2794

اختلافات خانوادگی

99 بازدید 1 تبادل تجربه

سلام عرض میکنم خدمت مشاورین محترم سایت. من خانمی ۲۱ساله هستم که ۶ساله ازدواج کردم و یک فرزند ۴ماهه دختر دارم من با خانواده شوهرم بخاطره بی احترامی هایی که تا الان بهم کردن مشکل دارم مثال:وقتی حامله بودم و به خونشون رفتم برای عید دیدنی خیلی از دست شوهرم‌ ناراحت بودم و خواستم با خانواده ش در میون بذارم ولی اونا پشت پسر خودشون دراومدن و منو با گریه و دعوا از خونه رفتم .مادرش تا دم در هم بد و بیراه بارم کرد از طرفی چهار ماه پیش سزارین کردم و اونا هیچکدوم پیش منو دخترم در بیمارستان که نیومدند نوه شون رو ببینند هیچ تا چندماه بعدهم نیومدند یعنی حتی دوست نداشتند نوه شون هم ببیند بعد از ۳ماه و نیم پدرش تنها بلند شد اومد یه کادو کوچک آورد یه گوشواره ۱۰۰تومنی که از رنگ قرمزش و چرک گوش که بهش چسبیده بود مشخص بود استفاده شدست ۳برادر که هیچکدوم نیومدن مادرشم نیومد به منو بچم و شوهرم بی احترامی کردن ولی خداییش شوهرم هیچی برای هیچکدومشون کم نمیذاره بقیه برادراش رند هستن و مثل شوهره من ساده نیستن خانواده ش خیلی ازش سواستفاده میکنن حالا با همه این اوصاف شوهره من خانواده شو هرچقدرم بد دوست داره و به من میگه بیا بریم خونشون منم میگم جایی که به منو دخترم احترام نمیذارن نمیام اونم خیلی بی منطق منو مقصر میکنه که تو اینجوری و تقصیره خودته من تا حالا هیچ بی احترامی بهشون نکردم با اینکه اصلا تو زندگی بهمون کمک نکردن با وجود اجاره خونه و خرج بچه و زندگی و قسط و بدهی که بخاطره بابام دچارش شدیم .بدبختیه من یکی دوتا نیست که بابای من یه آدم خودخواه و بیخیاله توی سن ۱۴سالگی شوهرم داد به این دلیل که یه نون خور کم بشه بهم جهاز نداد سیسمونی برای دخترم نداد با اینکه وضعش خوبه رفته ماشین صفر خریده ۳۰تومن ولی ما رو راضی نکرد به دخترم هدیه نداد داداشم شهریور عروسی کرد به اونم هیچی نداد حتی شاباش هم خوده داداشم ۱تومن گذاشت تو جیبش بندازه آبرو خودش نره جلو مهمونا داداشمم با وام عروسی کرد من توی حاملگی بخاطره سقطی که قبل کردم و توی این حاملگیمم ۳ماه لکه بینی و خونریزی داشتم استراحت مطلق بودم نمیذاشت مادرم بیاد پیشم کلا پیش مادربزرگمم که بیچاره سکته کرد و تو خونه افتاده هم نمیذاره بره برا زایمانم نذاشت بیاد بعد زایمانم با وجودی که سزارین کردم نذاشت بیاد یبار پنهانی مامانم اومد که بابام اومد جلو در و همسایه دعوا راه انداخت ولی با وجود اینا هنوز خیلی رو داره به شوهرم زنگ میزنه میگه فلان چیزو میخوام شوهرمم براش میگیره میبره!بابام سواستفاده میکنه از شوهرم هرچیزی میگه بگیر و پولشو نمیده چون شوهرم تعارف میکنه یبار به شوهرم گفت برنج بخر شماره کارت بفرست بریزم به حسابت همین که شوهرم شماره کارت فرستاد بعد یه طومار فحش فرستاد که تو عاجزی نمیتونی بخری و هزار فحش....واقعا انگیزه شوهرم از اینکه بازم به اینجور آدم های اطرافمون احترام میذاره رو نمیفهمم به بابام پیام دادم که آرامش مونو بهم نزن هیچی ازت بهم نرسید مزاحممون نشو یه پیامایی بهم داده که ....واقعا گیر افتادم تو این زندگی حالا مشکل اصلیم اینه که شوهرم با بی منطقی منو مقصره همه اینا میدونه این عذابم میده و هر روز گریه میکنم چطوری شوهرمو قانع کنم وقتی همش باید کارهای اونارو گوشزد کنم و نمیخواد که بفهمه و خودشو زده به اون راه دلم برای دخترم میسوزه که هر روز باید شاهد دعوای ما باشه و دیونه میشه تو روخدا راهنماییم کنید توی شهری زندگی میکنم که روانشناسم نیست برم پیشش شما تاجایی که میشه بهم کمک کنید دارم دیوونه میشم زندگیم جهنمه

پاسخ مشاور

مشاور خانواده

دوست خوبم سلام
اول باید بگم متاسفم بابت تمام اتفاقاتی که هم از طرف پدرتون وهم خانواده همسرتون افتاده.
با توجه به توضیحاتتون مشخصه که همسرتون  مهارت و توانایی نه گفتن را ندارد و با توجه به سواستفاده های که پی در پی هم از طرف خانواده شما و هم از طرف خانواده خودش شده  گویا نمی توانند در برابر درخواست های نامعقول دیگران جواب رد دهند  و می خواهند همه را از خودشون راضی نگه دارند. که این ریشه از شخصیت ایشون ونوع تربیتی که داشتند دارد.
که برای تغییر این نوع ویژگی هم خودشون باید بخواهند هم اینکه ازیک متخصص کمک بگیرند تا ریشه یابی شود وعلت این رفتار وآموزش جراتمندی بهشون داده بشه.
درمورد خانواده خودتون واقعا علت این رفتار پدرتون خیلی کمک کننده نیست .فقط کافی شما و همسرتون تا حد لازم فاصله ای خود را با پدرتون حفظ کنید و اجازه ای هیچ گونه دخالت و یا بی احترامی را ندهید. با همسرتون صحبت کنید ببینید علت این که به خواسته های پدرتون جواب می دهند چیست؟ به چی فکر می کنند . در هرصورت هر دلیلی که داشته باشد این نوع روابط دارد خانواده اصلیشو تحت تاثیر قرار  میدهد وهیچ چیزی مهم تراز حفظ خانواده خودش نیست.
در مورد خانواده همسرتون. در مورد این موضوع که با تمام بدی های خانوادش باز هم دوست دارد باهاشون رفت وآمد کنه کمی طبیعی هستش برای این که همه ما از یک خانواده میایم که دراون رشد کردیم و یک تعصبی نسبت به خانواده مون داریم. پس انتظار نداشته باشید که همسرتون بخواهد خانوادش رو بزارد کنار مگر در شرایطی که خودشون به این نتیجه برسند. (به همسرتان این امید رو بدهید اگر خانواده حسن نیت شون رو اثبات کنند شما حاضرید باهاشون ودر کنارشون باشید)
اما موضوعی که وجود داره نوع رفتار و برخورد شما بسیار مهمه. اگر شما مدام در حال غر زدن. سرزنش کردن ونصیحت کردن همسرتون هستید این رو بدونید که همسرتون از شما دورتر می شود و نمی تواند شرایط شما رو درک کند. سعی کنید محیط خونه محیطی سرشار از آرامش باشه. رابطه عاطفی وصمیمیت بین تون رو افزایش دهید تا همسرتون بیشتر دلبسته شما باشد تا افراد خارج از محیط خانواده.
این که می گویید همسرتون شما رو مقصر روابط به وجود آمده می داند... ممکنه همسرتون گمان می کند شما هم مانند خودش یاید همه افراد رو از خودتون راضی نگه دارید.... می تونید بهش آگاهی بدید که این نوع روابط  مخرب چقدر می تونه رو خانواده و کودک شما تاثیر گذار باشد  وشما مسئول کودکی هستید که به دنیا آوردید و باید بتوانید در آرامش و با بهترین شکل ممکن تربیتش کنید.
و دوست عزیز اگر می خواهید کاری برای خود وخانواده تون کنید با دعوا وتنش و مسئولیت رفتر را گردن همدیگه انداختن چیزی حل نمیشه. در آرامش با هم گفتگو گنید .انتظارات و نیازهای هم رو بگویید وهریک در جهت رفع آن اقدام کنید.

موفق وپیروز باشید
مرضیه سلیمانی

تجربه شما

login captcha

سلام خانم سلیمانی ممنون از پاسخ کامل شما کاش میشد پیش شما حضوری رجوع کرد شما خیلی دقیق مشکلات منو و همسرمو و اخلاقیاتش رو شرح دادید عین همون چیزی که هست همسر من اصلا توانایی نه گفتن نداره تا حالا صد بار خودم بهش گفتم ولی انگار نهادینه شده توی وجودش حرف همه رو گوش میده و وقتی برای خودمون نمیزاره این یک معضل شده برای من باور کنید بدجور دلم شکسته از این زندگی از خانواده م از همسرم خیلی احساس تنهایی میکنم کاش لااقل شوهرم درکم میکرد نمیتونید تصور کنید از اینکه بالاخره یک نفر تونست درکم کنه و واقعیت رو بدون تعصب گیری بگه خوشحالم چون اینقدر که شوهرم اذیتم میکنه که گناهکارم داشتم دیوونه میشدم با اینکه دلیلی نمیدیدم بازم فکر میکردم واقعا مقصرم من جایی زندگی میکنم که دسترسی به متخصص ندارم و از اون گذشته شوهرم نمیاد که درمان بشه اگه امکانش هست شما کمکم کنید من پاسخ شما رو بهش نشون میدم خواهش میکنم شما بهش بفهمونید کارش اشتباهه و اینکه مقصر خانواده ها هستن نه من ممنونم از وقتی که گذاشتید خدا ازتون راضی بشه کمی دلم آروم شد😔

@benita_۲۰۱۷

سلام وقت بخیر

خیلی ممنونم از حسن نیت شما  خوشحالم که احساس بهتری دارید.

دوست عزیز موضوعی که در زندگی زناشویی وجود داره اینه که نمیشه یک طرفه به قاضی رفت. برای همین هم هست که در درمان زوج ها حداقل امکان می گویند هر دونفر مراجعه کنند.در مورد همسر شما همین طور هست ممکن ایشون هم حرفهای داشته باشند که نمی توانند به شما بگویند و یا یک سری مسائل وجود داره که شما در جریان آن نباشید  پس به نظرم بهتره خودشون اگر تمایل دارند سوال جدید بپرسند. تا بتوانیم از منظر ایشون هم به مسائل نگاه کنیم. تا به امید خدا بتوانید به یک حرف مشترک برسید.


پرسش ها و پاسخ های مشابه

اختلافات دوران عقد

پاسخ سلام و وقت بخیر علت دلخوری یا مشکل همسرتون با خانواده شما چی هست؟ بهتر هست پیدا کنید چرا نمی گذارند شما بیرون برین به جای اینکه خودتون توی ذهن تون درگیر باشید و فکرهایی بکنید که منجر به حس منفی نسبت ...

اختلافات مذهبی با همسرم

پاسخ دوست عزیز سلاماختلافات مذهبی یکی از زمینه های حساس در روابط زناشویی هستش و همواره توصیه میشه اگر در زمان جلسات آشنایی دختر و پسر به این تفاوتها و اختلافات پی بردند با تامل بیشتری در مورد ازدواج پیش بر...

فاش کردن اختلافات خانوادگی توسط همسرم

پاسخ سلام عزیزم. همسرت رفتار آزار دهنده ای داره و ناراحتیت قابل درک هست. آیا ایشون تمام دعواهای زوجی شما رو به والدین میگن؟ دعواهایی که منجر به آشتی میشن رو هم میگن یا فقط وقتی احساس بن بست می کنن با گفتن ...

انحرافات جنسی نامزدم

پاسخ با سلام بله این موارد جزو انحرافات جنسی است. اگر تا کنون ازدواج نکردید تا زمان درمان ایشون ازدواج نکنید.