2794

بلاتکلیفی برای ادامه زندگی مشترک

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 674 بازدید

سلام خسته نباشید.

به یه مشکل برخوردم خودم نمیتونم تصمیم بگیرم

من و همسرم همدیگه رو خیلی دوست داشتیم و من هنوزم دارم.همسرم همیشه میگفت دوست داشتنت روز به روز داره بیشتر میشه. تا اینکه مجبور شد بخاطر یه سری مسائل بره یه شهر دیگه این دوری بهم فشار آورده و الان یک سال بیشتره که بخاطر دلتنگی عصبی و پرخاشگر شدم به بهونه‌های الکی اذیتش کردم و هربار معذرت خواهی کردم و گفتم که دیگه درست میشم اما نشده طوریکه الان حتی اگه قسمم بخورم که قول میدم این عادت‌های بد رو ترک کنم باور نمیکنه.چندین بار گفته که جدا بشیم گفته که ازم خسته شده و دیگه تحمل نداره اما با گریه و التماس های من منصرف شده و راضی شده که ادامه بدیم.اخیرا بهم میگفت دوست داشتنت برعکس قبلا ، داره روز به روز کم و کمتر میشه. دفعه آخری که بحثمون شد گفت که دیگه دوستت ندارم و هیچ حسی بهت ندارم.این یکی دو روزه تصمیم گرفتم که دیگه اذیتش نکنم که این یه سالی که مونده رو باید هرجور شده تحمل کنم تا برگرده و برگردیم به روزهای خوب گذشته. یکی دو باری عصبی شدم اما خودمو کنترل کردم تا اینکه امشب سر یه موضوعی که زیادم مهم نبود عصبی شد بهم گفت تونستی زنگ بزن درموردش حرف بزنیم نتونستی هم به درک!گفت حوصله بحث کردن با من رو نداره

هیچوقت اینطوری حرف نزده باهام.دیگه داره باورم میشه که دوستم نداره فکر میکردم قبلا تو عصبانیت گفته که دیگه دوستم نداره

همش بهم میگه داری عذابم میدی داری ازبین میبری منو.گفت میدونم حتی اگه ۱۰ سال دیگه هم ادامه بدیم آخرمون طلاقه!همش تقصیر من بوده که اینطوری شده.نمیدونم چیکار کنم موندم تو بلاتکلیفی من بیشتر از قبل دوسش دارم میمیرم واسش.نمیدونم چیکار کنم.راضی بشم به جدایی یا اینکه اینجوری ادامه بدم. بخدا خودمم دارم اذیت میشم خسته شدم از دست خودم میخوام درست بشم مثل قبل بشم

پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام.
 دوست خوبم من متوجه احساس منفی شما نسبت به این موضوع هستم اما به نظر میرسه شما بیش از حد احساس گناه دارید.
 دراختلافات بین زوجین معمولا هر دونفر دخالت دارند امکان دارد یک نفر بیشتر و یک نفرکمتر باشد اما وقتی طرف مقابل نمی داند ارتباط درست با همسر عصبی چیست به نوعی می تونه خشم  او را بیشتر کند.
این که شما رابطه خوبی داشتید و بعد از فاصله افتادن بین تون عصبی و خشمگین شدید کمی طبیعی است زیرا نیازهای اصلی شما در زندگی زناشویی برآورده نمیشده برای همین به روشهای دیگری سعی در برآورده کردن نیاز و تخلیه خشم خود کردید. به هیچ وجه قصد ندارم رفتارهای شما رو توجیه کنم فقط می خواهم از این منظرهم به قضیه نگاه کنید تا بدون احساس گناه بتوانید به دنبال راه حل باشید.
اول به این نکته توجه کنید در دعوا وتعارضات زناشویی صحبت ها و رفتارهای ممکن زده شود که در حالت عصبی و خشم است و یا از سر درماندگی وناامیدی است. وقتی شما در مدت زمان طولانی بحث هایی دارید که علت تا حدودی مشخص است بعد از مدت زمانی رو طرف احساس خستگی می کنند و تمایل دارند رابطه را برای حفظ آرامش تمام کنم.
پیشنهاد می کنم اول خودتان شرایطی که توش هستید با تمام مشکلات وسختی ها بپذیرید. وقتی از لحاظ روانی پذیرش اتفاق بیفتد مشکلات آن را راحت تر قبول می کنید و دید منفی ندارید فقط می دانید که این دوری بخشی از زندگی مشترک شماست وبعد از تایم مشخص تمام می شود.  همسرتان را دلیل خشم تان ندانید زیرا ایشون هم برای مدیریت اقتصادی قطعا به سفر رفتن . سعی کنید خشم تان را متوجه کسی نکنید راه درست تخلیه خشم را بیاموزید. در اون زمان به هیچ وجه با همسرتان صحبت نکنید کمی فاصله بگیرید تا آروم شوید مثلا بگویید یک ساعت دیگه تماس می گیرم الان نمی تونم صحبت کنم دوست ندارم چیزی بگویم که منجر به پشیمانی شود. حواس خود را متوجه چیزی به غیر از علت خشم خود کنید نفس عمیق بکشید. دوش بگیرید. شمارش اعداد. محل را ترک کنید. و..
باهمسرتان صحبت کنید(در شرایط آروم بدون بی احترامی و انتقاد کردن) و دلیل خشم و عصبانی بودن تان را بگویید. مثلا بگویید هر زن و یا مردی یک سری نیازهای اصلی مثل نیاز به تغذیه. مسکن .امنیت و... دارد  اگر اون نیازها برآورده نشه مشکلات شدیدی رو به وجود میاره.
درسته شما از هم دور هستید اما درحد امکانات می توانید به این نیازها توجه کنید .در طول روز زمان های در نظر بگیرید که هردوتون تایم آزاد داشته باشید ودر مورد مسائل تون بتوانید با هم صحبت کنید در این زمان گله گی و شکایت نکنید فقط از احساسات خود صحبت کنید.
به هم فرصت دوباره دهید به همسرتان قول ندهید به جای آن درعمل تغییر را شروع کنید تا هردو شاهد نتیجه مثبت آن شوید. به همسرتان بگویید که شما هم نیاز دارید که توجه بیشتری بهتون بشه. تا دوری رو راحت تر بتوانید تحمل کنید . وهمانطور خودتان سعی کنید انتظارات همسرتان را رفع کنید.
از دعوا واختلافات بی مورد دوری کند زیرا باعث می شود صمیمیت بین زوجها کمتر شود.از روش گفتگو موثر استفاده کنید
مهارت ارتباط زناشویی را بیاموزید.
پیشنهاد می کنم کتاب مهارتهای زندگی شهرام محمدخانی را بخوانید.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

افسردگی و بلاتکلیفی

پاسخ سلام دوست عزیز بنظر میرسد قصد داشتید سوالتان را از کاربران سایت بپرسید که باید در بخش تبادل نظر سوالتان را مطرح کنید قصد ندارم بگویم گذشته ها گذشته اتفاقا میخواهم به اینده فکر کنید و اینک این سختی مق...

بلاتکلیفی و شوهره فراری

پاسخ سلام دوست گرامی شما حتما باید با یک‌مشاور حقوقی مشورت کنید باتوجه به شرایطی که شرح دادید ادامه این زندگی به صلاح شما نیست نگران باکره نبودنتان نباشید با توجه به اینکه دوسال است عقد کرده اید این موضوع...

بلاتکلیفی

پاسخ باسلام ميتونم درك كنم چقدر براتون سخته و چقدر اذيت شديد دلتنگي جزيي از ماهشت براي خاطراتمون هرچند كم پس به خودتون حق بديد اما اونچه مهم تره ساختن و يه شروع بهتره كه همه اون درد و رنج ها و اسيب هارو...

بلاتکلیفی برای عقد

پاسخ سلام دوست عزیز ممنونم از اینکه ما رو انتخاب کردید دوست عزیز بهترین راه برای شما این است که در حال حاضر فکر ازدواج را از سر خود بیرون کنید و اگر قصد ازدواج با این آقا را دارید با هم به مشاوره قبل از ...