2794

عصبی شدن مادر بعد از بچه دار شدن

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 55 بازدید

باسلام.

من 29 سالمه و لیسانس دارم.

قبل از ازدواجم بسیار فعال بودم، تدریس میکردم، ورزش میکردم، عضو هلال احمر بودم و خلاصه خیلی فعالیت داشتم. از وقتی نامزد کردم نامزدم همش توی ذوقم میزد، تو هیچکدوم از چیزایی که من دوست داشتم و ذوق برای انجامشون داشتم همراهم نبود، عشقش فقط خوردن و خوابیدن و رابطه. ولی من بازم تسلیم نشدم و راه خودمو رفتم. اما از وقتی که باردار شدم یهو تمام فعالیت هام تعطیل شد. یهو منزوی شدم. یهو تمام ارتباط احتماعیم شد فقط دو خانواده خودم.

از وقتیم پسرم بدنیا اومد از بس سر شیر خوردن بچه بین خانواده ها اختلاف بود من بشدت عصبی شدم.

هرچیم بزرگتر شد کمتر تونستم برم از خونه بیرون. الان آنقدر عصبی هستم که دلم میخواد مثل دیوونه های زنجیری خودمو بزنم. توی سرم و صورتم میزنم درصورتی که من معروف بودم به دختر آروم، الانم بشدت از بچم متنفرم و دلم نمیخواد اصلا داشته باشمش. دلم میخواد یا خودمو بکشم یا بچه رو. حتی یه خرید روسری هم نمیتونم برم. همه چی از خودم دریغ شده، شدم مرده متحرک. شوهرم و خانوادشم بد دهن هستن. شوهرم با رفتارهاش بچه رو عصبی و جیغ جیغو کرده ولی خانوادش منو مقصر میدون. پسرمم از صبح که پا میشه همش میچسبه بهم و نمیزاره هیچکاری کنم. همش نق میزنه. طوری که دلم میخواد بلندش کنم بکوبمش توو دیوار.

میترسم آخر یه کاری دست خودم بدم با این احوال داغونم.


پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام.
دوست عزیزم می تونم درک کنم در چه شرایط روحی قرار دارید با توجه به اینکه گفتید قبل از ازدواج و بچه دار شدن خیلی فعال بودید و بعد از آن نتوانستید به اهدف خود برسید این مقدار از خشم وعصبی بودن کمی طبیعی است.
به طور کلی برای انتخاب شریک زندگی و تغییر نقش از زن به مادر شدن باید زمانی رو در نظر بگیرید که آمادگی کامل جسمی و روانی را داشته باشید.
زمانی که شما مادر شوید اما تغییر نقش. وظایف  و مسئولیت های مربوط به آن را نپذیرید مشکلات زیادی رو به دنبال خواهد داشت. زیرا این امر باعث می شود هم احساس کنید در حق خودتان اجحاف شده وهم نمی توانید از پس رفتارها و تربیت فرزندان بر بیاید.
 دوست خوبم من متوجه هستم در حال حاضر حال روحی خوبی ندارید . بهتر کمی آروم باشید و به خودتان زمان بدید و به این فکرکنید که تا یک مدت زمانی  فرزندتان نیاز به مراقبت بیست چهار ساعته دارد بعد از کمی بزرگ شدن شما در کنارش می توانید به فعالیتهای مورد علاقه خودتان برسید.
در مورد احساس تون به کودکتان ..چون شما او را عاملی برای جلوگیری از پیشرفت خود می دانید ودر حال حاضر باید به او رسیدگی کنید حس خشم تان بالا اومده.
کاری که باید انجام دهید این است که اول شرایطی که در آن قرار دارید را بپذیرید تا بتوانید منطقی تر به قضیه نگاه کنید زیرا شما وهمسرتان مسئول به دنیا آمدن کودکتان شدید  باید سعی کنید در کنار برآورده شدن نیازهای خودتان نیازهای او را هم برآورده کنید. با اینکه زمان های کمی  دارید با برنامه ریزی می توانید کمی زمان برای خودتان داشته باشید. سعی کنید تکنیک تنفس عمیق را انجام دهید در مواقعی که احساس می کنید فشار عصبی زیادی دارید. زمانی که کودکتان خواب است موسیقی گوش دهید. در منزل نرمش کنید. پیاده روی های خیلی کوتاه داشته باشید. کتاب بخوانید. با بک د.ست صمیمی صحبت کنید. زمانی که کمی کودکتان بزرگ شد تدریس در منزل می توانید داشته باشید و...
 فقط نیاز است به خودتان فرصت دهید تا از این بحران بگذرید زیرا با توجه به تغییرات هورمون ها افت در احساسات  وعواطف وجود دارد. افکار خود را واررسی نکنید زیرا در حال حاضر به خاطر احساسات منفی که دارید ممکن افکار غیر منطقی داشته باشید.
اگر احساس می کنید که خانواده ها به جای کمک کردن ایجاد تنش می کنند پیشنهاد می کنم فعلا کمی فاصله بگیرید. خودتان وهمسرتان برای فرزندتان و روش تربیتی آن تصمیم بگیرید . اگر نیاز به کمک داشتید فقط مشورت کنید اجازه دخالت ندهید.
و وقتی شما راه ارتباط برقرار کردن را با کودکتان یاد بگیرید کودکتان کمتر بد قلقی می کند.
در مورد احساسات و نیازهای که دارید با همسرتان صحبت کنید . و تخلیه هیجانی خیلی می تونه کمک تون کنه.

پایدار باشید

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha