسرتان تثبیت و یا تعدیل کند.
کمی جراتمند عمل کنید. با همسرتان صحبت کنید و در مورد شرایط موجود و نارضایتی شما و کودکانتان بگویید. ابتدا از خصوصیات خوبشان شروع کنید . اینکه چقدر دوسش دارید و ممنونید که برای شما و خانواده شان زحمت می کشند سپس بگویید همه ما  یک سری خصوصیاتی  داریم که اگر تلاش کنیم اوناها رو کاهش بدیم زندگی بهتری خواهیم داشت اول یک مثال از خودتان بزنید سپس یک مثال از ایشون... از دنیای خودشان وارد شوید مثلا حضرت علی با فاطمه زهرا چه طور برخورد می کردند.و...
زمانی رو برای حرف زدن انتخاب کنید که آماده ای شنیدن حرفهای شما باشد و مراقب باشید اگر همسرتان احساس کند دارد مورد حمله و انتقاد شدید قرار می گیرد در مقابل شما می ایستد پس این حس رو انتقال ندهید.
وقتی کسی مدام از دیگران ایراد می گیرد و به آنها توهین می کند به اصطلاح گفته می شود والد سرزنشگر اون شخص قوی است. همه ما این والد را درون خودمان داریم که گاهی خودمان و یا دیگران را سرزنش میکنیم مشکل از جایی شروع می شود که خیلی این والد پررنگ و قوی باشد. در این مورد به همسرتان بینش دهید. بگویید من خیلی ناراحت می شوم وقتی با من اینجوری حرف میزنی من توقع دارم همانطور که من به تو احترام میزارم تو هم با من همین رفتار را داشته باشی. چه بسا این توی تربیت بچه هامون هم خیلی تاثیر گذار است.در مورد نیازهای اساسی انسانها بگویید که همه انسانها یک سری نیازهای اساسی و پایه دارند مثل نیاز به غذا.مسکن. عشق. احترام. امنیت و تفریح... وقتی یکدوم از این نیازها کمرنگ شود فرد احساس خوبی نخواهد داشت و به مرور دچار مشکلاتی می شود. هم من هم تو و هم بچه هامون نیاز به تفریح. شادی و تعامل با دیگران دارند. و دین هم با هیچ کدوم از این نیازها تداخلی ندارد.
سعی کنید از سردوستی وارد شوید. توقع تغییر کردن سریع را نداشته باشید. به مرور زمان و تداوم تغییراتی صورت می گیرد. با تغییر روش زندگی تان هم شما و همسرتان رابطه ای بهتری و محیط سالمتری برای تربیت کودکانتان خواهید داشت.

پایدار باشید
 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

سختگیری

پاسخ سلام دوست عزیز، باید ابتدا پرسید آیا این رفتارها از اول ازدواج بوده یا نه؟ اگر پاسخ بلی است که شما با یک فرد شکاک ازدواج کردین و این رفتار ایشون حاصل چندین فاکتور و عوامل متعدد در زندگی ایشون است که ب...

سختگیری همسر

پاسخ سلام دوست عزیز نیازه این عدم امنیت همسرتون بررسی بشه و ایشون درمان بگیرن به شما توصیه می کنم تشویقش کنید برای درمان والا ادامه دادن به این صورت بسیار سخت خواهد بود.

سختگیری پدر بعد از جدایی والدینم

پاسخ سلام دوست عزیز بهار مبارک گاهی اتفاقات و شرایط پیش می اید که ما نمیتوانیم آن را کنترل کنیم مانند رفتار پدرتان اما شما توانایی این را دارید خود را مصون نگه دارید و برای سلامت روان خود کاری کنید؛ برای ح...

میترسم نامزدم مرد سختگیری باشه و بعدا ب مشکل بخوریم

پاسخ وقت بخیر دوست عزیز اینکه ایشان سالم هستند و یا شما درگیر بدبینی شده باشید چیزی نیست که اینجا بشود روی آن توضیحی ارائه داد لازم هست که از روانشناس کمک بگیریم و در بازه زمانی 6 ماه به طور مرتب در ارتباط...