2794

رفتار با کودک بعد از فوت مادر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 113 بازدید

باسلام .جاری من 15 روز فوت شدن دو دختر 10 ساله و یک طفل یک ساله دارن.دختر بزرگ ایشون زمانی که مادر فوت کرده تنها با ایشون بودن البته اون لحظه متوجه مرگ مادر نشدن اما بچه ساکت شده میخوام بدونم با این بچه چگونه باید برخورد کنیم و باهاش همدردی کنم .اصلا در مورد مادرش باهاش حرف زده بشه .ببریم سر خاک ..دلم میخواد باهاش طوری حرف بزنم که درست باشه نه تحریک احساسی بشه و رفتارم اشتباه باشه لطفا یاریم کنید

پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز
قبل از هرچیز این واقعه رو به شما تسلیت میگم امیدوارم روح ایشان قرین رحمت الهی باشه
کودکان در سنین مختلف برداشت‌ها و واکنش‌های مختلفی نسبت به موضوع مرگ دارند. آنها با توجه به میزان رشد و شناخت ذهنی خود از دنیا و وقایع پیرامون خود، عکس‌العمل‌ها و رفتارهای متفاوتی را بعد از مواجهه با مرگ از خود نشان می‌دهند. مخصوصا که مرگ در مورد یکی از اعضای خانواده و نزدیکان او اتفاق افتاده باشد
ده سالگی سنی هست که کودک با مفهوم مرگ آشنا شده و آن را به تدریج درک می‌کند. او کم‌کم متوجه می‌شود که مرگ پایان همه چیز است. اما باید توجه داشت که در هر صورت کودک روند مرگ را به صورت جامع و کامل نمی‌تواند درک کند، چون ما نیز به عنوان انسان‌هایی بالغ از درک کامل آن عاجزیم.
کودکان واکنش های مختلف و متفاوتی در زمینه مواجهه شدن با مرگ دارند
انکار در وهله اول و بعد دچار بهت‌زدگی و سپس ترس از این موضوع می‌شود.
- بی‌تفاوتی آشکار نسبت به این اتفاق؛ تا جایی که برای اطرافیان کودک این رفتار او عجیب و ظالمانه به نظر می‌رسد. چون او را نسبت به فرد متوفی و از دست رفتنش کاملا سرد و بی‌احساس می‌بینند. در حالی که این واکنش به صورت ناخودآگاه و برای حفاظت از سلامت روانی‌اش از کودک سر می‌زند.
- تغییرات فیزیولوژیکی که در کودک رخ می‌دهد شامل خستگی، بی‌اشتهایی، بی‌خوابی و...
- غلیان هیجانات که شامل برون‌ریزی‌های شدید احساسات، خشم، احساس گناه که به صورت اغراق‌شده در کودک دیده می‌شود.
مهمترین موضوعی که میخواهم به ان اشاره کنم اینست که اجازه منحصر به فرد بودن را به کودکان بدهید. هر کودکی با کودک دیگر فرق می‌کند،‌هر کودکی به روش خاص خودش سوگواری می‌کند و به شیوه خویش با مرگ روبرو میشود. یک نفر ممکن است بخواهد مکان کوچکی را برای یادآوری و سوگواری عزیزش اختصاص دهد، دیگری ممکن است بخواهد شعری در این زمینه بسازد، یک قطعه موسیقی بنوازد یا گلی برای او بکارد شاید کودکی دوست داشته باشد عکس عزیز از دست رفته را بالای تخت خوابش بگذارد، دیگری از خاطرات او صحبت می‌کند، یکی در تنهایی و خلوت می‌گرید، احساسش را می‌نویسدو..
فکر نکنیم پرسش و پاسخ دادن در این باب باعث میشود کودک به مرگ عزیز از دست رفته بیشتر فکر کند و افسرده‌تر شود. باید شرایطی را فراهم کنیم که کودک تمام احساسات و اندیشه‌های درونی‌اش را که گاه با گناه، گاه با ترس، و گاه با شرم..... همراه است بیرون بریزد.
به او این جملات را هرگز نگویید عزیزم گریه نکن یه روزی همه چیز یادت میره، همه چیز فراموشت می‌شه و حتی یادت نمی‌یاد مامانت چه شکلی بوده. یا برای بچه‌های بزرگ‌تر بگوییم: زمانی می‌رسه که سال به دوازده ماه حتی یادت نمی‌یاد که مادری هم داشتی و سالی یکبار هم سر خاکش نمیری، خیلی زود عادت می‌کنی. گرچه ممکن است مسئله فوق یک واقعیت باشد ولی در مرحله حاد سوگ یک واقعیت غیرقابل قبول، زجرآور و گناه آلود برای کودک است که به خاطر آن خود را مستوجب تنبیه و مجازات می‌داند.
پیشنهاد میکنم فردی که با او صمیمی هست به او نزدیک شود او را در آغوش بگیرید در کنارش گریه کنید و ناراحتی تان را پنهان نکنید میتوانید اگر خودش تمایل دارد سر خاک ببریدش عکس مادرش را پنهان نکنید اگر امکانش هست بهتر است یک مدت منزل عمه عمو و یا هرکسی که خودش دوست دارد باشد از پدرش بخواهید که وقت بیشتری برای او بگذارد به همه سوالاتش پاسخ دهید
با توجه به مدت زمان کمی که از این واقعه میگذرد نباید عجله کنید همه نیاز به زمان دارید
اگر سکوت و در خود ماندنش بیش از حد بود میتوانید با روانشناس کودک جلسه حضوری داشته باشید

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha