سلام و درود
خانمی هستم در دوران شیرین عقد!! الان داره 9 ماه میشه که عقد هستم.
یکی از بزرگترین مشکلاتم که داره منو زندگیمو آروم آروم خراب میکنه = لجبازی!
این حس از بچگی باهام بوده همیشه چیزایی که میخواستمو با لجبازی جیغ و داد و دعوا میخواستم.
متاسفانه یه اخلاقی دارم که اگه بگم ممکنه بخندید...من وقتی خیلی عصبانی میشم نامزدمو می زنم!! اون بیچاره زیاد چیزی بهم نمیگه فقط ناراحت میشه. چند وقت پیش برای اولین بار فقط سر اینکه بدون اینکه از من بپرسه با مهمونی آخر هفته که مادربزرگش دعوتمون کرده موافقت کرده و گفته میایم سرش داد زدم گفتم غلط کردی بدون اینکه بپرسی گفتی میایم همین الان زنگ میزنی به اون مادر بزرگِ فلانت میگی نمیایم و کلی فحش به مامان بزرگش دادم اونم سکوت کرد گفت چجور روت میشه؟ گفتم میخوای بری خودت برو من نمیام گفت مگه میشه؟ تو خانوم منی اسمت تو شناسناممه بدون تو نمیشه برم زشته...نمیدونم چرا دهن عقلمو بستم و بدون فکر داد زدم خب درش بیار اسممو اونوقت هرجا میخوای بری برو!! گفت زشته یه وقت کسی میشنوه اینو نگو بازم داد زدم جهنم بذار بشنون چه غلطی کردم با تو ازدواج کردم!!!! اشکش در اومد😔 مشاور عزیزی که قراره جوابمو بدی ببخش که انقد طولانی و با جزئیات شد...اینجور گفتم که شاید با دونستن جزئیات بهتر بتونید کمکم کنید
من خیلی بیش از حد لجبازی میکنم بعد از این حرفم نامردم خیلی ناراحت بود و باهام سر سنگین ولی من حتی یه معذرت خواهی هم نکردم
چیکار کنم این لجبازی درمان بشه؟ به خدا خستم ازش...خیلی با لجبازیام تاحالا ناراحتش کردم. هم خانوادمو هم همسرمو
باید چیکار کنم چحور تمرین کنم ترکش کنم؟
خواهشا جوابمو کامل بدید کوتاه نگید.
خیلی ممنون که جواب میدید خسته نباشید ❤🌹
باسلام
دوست عزيز اين مساله متاسفانه برميگرده به كودكی شما چون اين رفتار در اون زمان توسط اطرافيان تقويت شده به عنوان راهكار برای حل مشكلات برای شما عمل ميكنه كه راهكار كاملا غلطی هست .ما انسانها زمانی كه دچار هيجاناتی مثل خشم غم ترس و...ميشيم سيستم ناخودآگاه روانمون براي كاهش اضطراب حاصل ازاين هيجانات ازيه سری ترفند استفاده ميكنه كه به مكانيزم های دفاعی معروفند درحالت عادی استفاده ازاين مكانيزم ها كمک كننده هستند ولی اگر بصورت افراطی از يک يا چندتای اونها استفاده كنيم كاركرد ما رو مختل ميكنه .مكانيزم دفاعي شما "واپس روی "هست يعن زمانی كه دچار مشكل يا اضطراب ميشيد برميگرديد به دوره ای از كودكی كه با رفتارهای بچه گانه ازجمله لجبازی به ظاهر مشكلتون روحل ميكرديد و اين رفتار به زندگي شما دربزرگسالی هم تعميم يافته در حالی كه شما بجای روبروشدن با مشكل وحل مساله صورت مساله روپاک ميكنيد و يا مشكل رو دور ميزنيد اين توضيحات براي اين بود كه كاملا بينش پيدا كنيد نسبت به رفتارتون چراكه بينش ٥٠درصد درمان روشامل ميشه .
حالا راهكار پيشنهادی من به شما اينه كه هروقت با مساله ای روبرو شديد به اين صحبتهای من فكر كنيد و ديگه از مكانيزم واپس روی استفاده نكنيد بجاي اون با همسرتون راجع به احساساتتون صحبت كنيد و مشكل رو از زاويه ديدخودتون مطرح كنيد و برای حلش با ايشون همفكری كنيد وقتی ياد بگيريم صادقانه راجع به احساسمون در لحظه حرف بزنيم طرف مقابل رو از وضعيت كنونی باخبر كرديم و وقتي تمايل به كمک گرفتن و همفكری رو مطرح كنيم نشون داديم برای حل مشكل بالغانه رفتار ميكنيم و اين صحبت كردن و همفكری به عنوان رويه ای صحيح درزندگي بوجود مياد .
موفق باشيد
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید