سلام
یکی از مسئولیت های مهم والدین کمک و آموزش به کودکان در جهت تشخیص و حل مشکلات گوناگونی است که مداوم در زندگی روزمره با آن رو به رو می شوند. مسلما این گونه آموزش ها می توانند در کاهش رفتارهای نامناسب کودکان و بهبود رفتارهای اجتماعی آن ها موثر باشند.
کودکی که ضعف در مهارت حل مسئله دارد، نمی تواند در برخورد با مشکلات به این فکر کند که راهحلهای دیگری هم برای حل موضوع وجود دارد. این قبیل کودکان سریع بدون فکر کردن در مورد مشکل
تصمیم گیری
میکنند. برای مثال اگر کودکی نتواند گزینههای موجود را تشخیص بدهد و اگر کسی اسباب بازی او را بر دارد با کتک زدن و حمله سعی میکند، مشکلش را حل کند و به نظر او تنها راه برای برگرداندن اسباب بازی همین هست. باید به کودکان کمک کنیم تا بتوانند گزینههای موجود برای تصمیم گیری صحیح در مواجهه با یک مشکل شناسایی کنند.
حل مسئله یک فرآیند منطقی هست که لازم هست :
- ابتدا مسئله شناسایی شود
- گزینههای مختلف برای حل آن تشخیص داده شود
- هر کدام از راهها بررسی و تحلیل شود
- پذیرش و ارزیابی عواقب تصمیم
در قدم اول کودکتان باید بداند که اشکالی ندارد اگر اشتباه کرد و به این خاطر تنبیه نشود. و اینکه کودک متوجه شود که قضاوتها و راه حلهایشان ارزشمند است؛ چه درست باشند چه غلط. به خاطر داشته باشید که شما میخواهید تفکر حل مسئله را تقویت کنید که نیازمند این است که تمامی گزینههای حل یک مسئله باید مشخص شود. اگر کودکتان جواب به ظاهر بی ارتباطی داد، هرگز او را مسخر نکنید و به او نخندید. کودک شما میخواهد که عقایدش شنیده شده و جدی گرفته شود. اگر شما به راه حلهای کودکتان توجه کرده و او را تشویق کنید که راه حلهای خلاقانهتر ارائه دهد، علاقه کودک به حل مسئله، افزایش مییابد.فرایند یافتن راه حل برای مسئله و آزمون راه حل در عمل، نیاز به زمان دارد. سعی و خطا، یکی از بخش های حیاتی برای یادگیری مهارت حل مسئله است. زمانی را بر اساس یک دوره منظم، مانند بعد از ظهرهای آخرهفته، کنار بگذارید تا به همراه فرزندتان در یک فعالیت حل مسئله، مشغول شوید.
پیشنهاد میکنم در مورد شناسایی مشکل با کودک صحبت کنید. گاهی اوقات فقط مطرح کردن و بیان مشکل میتواند تفاوت بزرگی ایجاد کند. بطور مثال یک کودک به مادرش بگوید، ” بچهها زنگ تفریح من را بازی نمیدهند” در این حالت با گفتگو و بیان مسئله احساس راحتی و سبکی میکند. وقتی کودک مشکل را توانست، تشخیص دهد به او یاد بدهید که چطور قبل از انجام هر اقدامی راه حلهای مختلف را مطرح کنند. سعی کنید حداقل به چهار راه ممکن فکر کنند.سپس در مورد جوانب مثبت و منفی هر روش بحث کنید.به هیچ وجه راه حلهایی که مطرح میکند را رد یا مسخره نکنید. بگذارید، خودش فکر کند و آنها را ارزیابی کند. وقتی کودکی بتواند گزینههای مختلف و پیامدهای ممکن انتخاب هر کدام از گزینهها را تشخیص بدهد او میتواند بهترین تصمیم گیری را داشته باشد.
اگر کودک شما در مقابل کودکان دیگر نمیتواند از خود دفاع کند به او بگوييد اگر ديگران به او حمله كردند، فورا يكی از بزرگترها را باخبر كند. متاسفانه گاهی والدين به اين موضوع بی توجهاند و حتی وقتی كودک از يکی از دوستان به آنها گله ميی كند، اهميتی به اصل ماجرا نميی دهند و می گويند اشكالی ندارد!روش صحيح اين است كه دليل دعوا را جويا شويد و به فرزندتان ياد دهيد چگونه با كودكی كه او را زده، برخورد كند. منظور آموزش سيلی در مقابل سيلی نيست. رفتار درست را بياموزيد. مثلا به كودک بگوييد به كسی كه تو را زد محكم بگو: >>تو ديگر دوست من نيستی و من ديگر با تو بازی نخواهم كرد.<< اگركودک به تنهايی موفق به اتمام دعوا نشد، شما ميیتوانيد با كودکی كه او را كتک زده مستقيم صحبت كنيد. بهترين روش، بيان اين جمله است: «اگر دست از كار زشتت برنداری، با من طرف خواهی بود» كودك تا 8-7 سالگی معمولا به حمايت والدين نياز دارد و بايد بفهمد كه ميی تواند روی كمک آنها حساب كند. به اين ترتيب اعتمادبهنفس او بالاتر می رود و در دعواهايی بعدی مقاومتر خواهد بود.
شاد و موفق باشید
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید